eitaa logo
اِنقِطٰاعْ
14 دنبال‌کننده
201 عکس
17 ویدیو
3 فایل
دارم از بیم گسستن روز و شب پاس نفس دستباف عنکبوتان است پود و تار من اینجا حرفات رو میشنوم:) https://daigo.ir/secret/8810090500
مشاهده در ایتا
دانلود
این امتحانم خوب بدم ، سختش تموم میشه! بعدش یه حالی به خودم میدم.
جِرِمی عزیزم سلام! امیدوارم مرا ببخشی که جواب آخرین نامه‌ات را ندادم. چند روزی می‌شود که به آن سوال فکر می‌کنم. مطمئنم می‌دانی که کدام سوال را می‌گویم. همان روز که در حیاط خانه دوشیزه آتکینسون کنار استخر نشسته بودیم و کیک‌های پنبه‌ای‌اش را می‌خوردیم. همان موقع که مادی آمد و آن سوال را پرسید. یادت آمد؟ مدتی‌است که به آن سوال فکر می‌کنم. به تک تک کلماتش که کنار هم قرار گرفته‌اند. به ماهیت سوال. حتی به آهنگِ صدای مادی موقع پرسیدن! اما باور کن جرات اینکه به جواب آن فکر کنم را نداشتم. هرچند ، حالا به نظرم سوال بیهوده‌ای می‌آید ؛ تو اینطور فکر نمی‌کنی؟ دوستت دارم ؟ خب معلوم است! مگر می‌شود تو را دوست نداشت؟ بگذار بهتر بگویم ؛ مگر می‌شود ساعت‌ها وقتت را با کسی بگذرانی و دوستش نداشته باشی؟ زیر باران نمایشنامه مکبث را با او اجرا کنی و در تابستان زیر نورِ گرم خورشید ، تمام خیابان‌ها را تا رسیدن به کتابفروشی آقای ریموند با او قدم بزنی ، کتاب‌هایت را به او قرض بدهی و در مورد آهنگِ جدید گروه مورد علاقه‌ات با او صحبت کنی و دوستش نداشته باشی؟ از نظر من که نمی‌شود تمام این‌کار‌ها را با کسی که دوستش نداری انجام دهی! اما دوست داشتنِ تو ، آنی نیست که مادی با سوالش دنبالش بود! می‌دانم که می‌دانی چه می‌گویم! تو بهترین و ـــ‌امیدوارم‌ـــ ماندگارترین دوست من هستی... برایم بنویس جِرِمی! کمک کن از این افکار بیهوده نجات پیدا کنم. منتظرِ نامه‌ات هستم. ـــ دوستدارِ تو ؛ جِین لوییز
در آغوشم بگیر و نجاتم بده! قاتلی به دنبال من است که گاه‌به‌گاه در آینه‌ها می‌بینمش... ـــ داستایفسکی
استرسی که از سه‌شنبه غروب تا ظهر پنج‌شنبه دچارش می‌شم ، همهٔ ابعاد زندگیمو درگیر می‌کنه! هرچند آرامشی که بعدش دارم تا حد زیادی اون تنش رو خنثی می‌کنه ولی باید یه فکری براش بکنم!
بر سر آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصه سرآید ـــ جنابِ حافظ
آدمایی که به همه اهمیت میدن ، حواسشون به همه هست و همیشه لبخند میزنن ، شاید به روی خودشون نیارن ، اما تهِ تهِ قلبشون یه پرنده سرمازده‌ای نشسته که همین عشق و توجه رو از دوست‌داشتنی‌هاش انتظار داره! پرندهٔ زخمی‌ای که خیلی اوقات شیشهٔ دلش ترک برمیداره:)
یه روز سر کلاس یکی از بچه‌ها خواست یه‌چیزی رو توضیح بده ، برگشت به معلم گفت : شما وقتی می‌خواین تریاک بکشید... معلم‌ام خیلی جدی گفت: من تریاک نمی‌کشم))
هدایت شده از 𝒊𝒏𝒔𝒂𝒏𝒆!
و آنکه بی‌شعر زیست، انسان نیست.