eitaa logo
امامزاده روح الله الحسنی علیه السلام
522 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
32 فایل
حضرت امام زاده روح الله الحسنی علیه السلام، از نوادگان امام حسن مجتبی "ع" و از امام زادگان واجب التعظیم بوده و دارای کرامات مشهود بسیاری می باشند. آدرس: تهران، میدان امام خمینی(ره)، ابتدای خیابان باب همایون شماره تماس: ۳۳۹۰۴۰۷۱- ۰۹۰۲۷۸۶۸۵۵۰
مشاهده در ایتا
دانلود
دیشب توفیق شد و مهمان منزل بودم. و شاید عنایت که من رو آروم کنه... خانه ای و که خانواده مانده به عهدش با آقا مصطفی!! که ساده زندگی کند. که طوری باشد تا دیگران حسرت زندگی اش را نخورند حتی در اوج توانمندی. در خانه باز شد و به استقبال اومدن. دختر شاد و پرنشاطی که انگار خیلی وقته هم رو می شناسیم. پشتش و بانوی خانه. انگار منزل خواهرم بودم. بعد از یک ساعت تعریف خاطرات. رسیدیم به اصل مطلب!! بله... من رو شرمنده کردند.🙏 بانو گفتن پنج شنبه که توی همایش همسران حضور داشتند و هدیه ها رو دریافت کردند دقت به هدایاشون نکردند. در راه برگشت به منزل در هدایا باز میشه و می بینند که هدیه فاطمه خانوم یه مچیه!! بهت می گیردشون... و ماجرا از این قرار بوده که از دو هفته پیش فاطمه خانوم اصرار میکنند که برام ساعت هوشمند بخرید و من یه کم پول تو جیبی هام رو جمع کردم. مامانشون برای اینکه فاطمه جان بدعادت نشن بهش میگن که وقتی جز سی قرآن حفظش کامل شد برای جایزه این ساعت رو برات میخرم. خلاصه فاطمه خانوم که از یک ماه پیش در حال حفظ جز سی بوده از ذوقش حفظش رو تموم میکنه تا نزدیک همایش!! همسر گفتند شب وقتی رفتم پیش خانوادم و ساعت رو بهشون نشون دادم پدرم از تعجب ایستادند و گفتند این کار خود مصطفاست!... فاطمه خانوم امشب پیش من ساعتش رو افتتاح کرد چون ظاهرا آدرس جایی که مامان ساعت رو گذاشته بودن رو هم بابا مصطفی لو داده😯!!. و آقا محمدعلی با کلی تفنگ و ماشین اومد به بازی با من البته تاکید داشتند هم گرفتند😊!! همسر شهید صدرزاده گفتند هیچ وقت فکر نکردم مصطفی نیست...انگار بیشتر حواسش بهمون جمعه. من بهشون گفتم آقا مصطفی فقط حواسش به شما جمع نیست جمع منم بود که امشب منو دعوت کرد منزلش و حکمت دعوتشون مشخص شد، راستش هرچی فکر میکنم میگم کار شهدا درسته و روی روال...چون اونا با خدا معامله کردن و خون بهاشون خداست. فقط یه وقتایی خدا بهمون فرصت میده که واسطه خیر بشیم چون این ماییم که مدیون و محتاج شهداییم. این یادگاری من از منزل شهید صدرزاست! یادگاری که برای من حرف ها داره و یادگاری یک منزل ساده اما پر از نور و نگاه خداست. خدایا شکرت...همین 🙏 🌷 @erouhollah_ir erouhollah.ir 💚آستان مقدس علیه السلام💚
گوشی همراهم رو به دست گرفتم، و تماس گرفتم! سلام خانم ابراهیمی، امشب اشکالی نداره مزاحمتون بشم؟ حرکت کردم و رسیدم حوالی خیابان شمشیری... زنگ زدم و پایم را گذاشتم در فضایی دیگر. پله ها رو به ترتیب بالا رفتم انگار فقط ده پله نبود. نه! تا آسمان رفتم. آسمانی صاف. بدون هر آلاینده ای، آنجا خورشیدش دائمی بود. گرمایش مدام به صورتم می خورد. رسیدم به سر منشا تمام گرما و نورها... بله منزل زینب خانم درو باز کرد دختر سه و نیم چهارساله ای که ناز و دلبری از حرکاتش می ریخت! و خالصانه من رو دعوت به مهمانی کرد آن هم با استقبال لفظ خاله! آقا پسر بزرگ روحی که حالا مرد خانوادست! (حسین آقا) در منزل باصفایشان همه چیز آنقدر واضح بود که ارائه نمی خواست! و همسر بزرگی که با کامل امور خانه را اداره می کرد. بعد از یک ساعتی که خدمتشان بودم و شرمنده گرمشان شدم. عکس زیبایی از زینب خانم نظر من رو جلب کرد! زینبی که غرور از چشمانش می بارید. اجازه گرفتم تا مثل روال همیشه عکس یادگاری از منزلشون بگیرم. روی میز، عکسی نظرم رو جلب کرد و در جواب سوالم بانوی خانواده گفتند برادر شهیدشون هست. و جالب تر آن که به شرطی شهادت آقای ابراهیمی رو قبول کردند که پسرشون (حسین آقا) هم راه تمام بزرگ مردانی رو بره که منتهی الیهشون چیزی جز و قرب الی الله نیست! بعد که از منزلشون بیرون اومدم تا ساعت ها ذهنم مشغول بود! مشغول تفاوت ها!!! مگر می شود در شهری اینگونه تفاوت و تعارض باشد؟؟ عده ای شان شده اند و عده ای حتی تا هزاران نسل برنامه دارند برای هم خونشان!! مگر قاعده نیست؟؟ پس وای به حال امثال من که آنقدر نفس و ظرف وجودیشان کوچک است که با مصیبت یا اتفاق تلخ کوچکی میشود. و عده ای آنقدر بزرگ کردند و وجودشان گسترده است که به بزرگ های کوچک ما! بسنده نمی کنند. و اینگونه است که و الآخره می شویم و عده ای و و چه زیبا و هوشمندانه ترین معامله ایست!! بانوی خانه تاکید داشتند بر بصیرت! بصیرت و پشتیبانی از آقا! بر روشنگری های نزدیک و شاکی از اینکه چرا کوتاه آمده اند و کم گذاشتند سر اعتقادات و صلاح کشور. 🌹