eitaa logo
⭐️هشتادیای انقلابی⭐️
1.2هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
4.7هزار ویدیو
17 فایل
دشمنان انقلاب بدانند وقتی ما از جانمان گذشتیم دیگر هیچ راهی برای تسلط بر ما ندارند🇮🇷شهیدآوینی☆ این رسانه مردمیه متعلق به هیچ نهادی نیست🚀 ❌تبادل فعلا نداریم... @Marg_bar_esrail
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹قسمت اول متولد ۷۴ هستم، ۳۰ سالمه. ۱۶ سالم بود که اولین خواستگارم اومد. اونم اولین بار بود می رفت خواستگاری. تو مجلس خواستگاری جلو جمع گفت هیچی ندارم راستم می‌گفت هیچی نداشت جز لباس تنش. نه خونه نه ماشین نه شغل حتی سربازی هم نرفته بود.😊 دانشجو بود پول تو جیبیش هم از باباش می‌گرفت ولی گفت ازدواج بر من واجب شده خیلی اهل رعایت نگاه به نامحرم بود. احساس می کرد محیط دانشگاه اونو اذيت میکنه. نگران بود اگر چشمش به نامحرم بخوره روش اثر کنه و به گناه بیفته ۲۱ سال بیشتر سن نداشت. رشته مهندسی بود. تصمیم گرفته بود ازدواج کنه تا دینش رو حفظ کنه. منم هیچ شرطی براش جز تقوا و اخلاق نذاشتم. از مادیات هیچی نخواستم. خانواده ام تردید داشتن. هم غریب بود هم هیچی نداشت. ولی از اون جهت که اگر نیتت خالص برای خدا باشه خدا از راهی که گمان نکنی گره گشایی میکنه خانواده ام قبول کردن و بلافاصله عقد کردیم سه چهار ماه بعد هم ازدواج 😍 با یه آرایش و لباس عروس و یه شام که خانواده همسرم پختن. جشن هم تو حیاط خودشون بود. با یه جهیزیه ساده رفتم تو یه اتاق گوشه حیاط پدر شوهرم سر خونه زندیگیمون بعد از چهار ماه پس از ازدواج سال ۹۸ بود که مستقل شدیم و مستاجری ما آغاز شد. شوهرم با اینکه هم درسش خیلی خوب بود و هم رشته ای بود که پول زیادی می‌تونست بعد شاغل شدنش به دست بیاره ولی علاقه به دانشگاه و محیط اون نداشت پول براش ملاک نبود دنبال رشد معنوی بود. لذا برای شغل وارد یه محیط فرهنگی معنوی شد. منم خیلی از این بابت راضی و خوشحال بودم ولی چون تازه وارد بود نه حقوق او وصل شده بود نه بیمه درمانی، از طرفی ما هم تازه عروس و داماد بودیم وسیله خونه تکمیل نبود درآمدی نداشتیم. باید قسط وام ازدواج می دادیم، کرایه خونه می‌دادیم. اونم خونه ای یا همون سوئیتی که یه اتاق ۱۲ متری از خونه صاحب خونه بود که یه راهرو داشت به سمت کوچه و اونجا دری براش تو کوچه باز کرده بودن. آشپزخونه که نگم که حتی نمیشد توش گاز پنج شعله ببری از بس کوچیک بود. کابینت هم نداشت فقط جای یکی دونفرداشت که ایستاده وایسن. یه قفسه تو دیوار داشت که ظرف هام گذاشتم داخلش و یه گاز قدیمی که خودش داخلش بود و تمام. سرویس بهداشتی و حمام مشترکی کوچیکی هم که کنج راهرو بود. شاید خیلی ها هم باور نکن ولی میگم که من یک سال میوه نخریدم. سبزی نگرفتم. گوشت و مرغ پول نداشتیم بخریم. بیشتر اوقات غذامون نونی بود حتی نهار. املت، سیب زمینی، تخم مرغ، کوکو، بادمجون،عدسی، دال عدس، ماکارونی و .... گوشت خوردن هامون تو مهمونی ها بود نداشتیم که بخریم. ما کولر نداشتیم تو تابستون، چند بار نهار نداشتیم و با دوتا کیک سر و ته غذا رو به هم آوردیم😔 یادمه یه روز هیچی پول نداشتیم. مجبور شدیم دوتا کارتون خرما که تو خونه داریم رو ببریم سوپری بفروشیم تا شاید چیزی دستمون رو بگیره. نمی‌تونستیم قرض هم کنیم چون درآمدی نبود که بخوایم برگردونیم. به خانواده ها چیزی نمیگفتیم همسرم دوست نداشت چون بارها انتقاد کردن که چرا دانشگاه و رشته مهندسی رو رها کردیم نمی‌خواستیم سرزنش بشیم. کم کم مقداری از وسایل زندگی رو از سمساری برای تامین ضروریات خریداری کردیم. چند ماه از ازدواج ما گذشت که باردار شدم خیلی خوشحال بودم.😍 از برکت قدم بچه حقوق و بیمه همسرم وصل شد. یه ماشین دست دوم خریدیم. خونه رو هم عوض کردیم و یه خونه بزرگتر اجاره کردیم یه خونه تک خواب بازم مشکل مالی داشتیم ولی وضعیت بهتر بود. همسرم درآمدش زیاد نبود. خیلی با قناعت زندگی می کردم. بچه اولم کمی که بزرگتر شد دومی رو باردار شدم. وضعیت باز بهتر شد. سومین بچه هم باز خدا به ما داد. الحمدلله هرسه بچه رو خودمون خواستیم بعد بچه سوم رفتیم یه خونه بزرگتر اجاره کردیم. ماشین نو خریدیم. هم من هم همسرم خیلی بچه دوستیم معتقدیم با تعداد فرزندان روزی بیشتر میشه. هر چند خیلی سختی کشیدیم. شهر غریب بودیم کمکی نداشتیم ولی همه میگفتن دیگه بچه نیارید ولی من چهارمی رو خیلی دلم میخواست. ادامه 👇 به‌کانال‌هشتادیای‌انقلابی‌بپیوندید🇮🇷 @enghelabii_80✌🏻😎✌🏻
🌹قسمت دوم دوباره باردار شدم چهارمین فرزندم رو که باردار شدم رزق و روزی بود که به سمت خونه مون میومد همسرم طلا خرید برام😍 درآمدش بیشتر شد. وام گرفتیم تعدادی از وسایل خونه رو نو کردیم. گفته بودم که اول ازدواج وسائل مون دست دو بودن اکثرا لذا تعدادی رو عوض و نو کردیم. همسرم خیلی تو کارها کمک حالم شده چون میدونه با چهار تا بچه قد و نیم قد رسیدگی به کار منزل و بچه ها سخته. خودش هم بسیار پخته تر و فهیم تر از اول ازدواج شده.😉 برای فرزند چهارم خیلی از طرف خانواده حرف شنیدم. خجالت بکش این همه بچه میاری😟 بازم بچه بیارید😒 حتما پول دارید که بچه میارید.😳 و حرفای دیگه... ولی من نیتم از فرزندآوری یار برای آقامون ولی عصر و آینده بچه هامه که تنها نباشن که وقتی من از دنیا رفتم، خواهر و برادری باشه که بهش تکیه کنن، کسی باشه که هواشون رو داشته باشه. دلش ون گرفت یکی باشه برن خونه ش سر بزنن. پول قرض خواستن محرمی به نام خواهر برادر باشه که ازش قرض بگیرن تا نیاز به رو زدن به غریبه نباشه و کلی دلایل دیگر.... من هم دختر و هم پسر دارم ولی تصمیم خودم رو گرفتم که برای پنجمین فرزند اقدام کنم. ما هنوز مستاجریم. هنوز یه ماشین معمولی داریم. هنوز قناعت میکنم هنوز لباس بچه های بزرگتر رو برای کوچکترا می‌ذارم. ولی دلی خوش، خانواده ای شیرین و خونه ای شلوغ داریم که دلمون به همین ها خوشه. به برکت بچه ها ماهی و گوشت و مرغ می‌خریم درسته مثلا ممکنه یک ماه نتونیم گوشت بگیریم ولی ماه بعدش میگیریم به برکت بچه ها مهمونی میدیم. مراسم اهل بیت میگیرین تو خونه مون. مسافرت میریم. براشون برخی سالها تولد میگیرم. اسباب بازی و ....میخرم. در آخر بگم بچه ها برکت زندگی و رزق اصلی زندگی ما هستن رزق اصلی فرزند سالم و صالح است و این ما هستیم که روزی خور بچه هامونیم این رو با تجربه خودم میگم. ان شاءالله هر که منتظر فرزند است خود آقا دامنش رو سبز کنه. التماس دعا دارم به‌کانال‌هشتادیای‌انقلابی‌بپیوندید🇮🇷 @enghelabii_80✌🏻😎✌🏻