هدایت شده از مشق عشق 💞🌷
✨❤️🍃✨❤️🍃✨❤️
❤️
🍃
✨
❤️
🍃
✨
❤️
🕊بسم الله الرحمن الرحیم 🕊
💥💫کتاب : عصمت 💫💥
⭐️🌺نویسنده :سیده رقیه آذرنگ🌺⭐️
☄💫بر اساس زندگی : «شهیده عصمت پورانوری »💫☄
💥✨قسمت : هفدهم✨💥
در دوران دبیرستان منیژه🌸، داشتن نوعی یونیفرم، الزامی بود و میبایست تمامی دانشآموزان آن را تهیه میکردند و می پوشیدند. این مدل یونیفرم، لباس پوشیدهای 🌿نبود و چیزی بود که منیژه از آن تنفر داشت. خود من هم با چنین پوششی مخالف بودم. روز اول با پوششی کامل🌹 به مدرسه رفت، وقتی به خانه آمد با دیدن چهرهاش فهمیدم از چیزی ناراحت شده. سلام کرد و رفت توی اتاق با همان لباسها نشست و تکیه داد به دیوار، سرش را گذاشته بود روی زانوهایش، چیزی نمیگفت. 😔رفتم کنارش نشستم و دستم را بردم زیر چانهاش سرش را بلند کردم. چشمهایش از اشک سرخ😭 شده بود. با بغضی که ته گلویش مانده بود، زد زیر گریه و گفت: «من دیگه مدرسه نمیرم.»
با تعجب گفتم: «چرا؟!»🤔
گفت: «امروز، خانم مدیر کلی جلو بچهها سرم داد زد و بهم گفت: باید از قانون لباس فرم پیروی کنی. اگه دیدم فردا هم با این لباسا اومدی اصلاً اجازه نمیدم بری کلاس!»🧐
دستش را گرفتم و گفتم: «بلند شو ببینم، دختر من گریه نمیکنه.»👌
هرجوری بود از دلش درآوردم. به او گفتم: فردا خودم میام باهات مدرسه»
صبح زود منیژه بیدار شد تا به مدرسه برود. من هم چادرم را سر کردم و باهم راه افتادیم به مدرسه✨ که رسیدیم منیژه اتاق مدیر را به من نشان داد. وقتی وارد اتاق شدم، مدیر پشت میزش بود و معلمان هم روی صندلیها با آن لباسهای به قول خودشان فرم شاهنشاهی نشسته بودند و هیچ کس را تحویل نمیگرفتند. حتی حاضر نبودند جواب سلاممان 😔را بدهند با هم حرف میزدند و میوه تعارف میکردند.🍃🌸🍃
ادامه دارد .......
http://eitaa.com/mashgheshgh313
✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️
هدایت شده از مشق عشق 💞🌷
✨❤️🍃✨❤️🍃✨❤️
❤️
🍃
✨
❤️
🍃
✨
❤️
🕊بسم الله الرحمن الرحیم 🕊
💥💫کتاب : عصمت 💫💥
⭐️🌺نویسنده :سیده رقیه آذرنگ🌺⭐️
☄💫بر اساس زندگی : «شهیده عصمت پورانوری »💫☄
💥✨قسمت : هجدهم✨💥
دست منیژه را گرفتم و رفتم سر میز مدیر، سرش پایین بود و کتاب📙 میخواند سلام کردم، سرش را تکان داد گفتم: «من مادر پورانوری هستم. همون که گفتید لباسش مناسب مدرسه نیست»
با بیخیالی سرش را بلند کرد و گفت: «من همه حرفها رو به دخترت 🧕گفتم، چیه! قشونکشی راه انداخته!»
بهم برخورد، چادرم را محکمتر گرفتم و گفتم: «ببین خانم، من چهار تا دختر 👧دارم میخوای بلیط جهنم رو برا خودم بخرم و دخترام رو بیحجاب کنم، برا آخرتم چه کنم؟!»🤔
مدیر با لبخندی تمسخرآمیز به من نگاه کرد و با صدای بلند گفت: «این قانون مدرسهاس و دختر شما هم از این امر مستثنی نیست.»🧐
من هم در کمال خونسردی و با آرامش به او گفتم: «من از هیچکس به جز خدا ترسی ندارم لباسش همینه که میبینی اگه دوست نداری پروندهٔ دخترم🌸 رو بده میخوام از مدرسه ببرمش، اصلاً نمیخوام یه لحظه هم اینجا بمونه.»
مدیر گفت: «پس لابد میخوای بیسواد بمونه؟!»🤔
گفتم: «میفرستمش کلاس قرآن و خیاطی یادش میدم تا همین جا که سواد خوندن و نوشتن یاد گرفته بسشه👌»
من روی حرفم پافشاری میکردم و مدام تکرار میکردم: «اومدم دخترم رو از مدرسه ببرم.»🧐
معلمها ساکت شدند و زل زده بودند به من و منیژه ، مدیر از اینکه میدید من خودم دخترم را در مدرسه ثبتنام کردهام و حالا آمدهام که او را ببرم، خیلی
تعجب 😟کرده بود. از پشت میز بلند شد و آمد کنارم ایستاد و با دستش روی شانهام زد وگفت: «حالا میخوای بری خانه چهکار کنی که اینقدر عجله داری؟»😉
گفتم: «دارم میرم، شام عروسی خواهرم رو درست کنم.»
بعد از کمی با کنایه ادامه دادم: «اگه بخوایین براتون بفرستم!»😏
با وقاحت گفت: «آره، باید سهم غذای منو بفرستی.»
گفتم: «باشه میفرستم.»🌿
بعد از کلی بحث و جدل، مدیر نتوانست صحبتهای مرا رد کند و به ناچار پذیرفت. به خانه برگشتم، نزدیک غروب بود که زنگ خانه✨ به صدا درآمد. توی حیاط مشغول غذا پختن بودم. چادرم را سر کردم و رفتم دم در، مستخدم مدرسه بود، سلام کرد و بیمقدمه گفت: «شام مدیر رو بهم بدین ببرم.»🌿
برگشتم و به منیژه گفتم: «بدو یه بشقاب و یه کاسه با یه سینی از آشپزخانه برام بیار.»😕
وقتی غذا را در ظرفها میریختم توی دلم با خودم گفتم: «او میخواست اگه این قضیه عروسی💞 صحت نداشته باشه، با ما برخورد کنه.»
دوباره چادرم را سر کردم و سینی غذا را بردم دم در و دادم دست مستخدم، منیژه وقتی فهمید مستخدم آمده، گفت: «مادر اینا ول کن نیستن.»
گفتم: «تو فکر نباش»🍃🌸🍃
ادامه دارد .........
http://eitaa.com/mashgheshgh313
✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استفاده از دور ریزها 👏
#فروارد کن به دوستات 😊
@bebinobebaf
ـــــــــــــــــــ🍃🌺🍃ــــــــــــــــــــــــ
کانال دوم ما #بافتنی_ماندالا_فرشینه 🏃🏃
آموزش انواع #بافتهای شیک وخاص
#دومیل و #قلاب 👏👏👏👏
❥♥ @mandala ❥♥
❥♥ @mandala ❥♥
16.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دمپایی رو فرشی بسازیم
#فروارد کن به دوستات 😊
@bebinobebaf
ـــــــــــــــــــ🍃🌺🍃ــــــــــــــــــــــــ
کانال دوم ما #بافتنی_ماندالا_فرشینه 🏃🏃
آموزش انواع #بافتهای شیک وخاص
#دومیل و #قلاب 👏👏👏👏
❥♥ @mandala ❥♥
❥♥ @mandala ❥♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆اگر جوانان دستشون به این کتاب برسد...... نظر استادپناهیان رو گوش بدید تو این کلیپ، شاید بشه گفت بهترین کتاب در زمینه زندگی امیرالمؤمنین، همین کتاب #علیاززبانعلی، نوشته حجتالاسلام محمدیان هست
الان یک شرایط فوق العادهای برای خرید این کتاب بمناسبت شهادت امیرالمؤمنین(ع) فراهم شده، تخفیف 35درصدی بعلاوه ارسال رایگان به کل ایران که تا #سیاردیبهشت برقرار هست
قیمت پشت جلد این کتاب 600صفحهای، 65تومن بوده که درحالت عادی با ارسال میشد حدود 80تومن، الان با تخفیف و ارسال 42تومن میشه
برای سفارش وارد کانال زیر بشید و سفارش بدید 👇
http://t.me/joinchat/AAAAAEtDVXGujWT8rXuP3g
برای دوستانتون هم ارسال کنید
اخلاق خوب، کافی نیست!
سگ شکاری حتی اگر گرسنه باشد امانتدار است و شکار را به صاحبش میرساند؛ مرغ از غذای خودش میگذرد و آن را به بچههایش میدهد. بسیاری از صفات خوب را میتوان در حیوانات دید؛ پس داشتن #اخلاق خوب، تنها ملاک انسانیت نیست.
اما ملاک انسانیت چیست؟ انسان، خداشناس و امامشناس است؛ مراتب برینی دارد که با #معرفت به آن میرسد. به شرط آنکه وجودش را برتر از آن ببیند که لذتهای مادی را به خورد جانش دهد و فقط برای رفع نیاز جسدش از آنها استفاده کند.
پس کسانیکه فکر میکنند اخلاق بدون دینداری کافی است، انسان را در مرحلهٔ حیوانیت نگه داشتهاند.
کمال انسان، وصل شدن به #انسان_کامل است که اگر به آن نرسد از #سعادت بازمانده است.
برگرفته از بحث #عرفان_نفس
@Lotfiiazar
#راه_روشن 🌅
حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) میفرمایند:
«...وَ تَاللَّهِ لَوْ مَالُوا عَنِ الْمَحَجَّةِ اللَّائِحَةِ وَ زَالُوا عَنْ قَبُولِ الْحُجَّةِ الْوَاضِحَةِ لَرَدَّهُمْ إِلَيْهَا وَ حَمَلَهُمْ عَلَيْهَا وَ لَسَارَ بِهِمْ سَيْراً سُجُحاً لَا يَكْلُمُ حشاشه [خِشَاشُهُ] وَ لَا يَكِلُّ سَائِرُهُ وَ لَا يَمَلُّ رَاكِبُهُ وَ لَأَوْرَدَهُمْ مَنْهَلًا نَمِيراً صَافِياً رَوِيّاً تَطْفَحُ ضَفَّتَاهُ وَ لَا يَتَرَنَّقُ جَانِبَاهُ وَ لَأَصْدَرَهُمْ بِطَاناً...»
و به خدا سوگند اگر تمام امّت از راه روشن منحرف میشدند و از پذيرش دلیل آشکار امتناع میكردند، [على(علیهالسلام)] همۀ آنان را به راه آورده و آرام و سبکبار به مقصد میرساند، كه نه خود خسته شود و نه راکب. و آنان را به آبشخوری گوارا و مطلوب و بدون آلودگی میبُرد و سيراب بازمیگرداند.
الإحتجاج، جلد ۱، صفحات ۱۰۸ و ۱۰۹
#خطبه حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)
@Lotfiiazar
سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر مشهد
خلاصۀ 10 #رمضان_1441
#شیطان_شناسی 101
قضا و قدر
#قدر، آمدن در #ماهیت و پذیرفتن حدود است؛ همین حدود، #عوارض هم میپذیرند که آخرین مرحلۀ پذیرفتن عوارض، عالم #ناسوت است. عالم جسمِ غلیظ که آنقدر قدرها زیاد میشوند که هر لحظه باید میان این همه قدر و یک قضای الهی، انتخاب کنیم؛ البته نه اینکه قدرها را رها کنیم و #قضا را انتخاب کنیم، بلکه کثرت را رو به وحدت فانی کنیم. چطور؟
اینطور که...
متن کامل در لینک زیر:
saehat.ir/خلاصه-دروس/شیطان-شناسی--محرم-1437-ه.ق/قضا_قدر
@Lotfiiazar