سلاماً على الذين يعانقهم التراب،
ونحن في أشد الحاجة لعناقهم
"سلام بر آنها که خاک را در آغوش گرفتهاند،
حال آنکه ما به آغوش آنها بسیار محتاجتریم."
#دل_نوشت
❞ زندگی برای علوم انسانی ❝
༺ @ensani_islami ༻
🔵 نظامِ دینیِ "حجابپایه"
چرا نظام، آمادگی بازنگری در بارهی قانون حجاب را ندارد؟
بدون آنکه بخواهیم اعتراضات اخیر را صرفاََ به "قانون حجاب"، تقلیل دهیم، اما دستکم موضوع حجاب (و در معنای موسع، حقوق زنان)، شاید مهمترین علت درمیان علل ناآرامیهای اخیر محسوب میشود؛ و اگر چنین باشد، این پرسش آشکارا ذهن جامعه را بهخود مشغول داشته است که چرا حکومت، در برابر اعتراضات و قانون حجاب، کوتاه نمیآید و تغییر و تحولِ درخواستیِ کثیری از مردمانش را نمیپذیرد؟ چرا مقاومت میکند و حتی بیش از مقاومت، حاضر به سرکوب معترضین میشود؟
برای پاسخ به پرسشهای مطرح شده، لازم است خود را در "موقعیت معرفتی" و "درک دینی" قرائت رسمی از دین، قرار دهیم و از عینک آنان بهواقعیت بنگریم. این نگریستن از چشم آنان، میتواند ما را در فهم رفتار و واکنش غضبآلودشان کمک کند.
آنچه بهاختصار بیان میشود، صرفاً حاصل نگریستن بهواقعیت از پشت عینک حاکمان و صاحبان قدرت و سیاستگذاران خطوط اصلی نظام است که دستکم تا اطلاع ثانوی حاضر به بازنگری در باب قانون حجاب نخواهند بود.
✅ نظام، خود را پاسدار حریم الهی و مجری احکام خداوند میداند. و در نظر او "حجاب"، معیار تخطیناپذیر حکومت و جامعهای محسوب میشود که قرار است دینی باشد و هویت دینی داشته باشد. بهتعبیر دیگر، حجاب، شرط لازم حکومت و جامعهی دینی است؛ شرطی که اگر محقق نشود، حکومت و جامعه را از دینی بودن میاندازد. معنای این سخن این است که نظام سیاسی مستقر، مرز هویتی خود را با سایر نظامات سیاسی و جوامع، با مقولهی حجاب ترسم کرده است. در این رویکرد، اساسا دینی بودنِ حکومت و جامعه از وجود حجاب آغاز میشود. در تصور آنان، عدالت، فضیلتهای انسانی و اخلاقی، رفاه و... هریک میتواند به منزلهی خشت بنای حکومت دینی تلقی شود؛ اما غیبت هریک از این عناصر، حکومت را از دینی بودناش ساقط نمیکند. صرفا فقدان حجاب است که هویت دینی جامعه را از او میستاند. از اینرو ممکن است در باب هر حکم دینی و الهی (دستکم بهنحو موقت)، مصلحتاندیشی نماید. همانگونه که پیش از این، در کلام آیتالله خمینی آمده است که:"حکومت میتواند از حج که از فرایض مهم اسلامی است، در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی است، موقتا جلوگیری کند" (صحیفه امام ج۲۰ صفحه ۴۵۲) و حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر ولو امام عصر باشد اهمیتش بیشتر است. (جلد ۱۵ صفحه ۳۶۵)، اما بهنظر میرسد در باب حضور و یا غیبت حجاب، حاضر به بازنگری نخواهد بود.
درک و تصور حاکمان از دین، چنان است که حجاب، عملا مهمترین عنصر دینی بودن جامعه بهحساب میآید. درنتیجه، در نگرش آنان، هرگونه بازنگری دربارهی حجاب، نظام را با خطر استحاله روبرو میکند.
"استحاله"، موقعیتی است که در آن، محتوا، هویت و چیستی نظام، چنان دستخوش تغییر و تبدل شود که ماهیتاش از دست برود و از درون به فروپاشی برسد. به سخن دیگر، ممکن است ساختار سیاسی بهظاهر برجای مانده باشد و دچار "فروپاشی کالبدی" نشده باشد، اما عقبنشینی از حجاب، او را به "فروپاشی درونی" و یا همان استحاله میکشاند.
❓اگر از حاکمان بپرسیم مرز استحالهی نظام کجاست و کدام مرز است که اگر از آن عبور کنند، احساس میکنند دچار استحاله شدهاند، چه پاسخی خواهند داد؟
کاوش در مجموعهی کنشها، واکنشها، سیاستگذاریها و مجموعهی ترجیحات ارزشی نظام سیاسی و بر مبنای آنچه تاکنون عمل کردهاند، گویای آن است که حاکمیت سیاسی، خط استحالهی خودش را بهصورت کلی در اصلاح مقررات و قوانین حقوقی و تغییر مناسبات اجتماعی زنان و بهویژه "حجاب" تعریف کرده است. "نظام دینیِ حجاب پایه"، دقیقا اشاره به وضعیتی دارد که دینی بودناش را از حجاب اخذ میکند و بار اصلی هویت دینیاش را بر گردهی حجاب میگذارد. در این درک و رویکرد دینی، جای شگفتی نیست که در برابر خواست اقشار وسیعی از مردم برای بازنگری در قانون حجاب، و بهنحو کلی در باب حقوق زنان، مقاومت میکند و حاضر نیست آن را مورد بازبینی قرار دهد. آنان اصلاح وضع موجود را ترمیم و تصحیح اشتباهات گذشته و بهبود رابطهی نظام سیاسی با شهروندان نمیدانند؛ بلکه "اصلاح" مورد درخواست شهروندان را افولِ معنادار هویت و ماهیت دینی نظام اسلامی و بلکه از دست رفتن هویتی تلقی میکنند، همان که بر مبنای آن ساختارِ موجود شکل گرفته است.
🔻 در مقابل نگرش و رویکرد "نظامِ حجاب پایه"، دو گروه با دو رویکرد متفاوت و متعارض ایستادهاند:
❗️۱. گروه اول، بسیاری از دینداران هستند که گرچه حجاب را تکلیفی الهی میدانند، اما در سلسله مراتب ارزشی و ترجیحاتشان و در مقایسه با فضیلتهای دینی و اخلاقی، معتقدند که از ارزش و رتبهی پایینتری برخوردار است. علاوه بر این، برای دولت، حق مداخله در این مورد را قائل نیستند
ادامه متن
🔻🔻🔻
نزد این گروه، حجاب، شرط لازم برای حکومت دینی محسوب نمیشود؛ بلکه حداکثر تکلیفی است که باورمندان، خود را به آن مقید میدانند.
✅ آنان بهجای حجاب، قسط و عدالت، اخلاق، مروت، تلاش برای رفاه شهروندان را مولفهی حکومت خوب تلقی میکنند. برای اینان، رعایت حجاب، کاری نیکو است اما نیکو بودناش را از اختیاری بودناش بهدست میآورد. در این دیدگاه، حجاب اجباری، اساسا حجاب نیست و افراد حق دارند به اختیار، آن را بپذیرند و یا آن را طرد نمایند.
❗️۲. گروه دوم، از منظر حقوق انسان و "حق خودآیینیِ"، با حجاب اجباری مخالفت میکنند. در این دیدگاه، دولت حق ندارد تصوری را که از زندگی مطلوب دارد بر جامعه تحمیل نماید؛ بلکه باید چنان آزادی باشد که هر فرد، بنا به این که چه تصوری از خیر و از زندگی مطلوب دارد، بزید.
✅ کسانی که خواهان اصلاح جایگاه و مناسبات اجتماعی زنان هستند، تصورشان از اصلاح را با مفهوم حق انسان در انتخاب سبک زندگی میفهمند. اما حاکمیت سیاسی، اصلاح را ذیل مفهوم اباحیگری و بعضا بیعفتی صورتبندی میکند. و این چنین میشود که نزاع دو دیدگاه، چهرهی آنتاگونیستی و خیابانی پیدا میکند. درنتیجه، نظام مستقر، از هرچه بگذرد، از حجاب نمیتواند عبور کند و نمیتواند اصلاح وضعیت اجتماعی زنان را (آنگونه که در جهان مدرن دیده میشود)، بپذیرد.
آنچه این روزها شاهد هستیم، اختلاف و تعارض حل نشده در سنوات پیشین است که روی دست میزِ قانونگذاری و عقل سیاسی مانده و نمیداند با آن، چه کند. اگر بازنگری را بپذیرد، حس میکند نظام دچار استحاله میشود و اگر نپذیرد، لاجرم با چالشهای سخت و درگیریهایی با انتهای ناخوش و نامعلوم در خیابانها روبهرو خواهد شد.
✔️ به طور کلی، تقریبا محال است که نظام سیاسی، دو سیاست خود را مورد بازبینی و تجدید نظر قرار دهد:
اولا در بعد داخلی، اجبار را از فراز حجاب برنخواهد داشت. زیرا هویت دینیاش بدان وابسته است.
ثانیا در بعد خارجی، کشمکش و نزاعاش را با غرب، به ویژه امریکا، حل نخواهد کرد. زیرا هویت سیاسیاش به آن وابسته است.
✍️ علی زمانیان.........۱۴۰۱/۰۷/۲۱
_
#رصد
❞ زندگی برای علوم انسانی ❝
༺ @ensani_islami ༻