Roghayeh-Karimi-02.mp3
7.26M
روضه گوش کنیم؛
تو روی نیزه و من روی ناقه
تو چشمات باز و من دستام بسته
چقد شکل همیم بابا نگاه کن
منم مثل تو دندونم...
به داد بچه برسین به هق و هق افتاد...
بااا...باب...بابا...
🆔 @emlaee
Roghayeh-Karimi-06.mp3
7.71M
روضه گوش کنیم؛
شبها با درد پهلو صبح میشه
روزا با سیلی غروب میشه
دستام چشام پاهام سرم گوشام
بابایی چیزی نیس...خوب میشه
🆔 @emlaee
«کوفه، جامعه شبهه و شایعه»
#شب_اول
حسین (ع) در راه کوفه است. سیادت از کاروان امام میبارد. صبحها زودتر حرکت میکنند که تا شب نشده، به منزل بعدی برسند و شبانه در میان بیابانها نمانند. شترهایشان جهاز دارند که مبادا کسانی که سوار بر آنهایند، اذیت شوند. احتمالا در ذهن هرکدام، استقبال کوفیها در ذهنشان آمده. کوفیها گل بر آسمان میپاشند، هلهلهه میکنند، شادی میکنند و مسجد کوفه، بعد از علی (ع) مجدد مرکز فرمانروایی اهل بیت پیامبر میگردد.
کوفه، جامعه شبهه و شایعه است، برای همین هم عینیترین مسیر تطور انسانها را میتوان در میان کوفیان دید. کوفیانی که تا دیروز نامه میدادند و قسمت مهمی از این تصاویر اما و اگری که گفتیم نتیجه رفتار آنهاست، بازیچه دست شایعاتی شدهاند که برای صحت سنجی آنها تلاشی نمیکنند و ترجیح میدهند آن را باور کنند. دشمن شبهه میکارد و شایعه درو میکند.
کوفیها ساکنین یکی از مهمترین نقاط تاریخی هستند و به خصائص مختلفی معروفند. آدمهایی که روزی علی را با شبهه «لا حکم الا لله» یاری نکردند، آدمهایی که روزی حسن ابن علی را به خاطر شایعه «حسن ابن علی به دنبال صلح با با معاویه است» تنها گذاشتند تا معاویه به قدرت برسد و حالا که نامههایشان در دستان حسین ابن علی قرار گرفته و او با خانواده به سمت کوفه راه افتاده، با شایعه «لشکر یزید برای حمله به کوفه در راه است» برای جنگ با امام آماده میشوند.
یکی از مهمترین مشکل مردم کوفه، ابهامات و گرههای ذهنی آنهاست؛ ابهامات و گرههای ذهنیای که کوفیان هیچوقت برای بازکردنش تلاش نکردند و همواره اولین روایت را صحت میپنداشتند. کوفیانی که حب و بغضهای شخصی را در تحلیل مسائل راه میدادند، همیشه در مهمترین کارزارها غایب بودند و سیادتی بر تصمیمات و رفتارهایشان نداشتند. کوفیهایی که اجازه دادند آنقدر گرههای ذهنیشان کور شود که روزی معاویه و عمروعاص و دیگر روزی یزید و و عبیدالله دست بر همین گرههایشان بگذارند که در بهترین حالت در مهمترین رویدادهای تاریخ منفعل باشند و در بدترین حالت ممکن یا بر علیه حق شمشیر بزنند و یا حق را تنها بگذارند. مردمی بهانهجو، مغرور و منافق.
همه چیز چند روز دیگر مشخص میشود. تاریخ چند روز دیگر مرز عمیقی بین گذشته و حال مییابد بین دایره واژگان و الفاظ معنی جدید میگیرند. چند روز دیگر، آدمی روزی را خواهد دید که تا پایان حیات بشر، هیچکس نمیتواند توصیف کند.
🆔 @emlaee
«مشاهیری که در کربلا مدالهایشان شکست»
#شب_دوم
در شرایطی که جامعه دو قطبی در شام بیداد میکرد و اقلیتی فربه و اکثریتی گرسنه بودند، مردم کوفه متمول بودند و این نتیجه حاکمیت امیرالمومنین بود که فقیر در کوفه نبود و مردم نان گندم و آب گوارا مینوشیدند.
در شرایطی که ظواهر در شام بیداد میکرد و مردم در پی تجمل بودند، کوفه شهری بود که مردم باسوادی داشت و زاهدانش سرآمد جهان اسلام بودند. اکثر کسانی که امروزه ما از آنها به بدی یاد میکنیم، سرآمدان زهد و شریعت در زمان خود بودند و به قول خودمان، یک شهر روی اسمشان قسم میخوردند.
حتی در معرکه نبرد هم همه آنهایی که بودند، صرفا حرامزاده و حراملقمه ودائمالخمر نبودند. بین آنها مقدسانی بودند که روز عاشورا، روزه گرفتند و عصر عاشورا، یک طرف پیکر امام افتاده بود و اینطرف آنها در حال خواندن نماز شکر بودند.
کوفیها، آدمهایی بودند که اگر چه اطلاعات زیادی داشتند، ولی اطلاعاتشان تصمیمساز نبود. مشاهیر و زاهدان کوفه، آنچنان بر خودشان غره بودند که برای تصمیماتشان فکر نمیکردند. آنهایی هم که پیرو این مردان بودند، آنچنان حق به جانب نگاه میکردند که اصلا اجازه فکر کردن به خود نمیدادند.
مردم کوفه، خوب میدانستند که حسین کیست و یزید چهکاره است. حتی بعضیهایشان، یزید را حتی به دلقکی هم قبول نداشتند، چه برسد به خلیفهگی. آنها در بعضی از مسائل اطلاعاتشان از آنچه که میباید، بیشتر هم بود. اما این اطلاعات به درد آنها نخورد و رفتارشان از آنها مردمی ساخت که تا ابد، روسیاه عالم خواهند بود.
پس از واقعه عاشورا هر روز، روز باختشان بود. علاوه بر آن که خودشان فهمیدند که چه کردند و فقط ده درهم پاداش کشتن امامشان بود، شماتت مردم نیزشامل حالشان شده بود. تازه مردم فهمیده بودند که هر معروف و مشهور و زاهد و دانشمندی، لزوما این گونه نیست که قابل اتکا باشد. آنها فهمیده بودند که با سپردن تفکرشان دست آدمهای مغرض و بی تحلیل، چه بلایی بر سر دنیا و آخرتشان آورده است.
کوفه ثابت کرد میتوانی از دانشمندان و زاهدان عصر خود باشی، اما بغض و کینهات، شمشیری شود بر روی امام عصرت و فرزندانش. کوفه ثابت کرد میتوانی علامه باشی ولی ارزش زمان خودت را نفهمی. کوفه ثابت کرد میتوانی که روزی پشت علی نماز بخوانی، اما فردایش به خاطر این که از خودت تحلیلی نداری و برای حرف چندتا مشهور مغرض، دنیا و آخرت خودت را تباه کنی. کوفه ثابت کرد که میشود عمر سعد باشی، اسمت میان مشاهیر عرب باشد، میتوانی حتی روز عاشورای سال ۶۲ بر حسین گریه کنی، اما تا روز قیامت ننگ یزیدی بودن بر پیشانیات باشد.
کوفه ثابت کرد همیشه آدمهای توی چشم ما، لزوما کسانی نیستند که بشود به آنها اتکا کرد.
کوفه اگر چه شهر تلخیهاست، اما در میان تلخیهایش درسهایی به جا گذاشت که در میان صفحات تاریخ، گم نخواهد شد.
🆔 @emlaee
«برای رسوا شدن، گاهی همرنگ جماعت شو»
#شب_سوم
میتوانستند عین برخی از آدمها، وقتی دیدند که اوضاع رو به راه نیست، جای این که به دنبال امامشان بروند، افسار مرکبشان را به طرف مخالف بکشند و به سمتی بیایند که حرفی از بیعت و جنگ نیست. میتوانستند همانجا توی مدینه بمانند و بگویند همه ماندند، ما هم عین همه.
حتی در شب عاشورا میتوانستند بروند.میتوانستند بگویند فلانی و بهمانی رفتند،ما هم عین بقیه. میتوانستند یزیدی شوند و بگویند همه یزیدی بودند، پس ما هم عین آنها. میتوانستند بهانه بیاورند که زن و فرزندانمان یتیم میشوند، بدهی داریم، زندگانیمان را دوست داریم ماندمان به صرفهتر است، عین خیلیهای دیگر که همین بهانهها را آوردند و توی لشکر امام نبودند.
آنها مثل بقیه، خیلی کارها میتوانستند انجام دهند، ولی انجام ندادند.
یکی از بزرگترین رفتارهای لشکر امام در آن دوران همین بود. آنها معادلات تمام تاریخ را عوض کردند تا به ما بیاموزند لزوما قرار نیست همیشه حق با اکثریت باشد. معیار سنجش رفتار ما، رضای جمع نیست، حتی اگر خنجرهایشان زیر گلویمان باشد. آنها هیچوقت نخواستند برای جذب، همرنگ دیگران شوند. برای کارشان از کسی عذرخواهی نکردند و از مواضعشان کوتاه نیامدند، حتی با این که میدانستند عاقبت این کار، چیزی جز خون نیست.
کربلا خوب به ما آموخت که همواره حق، با کسانی نیست که صدایشان توی دنیا بلندتر است و انبوهشان بیشتر توی چشم میزند. کربلا خوب به ما آموخت که دشمن هیچگاه از مواضعش عقب نخواهد نشست و اگر روزی برای دل دشمن، خواستیم یک قدم عقب برویم، او نه تنها به احترام ما عقب نخواهد رفت، بلکه چندین قدم پیش روی خواهد کرد.
کربلا ثابت کرد گاهی همرنگ جماعت شدن، باعث رسوایی میشود؛ ثابت کرد که آدمهای کاردرست، روزی صدایشان بلند خواهد شد، حتی اگر آن روز خودشان نباشند؛ ثابت کرد که تاریخ از قدمهای استوار صحبت میکند، نه از گام های عقب نشینی کرده و زبون که فکر میکنند نجات در سازش است.
آنها به ما فهماندند که «رضایت همه» میزان درست بودن کارهایمان نیست. آنها خوب میدانستند که حسین کیست و حسینی باید چگونه باشد، آنها به آموختند که زیر سایبان دشمن، چیزی جز تیغ داغ ذلت نیست.
🆔 @emlaee
18.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب دوم محرم:
«ورود کاروان به کربلا»
🆔 @emlaee
9.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب سوم محرم:
«شب حضرت رقیه(س) »
🆔 @emlaee
هدایت شده از مسجدآیتاللهاملایی/کانونفرهنگی–قرآنیمسجدقائمیه
همایش بزرگ
شیرخوارگان حسینی
مداح:
کربلایی ناصر شاه محمدی
کربلایی محسن رحمتی
زمان:
جمعه ۳۰ تیرماه ۱۴۰۲
ساعت ۸:۱۵ صبح
مکان:
مسجد قائمیه (مسجد آیتالله املایی؛ تکیه حاجی)
🆔 @emlaee
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسجدآیتاللهاملایی/کانونفرهنگی–قرآنیمسجدقائمیه
«برای رسوا شدن، گاهی همرنگ جماعت شو» #شب_سوم میتوانستند عین برخی از آدمها، وقتی دیدند که اوضاع
«هر کجا رفتی، باز آ»
#شب_چهارم
صدای قلبش را شنید. صدای شکستن قلبش را هم همه شنیدهاند. جنگجوی شجاع عرب، آنکه یکی از تاثیرگذاران اتفاقاتیست که بر سر اهل کربلا میآید، آنکه راه را بر بهترین مردم زمان خودش بسته، دلش میشکند . فقط یک راه بر مسیر خود میبیند: «بازگشت».
حر بازگشت، آن هم نه در روزهای عادی. نه در میان روزهایی که بازگشت آسان بود. او دقیقا آخرین روز بازگشت، همان روزی که تبلیغات دشمن به اوج رسیده بود و اگر کسی به خاطر تبلیغات شمشیر نمیکشید، با وعدههای بزرگ تطمیعش میکردند که بازنگردد و بر علیه حق شمشیر بزند.
فطرت انسانها، چیزیست که هیچگاه از بین نمیرود، حتی اگر از شقیترین انسانهای روی زمین باشی. فطرت انسانها همواره خوبی میطلبد. این فطرت است که از همان ابتدا، یک نقشه راه برایمان ترسیم میکند و از هر اتفاق خوبی، حس خوب برایمان میسازد. این فطرت است که ما را به سمت خیر سوق میهد و باعث میشود که یک جایی برگردیم. فقط کافیست زنگار از تن فطرت برداریم.
در زمانی که در لشکر کفر، چرک بر فطرت همه اهالی لشکر کفر نشسته بود، یک نفر مثل حر بود که با دستانش، زنگارهایش را زدود. یکی مثل حر بود که در میان آن همه غبار که حتی برخی از مومنین کوفه را هم سر درگم کرده بود و در مهمترین کارزار تاریخ غایب بودند، به سمتی بچرخد که تاریخ را عوض کند. اگر حر آن روز نمیچرخید، اکنون از او چگونه یاد میکردیم؟
حر به ما آموخت آدمهای آزاده، آدمهایی هستند که اگر جایی هم بزرگترین اشتباهات را مرتکب شوند، باز میل به خیر و عاقبت به خیری دارند. حر به ما آموخت آدمها نیاز دارند تا یکجایی خوب به ندای درونیشان گوش دهند تا ببیند قلبشان چه میگوید. حر به ما آموخت، برای بازگشت هیچوقت دیر نیست، حتی جایی در سال ۶۱ هجری که کفر با تمام توان به میدان آمده و کمتر مردی است که اسیر فریب و بلندی صدای کفر نشده؛ حتی صبح عاشورا، زمانی که جز مرگ در راه خدا راهی نیست. حتی در میان میدان جنگ، حتی در میان صدای شمشیرها. حر عقب نشینی کرد، اما از روی خاکریز کفر. از روی خاکریزی که چندین روز حق را نگهداشته بود. حر از خاکریزی عقب نشینی کرد که شاید سهمی در برپایی آن داشت، اما چه خوش عقب نشینیای که حر را به حسین رساند و حر را آزادهای کرد که تاریخ به خود نخواهد دید. حر به صدای فطرتش گوش کرد و به اصل همه چیز بازگشت. عقب نشینی حر از خاکریز کفر، پیشروی او در مسیر خدا بود.
حر، با این که بعد از پذیرش توبهاش میتوانست به کوفه برود، اما چون به زعم خودش اولین کسی بود که بر علیه امام خروج کرده بود، به خواست و اصرار خودش اولین نفر به میدان رفت و اولین فدایی امامش در کربلا شد. هنگامی که پیکر خونینش را کنار اربابش آوردند، اربابش خاک از چهره او زدود و در وصف حر چنین گفت:
أَنْتَ الْحُرُّ کَمَا سَمَّتْکَ أُمُّکَ حُرّاً فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ
تو حری آنگونه که مادرت حرت نام نهاد، تو حری- آزاد مردی- در دنیا و آخرت...
میان ولوله روزگار، اگر تو هم مثل حر، دلت شکست و میان چپ و راست دنیا مخیر شدی، به صدای فطرتت گوش کن به اصلت برگرد. مثل حر بازگرد و حسین را برگزین.
🆔 @emlaee
13.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب چهارم محرم:
«شب حر ابن یزید ریاحی »
🆔 @emlaee