eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.8هزار دنبال‌کننده
867 عکس
210 ویدیو
11 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است » • گروه #شعر و هنر چامه : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed تبادل نداریم🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
اکنون که میل دوست به با من نشستن است تقدیر من چو گرد به دامن نشستن است شوق فناست یا عطش وصل؟! هر چه هست چون آب بر حرارت آهن نشستن است من سر بلند غیرت خویشم در این مصاف تیغ رقیب لایق بر تن نشستن است طوفان اگر فرو بنشیند عجیب نیست پایان بی دلیل دویدن، نشستن است در راه عشق،تکیه به تدبیر عقل خویش با چتر زیر سایه ی بهمن نشستن است ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
غمت را بزرگ دید دلم بس که تنگ شد نگنجد دگر به تنگ که ماهی نهنگ شد شبی از مدار خود به خاکت کمانه کرد دلم مثل یک شهاب، شهابی که سنگ شد کمندم بلند بود ولی با تو برنتافت کجا؟ کی؟ کدام ماه اسیر پلنگ شد؟ به قدر عبور تو از آن سوی شیشه بود اگر لحظه‌ای جهان به چشمم قشنگ شد حسین منزوی ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
☕ چو آه در تن بی‌روح نی دمیده شدم سکوت بودم و با یک نفس شنیده شدم شبیه سایه، عدم بود هستی‌ام اما به هر طرف نظر انداخت نور، دیده شدم همین که چشمۀ عشق تو در دلم جوشید ز کوه صبر به دشت جنون کشیده شدم تو سیب سرخی و من برگ سبز، خوشحالم که در کنار تو بودم که با تو چیده شدم قسم به آه که فاضل ندارد از خود هیچ من از اضافۀ خاک تو آفریده شدم " ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
☕ اگر به رسم ادب از سرش کلاه گرفت نسیم باز مرا با تو اشتباه گرفت دمی به ناز حجاب از رخت کنار زدی پرنده پر زد و آهو رمید و ماه گرفت به روی گردنت افتاد تاری از گیسو تمام گردنه را یک تن از سپاه گرفت دلی چنین که تو داری تصاحبش سخت است مگر که آینه را می‌توان به آه گرفت تو را چنان وطنم از غریبه می‌گیرم اگر که دست تو در دست او پناه گرفت... . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
، سروده یکی از مخاطبین کانال شب شیرین تو شد چون به صباح آلوده نکند عشق نگردد به گناه آلوده این طهارت که من از روی تو میپندارم ترسم آمد که بگردد به نگاه آلوده آتش عشق دلم حال تو را گرم نکرد نکند حال گدا دامن شاه آلوده همه جا عشق دویده است فراری نشوی مقصد عشق نگشته است به راه آلوده شرر از زاد تو بر خلق نصیبی نبود چه توقع بود از خرمن آه آلوده شرر . . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
☕ غم مخور، معشوق اگر امروز و فردا می‌کند شیر دوراندیش با آهو مدارا می‌کند زهر دوری باعث شیرینی دیدارهاست آب را گرمای تابستان گوارا می‌کند جز نوازش شیوه‌ای دیگر نمی‌داند نسیم دکمه‌ی پیراهنش را غنچه خود وا می‌کند روی زرد و لرزشت را از که پنهان می‌کنی؟ نقطه‌ضعف برگ‌ها را باد پیدا می‌کند دلبرت هرقدر زیباتر، غمت هم بیش‌تر پشت عاشق را همین آزارها، تا می‌کند از دل هم‌چون ذغالم سرمه می‌سازم که دوست در دل آیینه دریابد چه با ما می‌کند نه تبسم، نه اشاره، نه سوالی، هیچ چیز عاشقی چون من فقط او را تماشا می‌کند https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
#شعر_آخر_شب ، سروده یکی از مخاطبین کانال شب شیرین تو شد چون به صباح آلوده نکند عشق نگردد به گناه آل
☕ از لحظهٔ ممکن-شدنِ عالَمِ امکان از حس شدنِ نبض ِ نخستین نَفَس ِ جان نه ماه و نه باران و نه پاییز و نه دریا با جاذبهٔ چشم تو شاعر شده انسان از خواب ِعدم ، خاک تو بیدار شد و گفت : تبریک ، به گلها و سلامی به درختان سرشار شد از شوق تو هر ذرّهٔ این خاک ای هر قدمِ آمدنت؛ قطرهٔ باران تو ؛ نقطهٔ توحیدیِ اضدادِ جهانی شادیّ و غم و روز و شب و باغ و بیابان صحرایی و آفاق تو عشق ست که در تو اسبانِ نجابت نرسیدند به پایان دریایی و آغوش تو گرم ست که آن برف از کوه ، سرازیر شد افتاده به جریان این عشقِ اصیل ست ، چه می فهمد ازین عشق ؟! انسانِ مسخّر-شده در خواب و خیابان در جاذبهٔ چشم تو خوشبختیِ محض ست با یادِ همین جاذبه ، شاعر شده انسان ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
☕ مَبین به موی پریشان و دستِ کوتاهم هنوز با همه پَستی خلیفةُاللهم! بقای عزتِ من باد همچنان که هنوز، نه مبتلابِهِ شیخم نه بنده‌ی شاهم... اگر بنای صلابت بُوَد همان کوهم ور اقتضای لطافت، سبکتر از کاهم وگر به راهِ بیابان رَوَم به ناچاری به آنچه می‌کنم از هرطریق آگاهم چو اختیار دهندم که "آبرو" یا "خلق"؟ اگر نریخته باشم خسیسِ خودخواهم! به گاهِ مرگ چنان می‌کشم زِ سینه‌ی تنگ، که چوبِ نیزه کُنند از بلندیِ آهم! به پا نمی‌روم این راه، با حسودِ حَرون، بگو که برکَنَد از پیش و پس به رَه چاهم! ‌ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
☕ دلبر به من رسید و جفا را بهانه کرد افکند سر به زیر و حیا را بهانه کرد آمد به بزم و ، دید من تیره روز را ننشست و رفت تنگی جا را بهانه کرد رفتم به مسجد از پی نظاره ی رخش بر رو گرفت دست و ، دعا را بهانه کرد آغشته بود پنجه اش از خون عاشقان بستن به دست خویش حنا را بهانه کرد خوش میگذشت دوش صبوحی بکوی او  بر جا نشست  و، شستن پا را بهانه کرد ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
☕ به بغض سر کردم دیده تر نشد که نشد دلی ز حال دلم باخبر نشد که نشد هزار کوره بنا شد درین دیار و دریغ یکی به داغی و سوز جگر نشد که نشد به بی‌قراری شعرم سری نزد که نزد و آن شبی که نیامد سحر نشد که نشد هزار دفتر هق‌هق... هزار دفتر شعر... دلت... عزیز دلم! نرم‌تر نشد که نشد کجاست شانه‌ی امن‌ات که بعد تو این سر برای من... منِ بیچاره سر نشد که نشد سیاه‌پوشی و اندوه در غم سهراب برای رستم دستان پسر نشد که نشد قرار بود که درددلی کنم با تو ولی دریغ درین مختصر نشد که نشد ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
☕ تکه یخی که عاشق ابرِ عذاب می‌شود سر قرار عاشقی، همیشه آب می‌شود به چشم فرش زیر پا، سقف که مبتلا شود روز وصال‌شان کسی، خانه‌خراب می‌شود کنار قلّه‌های غم، نخوان برای سنگ‌ها کوه که بغض می‌کند، سنگ مذاب می‌شود باغ پر از گُلی که شب نظر به آسمان کند صبح به دیگ می‌رود؛ غنچه گلاب می‌شود مریض چشم‌های تو به علت نفوذ آب به هر مطب که می‌رود زود جواب می‌شود چه کرده‌ای تو با دلم که از تو پیش دیگران گلایه هم که می‌کنم شعر حساب می‌شود ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
☕ پیچایی گیسوی شکن در شکن است این؟ یا مطلع پیچیده ی شب های من است این؟ زیر قدم رهگذران له نشود ...آی دل نیست که آلاله ی خونین کفن است این نم نم بچشان بوسه ی خود را به لبانم گیرایی بی حدّ شراب کهن است این بگذار در آغوش تو آرام بگیرم دلچسب ترین شیوه ی جان باختن است این بنشین به تماشای فرو ریختن من دل... نه! به خدا خانه ی ویران من است این ارزان مفروشید رفیقان! سر ما را زنهار! مگر یوسف بی پیرهن است این؟ سُم کوفته پاییز بر این دشت و گذشته است انگار نه انگار گل است این، چمن است این این قدر بر این پیکر تفتیده متازید! سوگند که ایران من است این، وطن است این . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef