eitaa logo
اشارت
244 دنبال‌کننده
144 عکس
42 ویدیو
105 فایل
گوش بسپار، به ندای بی صدایِ انقلاب اسلامی .... ارتباط با اشارت؛ @alijazini
مشاهده در ایتا
دانلود
# خدا را دادِ من بستان از او، ای شَحْنه مجلس که میّ با دیگری خورده ا‌ست و با من سر گران دارد ای شحنه مجلس! تو را به خداوند سوگند می‌دهم دادِ مرا از آنچه بنا است به عنوان چشم‌اندازِ این زمانه به سوی من آید، بگیر که چگونه از یک طرف مرا سرگشته خود کرده و همه امیدم آن است که مرا در تاریخ «پس‌فردایی» ام حاضر کند، و از طرف دیگر مرا در «امروز» و «دیروز»م رها کرده و همچنان در انتظار حضور «پس‌فردایی»ام و به دنبال تفرج‌گاه وجود، معطّل گذارده و کسانی را که باور نمی‌کردند به آن شورِ «پس‌فردایی» برسند، در آن حضور حاضر نموده، چگونه تحمل کنم این سکرات را؟! غزل 111 گفت و گو با @esharat
در جست وجوی زبان اشارت_تشکل اشارت.pdf
933.6K
می خواهم بگویم بنیانی برای ما پیش آمده که بیش از اینها ظرفیت دارد. این حرفایی که می زنیم برای بشر جدید خیلی کم است. نه اینکه قبول ندارد اینطور است که یا خوبِ خوب می شوید یا بدِ بد این خوب ِخوب شدن شعر می خواهد، زبان اشارت می خواهد.... گفت و گو با @esharat
# آرام آرام من نگاهم را در سوره ی مرسلات به شما می رسانم . گفت و گو با @esharat
پس لب به سخن گشود، با صدایی که می گوید: این منم؛ شیرین! اسمی دیگر به دنیا تقدیم شد. @esharat
اشارت
پس لب به سخن گشود، با صدایی که می گوید: این منم؛ شیرین! اسمی دیگر به دنیا تقدیم شد. @esharat
برخیز مریم.mp3
6.87M
از این بهت ِ تاریخ به کجا می گریزید؟ کاهنان ِ این تاریخ ِ یک سویه را به سخره گیرید. مریم های روزگارتان را فراخوانید! پرده ها را بدرید، و بگذارید نسیم ِ طراوت ِِ زن، تاریخ را در نَفَس ِ عیسی بن مریمی َش زنده کند. هوای ِ او در تاریخ کمی نفس بگیرد، پرسه زند. این تاریخ ِ رو به موت قدوم ِ چون اویی را می طلبد. این لطافت، حیات ِ عیسی به دل دارد. زبان َم به روی ِ تو باز میشود مریم. گامهایت را محکم تر بکوب. تاریخ بی تو کجا را دارد برود؟! دژهای بلند ِ معبد ِ تاریخ ِ مان در عطش فاتحی چون توست؛ تو که مادر ِ حقیقتی. بس َست مریم. بشکن روزه ی سکوت َت را. بیا و در قدس ِ ممنوعه ی تاریخ ِ مان پا بگذار. پلکان ِ تاریخ سخت در انتظار ِ توست .... (۵ شهریور ِ ۹۶) پس لب به سخن گشود، با صدایی که می گوید: این منم؛ شیرین! اسمی دیگر به دنیا تقدیم شد. اسمی که قریب و اقصی بدان سر بلند کرد. پس تابوتِ عهد نازل گشت، آیه ای در دستانِ مسیح و محمّد، در زحمتِ بغضِ سلاح، سوگندِ دست ها بر تابوت پیمان بست. چشمی آرام پرسید: این مسیح است در هیئتِ شیرین یا محمّد در پیکرِ تشییع؟ من چه می بینم؟ این کدام خداست که در نقطه ای خُرد و کوچک می شنود و به عالَمی اجابت می کند؟ «پس بخور و بیاشام و چشم روشن دار و هر آنکه از بشر دیدی بگو نذرِ خویش را» بگو این منم صامت و صائم و قائم و چشم در راه و چشم در راه و چشم در راه ... (۲۵ اردیبهشتِ 1401) @esharat
اشارت
#بشنوید #برخیز_مریم از این بهت ِ تاریخ به کجا می گریزید؟ کاهنان ِ این تاریخ ِ یک سویه را به سخره
: چه خوب می گویی: «آیه ای در دستانِ مسیح و محمّد» و چه خوب تر می گویی: «این مسیح است در هیئتِ شیرین یا محمّد در پیکرِ تشییع؟» نمی دانم می توانیم در این تاریخ. آری در این تاریخ که همه چیز گسسته است به این اندازه در پیوند حاضر شویم؟ پیوندی که گفتی : «این مسیح است در هیئتِ شیرین یا محمّد در پیکرِ تشییع؟» آیا تعلقی که با شهید شیرین ابوعاقله در جان ها وزیدن آمده است از جنس همان تعلقی نیست که با حاج قاسم در جان ها وزیدن گرفت. و یگانگی خاصی را بین مردمان به ظهور آورد؟ چه می بینم؟ چگونه جهان این یگانگی ها را دارد در خود تجربه می کند؟ ما در کدام تاریخ هستیم؟ آیا او « مسیح است در هیئتِ شیرین یا محمّد است در پیکرِ تشییع کنندگان که به استقبال ِ شهیدی رفتند که در سیمای یک مسیحی محمدوار در تاریخ حاضر شده است تا کاخ های ستم را به زیر بکشد! چه خوب از حجاب تحجر و حجاب لبیرالیته عبور کرده ای تا آن بانوی شهید را درست بنگری بدون آن که از عهد دینی خود عبور کنیم. باز بگو که او«آیه ای است در دستانِ مسیح و محمّد» خبر از وقتی به گوش می رسد که عیسی از آسمان نزول می کند و در کنار مهدی تاریخی را بوجود می آورد که همه ی موحدین در قالب حیاتِ عشق و حماسه و شور و ایمان در کنار هم حاضر شده اند. و شیرین ابوعاقله قصه ی تاریخی است که پیش خواهد آمد و حتما پیش خواهد آمد در رثای شهادت @esharat
باور کنید خبر نگار نبوده... . همه ی غوغای ماه رمضان امسالِ قدس رو کادربندی کردی،همه رو... تدوین...بدون کلام... شیرین خانم زاویه دوربین کجاست؟ بهم بگو ،چطور انقَدر کادر وسعت داره؟ . اشک خیال انگیزی از جان ما گرفتی...! . . @esharat
بسمه تعالی وقتی بانگ توحید از طریق حضرت روح الله رضوان الله تعالی علیه سراسر عالم را فرا گرفته و تنها توحید شناسان آن صدا را می شنوند، مواظب باش تو خود را به ناشنوائی نزنی موفق باشید طاهرزاده 8/1/96 @esharat
خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش.
اشارت
معنای انتظاری که شهید را در بر می گیرد در رثای شهید روح‌الله عجیمیان باید دوید و باز هم دوید و اگر در این شرایط تاریخی کس دیگری را هم نیافتید و تنها ماندید، بدانید در این راه حتی از تنهایی خود هم لذت می‌برید، زیرا در راهی هستید که رنگ توحید دارد. دویدنی شبیه دویدن حضرت یوسفu در راهی که راه اطاعت از حضرت حق و دورشدن از معصیت الهی بود. دویدنی که تنها در مسیر دویدن، درهای بسته گشوده می‌شود. مثل آن‌که برای شهید شهریاری گشوده شد و اورانیوم 20٪ را تهیه کرد. پس: چون‌که رخنه نیست در عالم پدید خیره یوسف‌وار می‌باید دوید دویدن در مسیر توحید، عشقی را به انسان عطا می‌کند که در جای دیگر نمی‌توان آن را تجربه کرد. هیچ ماندنی ما را به این عشق نمی‌رساند. آیا در این حالت این ما نیستیم که با نظر به جهان مدرنیته با خود خواهیم گفت: آیا در جهان مدرنی که هم‌اکنون روشن شده که ناقص است، ما در این جهان چه اندازه می‌توانیم در آرامش به‌سر ‌بریم؟ در حالی‌که با حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده، چون به خود آییم با خود خواهم گفت: روان‌مان چه اندازه بیدار شده، سبک‌بارتر از یک پَر. این جهان چه اندازه گشوده است و چرا شهدا این‌چنین سبک‌بار به سوی چنین جهانی می‌دویدند؟ چه چیز موجب شد اینان همچنان دویدند و باز هم دویدند و خود را در آغوش شهادت یافتند، تا جایی که حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در وصف آن‌ها فرمود: «از شهدا که نمی‌شود چیزی گفت. شهدا شمع محفل دوستان‌اند. شهدا در قهقهه مستانه‌شان در شادی وصول‌شان، عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»اند (آل‌عمران \ 169) و از نفوس مطمئنه هستند که مورد خطاب «فَادْخُلي‏ في‏ عِبادي وَ ادْخُلي‏ جَنَّتي‏» پروردگارند. این‌جا صحبت عشق است و عشق، و قلم در ترسیمش بر خود می‌شکافد.» (صحيفه امام، ج‏21، ص 147) این است نتیجه دویدن در مسیر گشوده‌ای که رنگ و بوی توحید دارد و خلوت‌نشینان در پی آن هستند، ولی بسیجیان یک شبه آن را یافتند زیرا متوجه تاریخی شدند که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده است. @esharat