eitaa logo
♡مهدیاران♡
1.6هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
4.3هزار ویدیو
16 فایل
دل💔پر زخم زمین🌍 گفته کسی می آید ... ⁦ -فعالیت تخصصی درزمینه #مهدویت درقالب ارائه متن،کلیپ،صوت،کتاب،عکس نوشته... 📞پاسخگویی : @Majnonehosain 🌐کانال مرجع: @emamzaman 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 همراه ما باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
♡مهدیاران♡
📌خصوصیات یاوران ظهور 🔘موانع و پابندهای یاوری امام زمان... 👈 فرزندان ✔️فرزند در مواردی می تواند به
📌خصوصیات یاوران ظهور 🔘موانع و پابندهای یاوری امام زمان... 👈 همسر ✔️ نوع محبت انسان به همسر نسبت به محبت به پدر و مادر و فرزندان متفاوت است . معمولا هر کسی در زندگی مشترک به نوعی تحت تاثیر نظرات و راه و روش همسرش قرار دارد ولی این اشتراک و تاثیر پذیری نباید باعث تعلل ما در مسیر یاری امام زمان علیه السلام شود. @emamzaman_12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه جالب استاد فاطمی‌نیا به فرزندشان به مناسبت ازدواج او 🌺یادشان با صلوات🌺 @emamzaman
💥باسلام. ساعت۱۸:۳۰ پخش زنده داریم. 🌷💚🌷💚🌷
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز هم حماسه ساختند
♡مهدیاران♡
#بخشی_از_کتاب_تقاص📕 #با_کسب_اجازه_از_ناشر✔️ #قسمت_هفتم «اثرحقيقى اعمالی که انجام داده بودم را دیدم
📕 ✔️ «حق الناسی که از سرم گذشت» منظور از ملکوت اعمال ، باطن و واقعيت اعمال است، آنجا ملكوت اعمال را دیدم . من مواردی از حق الناس را دیدم که کمتر کسی آن را رعايت مي کند. مثلا یکبار به خاطر نبود جای پارک ، ماشینم را جلوی یک پاركينگ گذاشتم. «بدهکاری هایی که فراموش کرده بودم» یکی از چیزهایی که آن لحظات در بررسی زندگی ام متوجه شدم، بدهکاری به چند نفر بود. من از نوجوانی مراقب بودم به کسی بدهکار نمانم. مثلا وقتی از کاسب محل چیزی میخريدم و بدهکار میشدم سريع آن را پرداخت می کردم. اما آنجا به من نشان دادند در جوانی از چند نفر پول قرض گرفته ام و فراموش کرده ام که آن را برگردانم. د آن دوست مهربان که در هنگام مشاهده زندگی ام در کنارم بود گفت: " درست است که تو فراموش کردی، اما ای کاش جایی می نوشتی که به این چند نفر بدهکاری ، تا اينطور دچار حق الناس نشوی ، کاش توصیه قرآن را عمل می کردی و هر مسئله ی مالی را مکتوب می کرد .. حالا باید صبر کنی تا این چند نفر به برزخ بيايند و از تو راضی شوند تا بتوانی سفر آخرت را به خوبی طی کنی . ها خیلی از این موضوع ناراحت شدم. با خودم گفتم يعنى چطور می شود آنها را از خودم راضی کنم ? لطف خدا شامل حالم شد و به زندگی برگشتم، وقتی از بيمارستان مرخص شدم سراغ آن سه نفری که در جوانی از آنها قرض گرفته بودم رفتم. . به آنها التماس و طلب بخشش کردم. حتى به آنها گفتم مبلغ و طلب خود را معادل ارزش امروزی حساب کنند. دو نفر از آنها گفتند: ما مطمئن بودیم که فراموش کردی برای همین حلالت کردیم و از اصل مال هم گذشتیم. و دیگری هم با دریافت همان مبلغ مرا حلال کرد. « دعانویس» یک روز شخصی به دیدنم آمد و از من خواست دعایی که روی کاغذ نوشته را برای پسرش که در زندان بود بفرستم... او شنيده بود که من دوست رئيس زندان هستم. من هم این برگه را به دوستم نشان دادم و گفتم : پدر یکی از متهمین قاچاق مواد مخدر خواسته این دعا را به پسرش برسانم.. دوستم برکه را نگاه کرد، در آن چند آیه قرآن و چند خط دعا نوشته شده بود، گفت: مشکلی ندارد و برگه را به پسر آن شخص داد. آن مرد خیلی از من خوشش آمد و گفت: من دعانویسم و از این راه می توانم کارهای زیادی انجام بدهم. من با ارتباط گرفتن با جن، با خیلی از حقايق رو به رو می شوم، اگر دوست داری می توانم به تو هم ياد بدهم. آن زمان جوان بودم و ساده ، با خودم گفتم شاید بتوانم از این طریق به اهل بيت نزدیکتر شوم. شاید بتوانم محل حضور امام زمان (عج) را پیدا کنم و ... با این دیدگاه، قبول کردم و مشغول ریاضت شدم. چهل روز از خانه بیرون نیامدم، به ذکر و دعا پرداختم و کارهایی که دعانویس دستور داده بود را انجام دادم. اواخر چله نشینی احساس کردم چشمانم به برخي حقايق باز شده . برخی از جن ها را می دیدم که به سراغم می آمدند. خوشحال بودم که از این راه می توانم به درجاتی برسم. و همان روز یکی از دوستانم که فهميده بود چه کاری انجام می دهم پیغام داد و گفت: ميتواني دعایی برای من بنویسی؟. من می خواهم با دختری در محله ی خودمان ازدواج کنم ولی این دختر به من علاقه ندارد، یک دغا بنویس که این دختر حسابی به من علاقه مند شود. و از استادم سؤال کردم.. او به من یاد داد چطور اینکار را انجام دهم. من به دوستم پیام دادم که نام دختر و نام پدر و مادرش را برایم بفرستد. درست همان شبی که می خواستم این کار را انجام بدهم متوجه شدم علمای ما با این کار مخالفند ' و تسخیر جن، یا بعضی دعانویسی ها را حرام می دانند. ... 【 @emamzaman_12
3581288140.mp3
346.1K
🌱قرائت‌ هرشب ‌دعای ‌فرج ‌به ‌نیت‌ ظهور... 🤲 🦋 «اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ»
دلنوشته مهدوے... 🔸سخت است میدانی؛ سخت است اینکه نمی توانم پیدایت کنم نمیدانم چند ساعت تا به تو راه مانده اما چیزی تَه چشمانم سو سو میزند اینکه صدایت میکنیم و تو حتما میگویی جانم شهر انقدر شلوغ است و گوشهای من انقدر پُر، که صدایت را نشنوم شاید اما باز صدایت میکنم... در خیابان، گوگل، دورهمی ها، کافی شاپ های شهر، خلاصه هر جایی را که فکرش را بکنی. صدایم را میشنوی میدانم، صدایمان را... 🌱 ♥ 【 @emamzaman_12
💠 حکمت های نهج البلاغه 📋موضوع:تقواشرط قبولی اعمال 🌸امام علی علیه السلام : عملى كه با تقوا توأم باشد، اندك نيست، پس چگونه عملى كه به درگاه خداوند مقبول افتاده، اندك باشد.💥🍃🌸 شرح و تفسیرارزش تقوى: امام(علیه السلام) در این سخن کوتاه و حکمت آمیزش اشاره به نقش تقوا در قبولى اعمال مى کند، یا به تعبیرى دیگر، کیفیت عمل را معیار قبولى در درگاه خدا قرار مى دهد نه کمیت عمل را . این سخن برگرفته از قرآن مجید است; آنجا که در داستان فرزندان آدم (هابیل و قابیل) مى فرماید: «(إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ); خداوند تنها اعمال پرهیزگاران را قبول مى کند». بسیارى از بزرگان این مطلب را یادآور شده اند که شرایط صحت عمل با شرایط قبول متفاوت است. عمل صحیح عملى است که جامع تمام شرایط و اجزا و خالى از موانع باشد; ولى گاه این عمل، با اعمال دیگرى پیش و پس از آن یا صفات ناشایسته اى همراه مى گردد که مانع قبولى آن در درگاه خداوند مى شود (قبولى به معناى پاداش عظیم و تحقق اهداف و فلسفه هاى عمل .🌺✨🌱 🌸 ۹۵ 【 @emamzaman_12
12-امام مهدی‌ دریک نگاه.mp3
3.56M
📌امام مهدی عجل الله در یڪ نگاه (۲) ♥ 【 @emamzaman_12
♡مهدیاران♡
📌خصوصیات یاوران ظهور 🔘موانع و پابندهای یاوری امام زمان... 👈 همسر ✔️ نوع محبت انسان به همسر نسبت ب
📌خصوصیات یاوران ظهور 🔘موانع و پابندهای یاوری امام زمان 👈 اصل و نصب ✔️برخی افراد وابستگی زیادی به اصل و نصب و اجداد و فامیل خویش دارند‌. اصالت خانوادگی و منتسب بودن به یک فامیل خاص برایشان ملاک و مهم است. مثلا موقع ازدواج به اصل و نسب طرف مقابل بیشتر توجه دارند تا تقوی و دین داری او. از طرفی آداب و رسوم و شیوه فامیلی برایشان اهمیت فوق العاده ای دارد، به طوری که عملا از آن تخطی نمی کنند، حتی اگر خلاف صراط مستقیم باشد. لذا این مورد نیز می تواند پابندی برای یاوری امام زمان علیه السلام محسوب شود. @emamzaman_12
هفت سالگی 👦 📝آغاز تمرین برای پذیرش محدودیت‌های معقول که موجب «افزایش عقل» است، از هفت سالگی است. 🍃وقتی پدر و مادر، مربّیان و اطرافیان موثر، خود با لبخند رضایت این محدودیت‌ها را بپذیرند، بهترین اثر تربیتی را بر نوجوان باقی می‌گذارند؛👌 واِلَا موجب سلطه هوس بر او شده‌اند و راه خوشبختی‌اش را مسدود کرده‌اند . 🚫 ۳۱ 🌱 【 @emamzaman_12
♡مهدیاران♡
#بخشی_از_کتاب_تقاص📕 #با_کسب_اجازه_از_ناشر✔️ #قسمت_هشتم «حق الناسی که از سرم گذشت» منظور از ملکوت
📕 ✔️ درست همان شبی که می خواستم این کار را انجام بدهم متوجه شدم علمای ما با این کار مخالفند و تسخير جن، یا بعضي دعانويسي ها را حرام می دانند. با این که یکی دو شب به پایان چله مانده بود از خانه بیرون زدم و تصمیم گرفتم این کار را ادامه ندهم. ' به پیر مرد دعانويس پيغام دادم و گفتم : من از این کار منصرف شدم نمی خواهم ادامه دهم، اگر این کار خوب بود خداوند جلوی این قضیه را در زمان حضرت سلیمان نمی گرفت. این کار درستی نیست که ما پول بگیریم و آیات قرآن را بفروشیم أو اصرار کرد : بمان، یکی دو شب دیگر پرده ها کنار می رود و همه چیز باب میل تو می شود ، اما قبول نکردم و دیگر سراغ او نرفتم. موقع مرور اعمال، وقتی به این روزها رسيديم، دوست مهربان که دستش در دست من بود، ' یکدفعه دستش را کشید و گفت : میدانی چه کردی؟! .. اگر دعای خیر مردم و خانواده های بی سرپرست که به آنها کمک کردی نبود، بسیار گرفتار میشدی . خدا لطف کرد که تو برگشتی و در دام ایها گرفتار نشدی. گفتم : يعني چه؟ گفت : فقط یک نمونه را ببين؛ دوستت که می خواستی برایش دعا بنويسي عاشق یک زن شوهردار شده بود و و می خواست با اين دعا، آن زن را از شوهرش جدا و به خودش متمایل کند؟ می دانی چه می شد؟ می دانی چه حق الناسی به گردنت می افتاد؟ « یک قضاوت نیمه کاره» یکی از دوستان قدیمی بسیج، از مسجد ما رفت. دیگر از او خبری نداشتم و نمی دانستم کجا کار می کند، تا اینکه یک روز وقتی سر چهارراه منتظر تاکسی بودم، جلو آمد و سوارم کرد ... مشغول احوال پرسی بودیم که یکدفعه چند بسته مشروبات الکلی روی صندلی عقب ماشين ديدم، ه مي خواستم بپرسم اینها چیست، اما بدون اینکه حرفی بزنم پیاده شدم و رفتم. مدتی بعد، یکی از پیرمردهای مسجد سراغ من آمد و گفت: فلانی را می شناسي ? همان که تا چند سال قبل مسجد می آمد و در بسیج فعال بود ? گفتم: بله، اما دو سالی هست از او خبر ندارم . پیرمرد گفت: این پسر از دخترم خواستگاری کرده، و من شما را خیلی قبول دارم و نظر شما برای من مهم است. و یاد آن روز و بسته های مشروب افتادم و گفتم : از من چیزی نپرس، خودت تحقيق کن. من یک مورد از او دیدم که ..... اصلا ولش کن ، برو از یک نفر دیگر تحقيق کن . . همين حرف من كافی بود که جواب خواستگاری را منفی بدهند و این ازدواج به هم بخورد. چند ماه بعد، در آن سوی هست و موقع بررسی اعمالم متوجه اصل ماجرا شدم. | دوستم در قسمت اطلاعات نیروی انتظامی کار می کرد، این بسته های مشروب را از یک متهم گرفته بود و داشت به مقر نیروی انتظامی می رفت که مرا ديد. اما همین جمله که من گفتم سرنوشتش را تغيير داد. آنجا ديدم که خانواده ی پسر چقدر دوست داشتند که آن دختر عروسشان شود و تنها علت به هم خوردن این ازدواج، قضاوت نیمه کاره ی من بود. من أن جمله را طوری گفتم که انگار این پسر خیلی مشکل دارد . آنجا فهمیدم که این پسر و دختر خیلی همدیگر را می خواستند اما به خاطر حرف من، این ازدواج سر نگرفت. موقع بررسی اعمال، هر موضوعی را که دقت می کردم اتفاقات سال ها بعد از آن را هم ميديدم. آن پسر که شکست عشقی خورد ، تا چند سال ازدواج نکرد و بعد به خاطر مأموريت شغلي از شهر ما رفت. دختر هم به اصرار پدر با یک جوان ازدواج کرد که معتاد بود و زندگی این دختر به فلاکت افتاد. در تمام این اتفاقات من مقصر بودم، بعدها پیگیر آدرس منزل این دختر شدم تا بروم و از او معذرت خواهی کنم، بلکه این حق الناس برطرف شود. فقط فهمیدم در یکی از مناطق اطراف کرمان زندگی می کند. نمی دانید به خاطر این قضاوت نابجا چقدر استغفار کردم واقعا چقدر از این حق الناس ها بر گردن ماست ?! ... 【 @emamzaman_12
3581288140.mp3
346.1K
🌱قرائت‌ هرشب ‌دعای ‌فرج ‌به ‌نیت‌ ظهور... 🤲 🦋 «اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ»
دلنوشته مهدوے... 🔹می دانی! برای ما هم قشنگ است شاید بشود روزی پُزَش را داد روزی سَرِمان را بلند کنیم و به همه ی جهان بگوییم ما اماممان را برگرداندیم... آن هزار نفر بگویند: ➖ آیا امامتان را ندیده بودید؟ ➕ بگوییم نه! ➖ بگویند صدای دعوتش را نشنیده بودید؟ ➕ بگوییم نه! ➖ بگویند ندیده عاشقَش بودید؟ ➕ بگوییم آری! ➖ بگویند دَمِ شما گرم دهه آخری ها 🔺 بعد ما کِیف کنیم، به دور تو بگردیم و باز کِیف کنیم... بعد تو بخندی و راضی شوی از ما... سربازت شویم، برویم به مدینه شروع کنیم تا تمام تاریخ را کنار تو از نو بسازیم. می آییم دنبالت توی همین خیابان ها و امید داریم به عددی که امیدوار کننده ست، به ۳۱۳ که سخت است اما شدنیست... 🌱 ♥ 【 @emamzaman_12
13-امام مهدی دریک نگاه_۲۰۹.mp3
4.33M
📌امام مهدی عجل الله در یڪ نگاه (۳) ♥ 【 @emamzaman_12
♡مهدیاران♡
📌خصوصیات یاوران ظهور 🔘موانع و پابندهای یاوری امام زمان 👈 اصل و نصب ✔️برخی افراد وابستگی زیادی به
📌خصوصیات یاوران ظهور 🔘موانع و پابندهای یاوری امام زمان 👈 آداب و رسوم غلط اجتماعی و ملی ✔️برخی افراد پابندشان آداب و رسوم اجتماعی و ملی و شیوه گذشتگان است و توجهی به درستی یا غلط بودن آن از دیدگاه خدا و دین ندارند. اگر به آنها بگویند چرا فلان کار غلط را انجام می دهید می گویند این رسم است و تا بوده اینطور بوده. مثلا باید یک سفره هفت سین با آداب خاصش بچینند و در موقع تحویل سال کنار آن نشسته باشند. فرض کنید در چنین لحظه ای که فرد خود را مقید به انجام چنین آداب و رسومی می داند امام زمان علیه السلام انتظار انجام کاری را از او داشته باشند مسلما با چنین اعتقادی این شخص وظیفه اش را انجام نداده و یا در انجام آن تعلل خواهد کرد. پس باید خود را از قید و بندهای رسومی که دین آنها را تایید نمی کند رها کنیم تا مانع انجام وظیفه مان نسبت به امام زمان علیه السلام نشوند. @emamzaman_12
‹🤍☁› ای‌ڪاش‌ڪسی‌می‌آمـد‌وغـم‌هارا . . از‌قلـب‌اهـالـی‌زمیـن‌برمیداشـت ! ♥ 【 @emamzaman_12
♡مهدیاران♡
#بخشی_از_کتاب_تقاص📕 #با_کسب_اجازه_از_ناشر✔️ #قسمت_نهم درست همان شبی که می خواستم این کار را انجام
📕 ✔️ نمی دانید به خاطر این قضاوت نابجا چقدر استغفار کردم. واقعا چقدر از این حق الناس ها بر گردن ماست ?! «رازی که فقط مادرم میدانست» يكي از مطالبی که از آنجا برای من به یادگار ماند مطلبی در مورد مادرم بود. مادرم بعد از فوت یکی از خواهرانش به دنيا آمد، مثل آنچه آن زمان مرسوم بود، شناسنامه ی خواهر قبلی را برای او گذاشتند. سال ها بعد، پدربزرگ و مادر بزرگم، يعني والدين مادرم از دنیا رفتند. یکی از همسایگان قديم، به دروغ به مادرم گفت : تو فرزند پدر و مادرت نبودی و تو را به فرزند خواندگی گرفتند. این مطلب در روحیه مادرم تأثير بدی گذاشت. با اینکه خودش چند فرزند داشت، روزها در تنهایی گریه می کرد. مرتب می گفت: چرا پدر و مادرم این مطلب را به من نگفتند. حتى دیگر کمتر برای آنها خیرات می کرد. ع اما مادرم یک برادر داشت که بسیار به هم وابسته بودند . دایی من طلبه بود ، زمان جنگ راهي جبهة شد و پس از مدت کوتاهي شهيد شد، أو الگو و اسوه ی فامیل بود. در آن لحظات، به محض اینکه بررسی اعمالم تمام شد، یکدفعه دایی ام وارد شد؛ نمی دانید چقدر خوشحال شدم، ديدن یکی از نزدیکان در آن شرایط دلگرمم کرد. و دایی اولین حرفی که زد در مورد مادرم بود او گفت : به مادرت بگو تو خواهر تنى ما هستی،" این حرفها که به تو زدند اشتباه است. با گریه های تو ، مادر و پدرت اينجا ناراحت می شوند. در ذهنم این بود که چطور به مادرم بگویم دایی شهیدم را دیده ام، در این افکار بودم که دایی گفت : به خواهرم بگو به آن نشانی که آن نامه عاشقانه را نخوانده به تو دادم! و بعدها وقتی که مادر به ملاقاتم آمد، صحبت دایی را به او گفتم ابتدا فکر کرد برای دلخوشی اش این حرف را می زنم. بعد نشانی نامه عاشقانه را که دایی گفته بود به او دادم! با شنیدن این جمله يكباره رنگ مادرم تغيير کرد، پرسيدم: قضيه نامه چیست ? مادرم به فکر فرو رفت، بعد گفت : قبل از این که برادرم به جبهه برود، به او اصرار کردیم که ازدواج کند. او جوان زیبا و مؤمنی بود. . یک روز وقتی به سمت خانه می آمد، یکی از دختران محل مقابل او قرار مي گيرد.او به ذایی اظهار علاقه و محبت می کند" و یک نامه به او می دهد. » دایی تو که اصلا اهل این مسائل نبود، با من که رازدارش بودم صحبت کرد و نامه را به من داد و گفت: این دختر را از قدیم می شناسم، دختر خوبی است و من هم برای ازدواج مشکلی ندارم، اما این نامه پیش تو باشد، اگر من از جبهه برگشتم به خواستگاریش میرویم. . این نامه پیش من ماند و او به جبهه رفت و به شهادت رسيد. و من بعدها نامه را خواندم . او عاشقانه مطالبی نوشته بود و از دایی خواسته بود با هم ازدواج کنند. او نوشته بود تمام شرایط سخت را به خاطرش تحمل خواهد کرد ... بعد از این ماجرا دیگر مادر به موضوع فرزند خواندگی فکر نکرد و مانند قبل، برای پدر و مادرش خیرات می کرد. «از آن روز دیگر زیارت عاشورا نخواندم» از جواني ياد گرفته بودم، هر روز با خواندن زیارت عاشورا به آقا امام حسین ع سلام بدهم. این عادت را آنقدر ادامه دادم که بعضی روزها بیش از سه بار زیارت عاشورا می خواندم ... ... 【 @emamzaman_12
دلنوشته مهدوے... نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند که هر رهگذری را شبیه تو می بینم !! نمی دانم غریبه ها ” آشنــــــــــــــا ” شده اند یا تو ” غریبـــــــــــــــــــــــــ مانده ای ” ؟؟!!🍃 شرمنده بی سلام رد شده ام از کنار تو😞 🌱 ♥ 【 @emamzaman_12