eitaa logo
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
11هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
6.4هزار ویدیو
1.2هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
⭕️✨⭕️ ✨⭕️ ⭕️ #رهایی_از_رابطه_حرام 3 ☢️ اولین مرحله برای مدیریت روابط در فضای حقیقی و مجازی اینه که
⭕️✨⭕️ ✨⭕️ ⭕️ 4 ⭕️ یکی دیگه از اثرات این ارتباط ها اینه که آدم خیلی زود دچار خواهد شد. 💢 بله درسته که اولین روزهای ارتباط با نامحرم ظاهرا شیرین هست ولی چون این شیرینی چیزی از جنس هوای نفسه، خیلی زود تبدیل به "تکراری شدن و دل زدگی و حتی نفرت" خواهد شد. 👈🏼 به طور کلی دنیا طوری خلق شده که هر لذت سطحی که آدم میبره رو کوفتش میکنه!😬😐 آدم عاقل میگه بابا بی خیال! نخواستیم این لذت رو...😒 🚫 در واقع هر نوع اطاعت از هوای نفس باعث افسردگی و بی نشاطی آدم میشه و بعد از مدتی دیگه از هیچ چیزی لذت نخواهد برد.... اصلا "قدرت لذت بردن آدم از بین میره". 🔸 از نظر طبی هم هر موقع انسان گناه کنه بدنش دچار غلبه سودا میشه و بیماری های روحی و فکری پیدا خواهد کرد. 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
🐍🦎 🔴 مارها نمی توانند چشمان شان را ببندند چون این خزندگان فاقد پلک هستند! 👁 🟢 یکی از چیزهایی که باعث ترسناک شدن ظاهر مار می شود ، نگاه خیره ی آن است.نگاه خیره و نافذ مار باعث ترساندن طعمه می شود. برخی از حیوانات با دیدن نگاه ثابت و غضبناک مار از ترس برجای خود میخکوب می شوند. ولی این کار عمدی نیست. در واقع مارها نمی توانند پلک بزنند ؛ زیرا فاقد پلک اند. در عوض ، پولکی شفاف روی چشمشان را می پوشاند. به این ترتیب ، چشمان مار حتّی در موقع خواب هم ، باز به نظر می رسد. 🍀 الله اکبر ❣ 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#منجی_در_ادیان #امام‌زمان‌عج‌در‌ادیان‌و‌مذاهب‌مختلف🗞#مراحل_ظهور_مسیح_در_مکاشفه_یوحَنّا مرحله 1️⃣ س
🗞 🔹 مسیحیان به لحاظ تاریخی با یهود مشترک هستند؛ یعنی پیشینه تاریخی شان یکی است. در واقع بزرگان یهودیت همان بزرگان مسیحیت هستند. 📚 متی باب۱۵، آیه۱۷ 🔺اما آیا حضرت عیسی، همان منجی و موعودی بود که در کتب اشعیا، ذکریا و دانیال مطرح شده؟! 🔸بعضی یهودیان معتقد بودند حضرت عیسی، ماشیح و منجی ست اما بعضی از آنها این را نپذیرفتند، به همین دلیل حضرت عیسی و پیروانش را مورد آزار شدیدی قرار دادند!! در حقیقت بر سرِ دار شدنِ عیسی، کار همین کاهنان یهود بود... @EmamZaman
عـلـم 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
امانتهای زندگی من_3.mp3
12.22M
۳ 💛 خدا محبت خدا رابطه‌ی تو و خدا بزرگترین امانت زندگی توست .... اما نحوه‌ی تمام امانت‌داریهای زندگی تو، روی این امانت بزرگت، اثر دارند! چقدر برای حفظ این اَمانت، تلاش کردی؟ 🔉 🆔 @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_هفتم 💠 چانه‌ام روی دستش می‌لرزید و می‌دید از این #معجزه جانم به
✍️ 💠 حیدر چشمش به جاده و جمعیت رزمنده‌ها بود و دل او هم پیش جا مانده بود که مؤمنانه زمزمه کرد :«عاشق و !» سپس گوشه نگاهی به صورتم کرد و با لبخندی فاتحانه شهادت داد :«نرجس! به‌خدا اگه نبود، آمرلی هم مثل سنجار سقوط می‌کرد!» و در رکاب حاج قاسم طعم قدرت را چشیده بود که فرمان را زیر انگشتانش فشار داد و برای خط و نشان کشید :«مگه شیعه مرده باشه که حرف و روی زمین بمونه و دست داعش به کربلا و نجف برسه!» 💠 تازه می‌فهمیدم حاج قاسم با دل عباس و سایر شهر چه کرده بود که مرگ را به بازی گرفته و برای چشیدن سرشان روی بدن سنگینی می‌کرد و حیدر هنوز از همه غم‌هایم خبر نداشت که در ترافیک ورودی شهر ماشین را متوقف کرد، رو به صورتم چرخید و با اشتیاقی که از آغوش حاج قاسم به دلش افتاده بود، سوال کرد :«عباس برات از چیزی نگفته بود؟» و عباس روزهای آخر آیینه حاج قاسم شده بود که سرم را به نشانه تأیید پایین انداختم، اما دست خودم نبود که اسم برادر شیشه چشمم را از گریه پُر می‌کرد و همین گریه دل حیدر را خالی کرد. 💠 ردیف ماشین‌ها به راه افتادند، دوباره دنده را جا زد و با نگرانی نگاهم می‌کرد تا حرفی بزنم و دردی جز داغ عباس و عمو نبود که حرف را به هوایی جز هوای بردم :«چطوری آزاد شدی؟» حسم را باور نمی‌کرد که به چشمانم خیره شد و پرسید :«برا این گریه می‌کنی؟» و باید جراحت جالی خالی عباس و عمو را می‌پوشاندم و همان نغمه ناله‌های حیدر و پیکر کم دردی نبود که زیر لب زمزمه کردم :«حیدر این مدت فکر نبودنت منو کشت!» 💠 و همین جسارت عدنان برایش دردناک‌تر از بود که صورتش سرخ شد و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، پاسخ داد :«اون شب که اون نامرد بهت زنگ زد و می‌کرد من می‌شنیدم! به خودم گفت می‌خوام ازت فیلم بگیرم و بفرستم واسه دخترعموت! به‌خدا حاضر بودم هزار بار زجرکشم کنه، ولی با تو حرف نزنه!» و از نزدیک شدن عدنان به تیغ غیرت در گلویش مانده و صدایش خش افتاد :«امروز وقتی فهمیدم کشونده بودت تو اون خونه خرابه، مرگ رو جلو چشام دیدم!» و فقط مرا نجات داده و می‌دیدم قفسه سینه‌اش از هجوم می‌لرزد که دوباره بحث را عوض کردم :«حیدر چجوری اسیر شدی؟» 💠 دیگر به ورودی شهر رسیده و حرکت ماشین‌ها در استقبال مردم متوقف شده بود که ترمز دستی را کشید و گفت :«برای شروع ، من و یکی دیگه از بچه‌ها که اهل آمرلی بودیم داوطلب شناسایی منطقه شدیم، اما تو کمین داعش افتادیم، اون شد و من زخمی شدم، نتونستم فرار کنم، کردن و بردن سلیمان بیک.» از تصور درد و که عزیز دلم کشیده بود، قلبم فشرده شد و او از همه عذابی که عدنان به جانش داده بود، گذشت و تنها آخر ماجرا را گفت :«یکی از شیخ‌های سلیمان بیک که قبلا با بابا معامله می‌کرد، منو شناخت. به قول خودش نون و نمک ما رو خورده بود و می‌خواست جبران کنه که دو شب بعد فراریم داد.» 💠 از که عشقم را نجات داده بود دلم لرزید و ایمان داشتم از کرم (علیهم‌السلام) حیدرم سالم برگشته که لبخندی زدم و پس از روزها برایش دلبرانه ناز کردم :«حیدر نذر کردم اسم بچه‌مون رو حسن بذاریم!» و چشمانش هنوز از صورتم سیر نشده بود که عاشقانه نگاهم کرد و نازم را خرید :«نرجس! انقدر دلم برات تنگ شده که وقتی حرف می‌زنی بیشتر تشنه صدات میشم!» دستانم هنوز در گرمای دستش مانده و دیگر تشنگی و گرسنگی را احساس نمی‌کردم که از جام چشمان مستش سیرابم کرده بود. 💠 مردم همه با پرچم‌های و برای استقبال از نیروها به خیابان آمده بودند و اینهمه هلهله خلوت عاشقانه‌مان را به هم نمی‌زد. بیش از هشتاد روز در برابر داعش و دوری و دلتنگی، عاشق‌ترمان کرده بود که حیدر دستم را میان دستانش فشار داد تا باز هم دلم به حرارت حضورش گرم شود و باور کنم پیروز این جنگ ناجوانمردانه ما هستیم. نویسنده: 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
🌸✨🌸 ✨🌸 🌸 سلاااااااام همراهان عزیز ڪانال امام زمان عج✋ روزهاټوڹ زیباۍ مہدوے😍 ان شاء اللہ حاݪ دݪټوݩ عاݪــے عاݪــے باشہ😄 هم بہ یارۍ خداۅند و ݪطف امام زماݩ عج بہ پایاݩ رسید؛ خــداروشڪر😊 ان شاء الله از فــردا با رمانۍ خـیلییییی زیبآ در خــدمټ شما رفقاۍ ناب امام زمانۍ هسټیم😊 مثݪ همیشہ ما را همراهۍ ڪنــید و انتقآداټ و پیشنہادهاۍ قشنڱتوݩ رو براے ما بفرسټین🌹 در پناه حـق باشید زیر سایـہ امام زمان عج باشید یاعلی✋ 🌸 ✨🌸 🌸✨🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
part04.mp3
2.79M
کتاب "عاشقانه ترین کتاب شهدای مدافع حرم" این نمایشنامه دی ماه ۱۳۹۸ از رادیو سراسری نمایش پخش گردیده است. 👈کتاب توصیه شده رهبر انقلاب 8⃣2⃣ قسمت کامل تقدیم گردید. 🆔 @EmamZaman