همین اندازه میدانم دلم در هوای عزمی است که نام آن را «آینده این تاریخ» میگذارم. و این راز دلدادگی به گلی است که این روزها نامی برای وصف آن ندارم.
از آن رنگِ رُخَم، خون در دل افتاد
وز آن گُلشن، به خارم مبتلا کرد
عشقِ روی گل با آن رنگ خونیناش و آن دلرُباییاش، به دلم خون انداخت و دلم را خون کرد و در راستای عشق به گل، از آن گلشن ، به سوز و گدازی که حالت خار دارد، مبتلا شدم و در نتیجه در شرایطی قرار گرفتم که نه، میتوانم و نه، میخواهم که از آن غمِ مقدس منصرف شوم و بخواهم آن را به چیزی نگیرم، و نه مسئله سادهای است که فکر کنید امر قابل تحمّلی است .
#غزل122 #استاد_طاهرزاده
#خیال_تیز_پرواز
@esharat