او شهید شد، کاش ما شاهد شویم
این اولین بار نیست!
اگر کسی سیر #تاریخ را بشناسد، میداند همواره چنین خونهایی ریخته شده تا دلها تکان بخورد. از آغاز بودهاند؛ از شهدای صدر اسلام و بعدها شهید اول و ثانی و...؛ تا #انقلاب_امام_خمینی (قدّسسرّه) که با خون شهدایش کلّ دنیا را تکان داد. منتها هر زمان در حدّ خودش کار میکند و تأثیر میگذارد. امروز هم خون #سردار_سلیمانی ریخته است.
ما جریان شهدای قبل را در تاریخ میخوانیم؛ اما امروز در سیر جریان این خون هستیم و جوشش آن را میبینیم که چطور در دنیا جاری میشود و همه را تکان میدهد. هنوز چیزی نگذشته، خیلیها افکارشان، خیالاتشان و اصلاً عالمشان عوض شده؛ و این تازه شروع ماجراست. مانده تا ببینیم این خون با دنیا چه میکند و چه ثمراتی در جامعۀ جهانی به ارمغان میآورد. اما...
#شهید، سیر خود را کرده و به اوج معراجش رسیده است. باقی ماجرا، برای ماست که چگونه با او برویم و با جریان خونش جاری شویم. شور و احساس این واقعه، دلها را به انقلاب انداخته است. اما نکند فقط سطح قضیه را ببینیم و در حدّ شعر و گریه و روضه توقف کنیم! بالأخره روزی، داغیِ این داغ کمتر میشود و سر و صداها میخوابد. آنچه خواهد ماند، سریان این خون در رگهای پیکرۀ انسانیت است. اگر آن را پیدا نکنیم، در جای خود راکد میمانیم و دوباره به زندگی روزمرهمان برمیگردیم.
حقیقت خون شهید، هدف و #فرهنگ اوست که جاری شده؛ ما باید با این هدف و فرهنگ حرکت کنیم. باید ببینیم در چه عالمی هستیم. باید مراتب وجودمان تغییر کند. محال است کسی نداند گیر کارش کجاست. باید ببینیم کدام رتبۀ #ماهیت، ما را نگه داشته و مانع از ادراک وجود در ما شده؛ سریعاً خونش را بریزیم که با این خون جاری شود و برود؛ وگرنه در سطح میمانیم.
این شهید، ماهیت خود را در حضرت حق تعالی فانی کرد و فانی شد. پیکری را که استعداد داشت بالاترین حقایق انسانی و اسماء الهی را به ظهور برساند، کاملاً از استعداد درآورد و تمام آنچه را میتوانست، نه تنها برای خود، که برای جهانیان به عینیت کشاند؛ تا آنکه یکپارچه روح و ربّانی شد و به کلی از ماده رهید تا در سطحی بسیار بالاتر، تأثیرات وجودش را برساند.
پس این خون و این #شهادت، از نوعِ گذشتن از جزئیاتِ #عوارض و دلبستگیها نیست. از مراتب ماهیتمان باید رها شویم. چرا؟ چون با قدم رتبۀ خود نمیتوانیم در این جریان برویم. نه که نتوانیم؛ اما خیلی جاها به غفلت میافتیم. پس باید رتبهای را که در آن ماندهایم، بشکنیم تا خونش جاری شود و با خون شهید برود؛ که خون او ساری و جاری شده و هرگز غفلت و ایستایی نخواهد داشت.
شکّی نیست که این خونها برای ما حجّتاند؛ حجّت رهایی، حجّت آزادی؛ حجّتِ کندن از قیود و حدود که همان مراتب ماهیتاند. یکی از این مراتب، #وهم است یعنی درک ما از جزئیات و قوانین #دنیا که مستلزم حیات مادی است. راحتی، سختی، رفاه، عدم امکانات، سلامتی، بیماری و...؛ اینها خاصیت دنیاست؛ همان قیودی که باید از آنها بگذریم و رها شویم. یعنی در هر موقعیتی وجود را ببینیم و راحت باشیم؛ چه در جمالها و آنچه برایمان خوش است، چه در جلالها و آنچه ناخوش است.
دیگر ببینیم چه میکنیم و چه سهمی برمیداریم. با کسی هم کار نداشته باشیم. خودمان فانی شویم و برویم؛ وگرنه باختهایم و دیر نخواهد بود که افسوس خواهیم خورد! پس یکباره تصمیم بگیریم و حرکت کنیم؛ که با عظمت این جریان، دیگر جای حرکت تدریجی نیست. تا الآن به تدریج رفتهایم؛ اما هر تدریجی، حرکت دفعی را به دنبال دارد. درخت از وقتی دانه است، به تدریج رشد میکند تا به تنه و برگ و شکوفه برسد و میوه دهد؛ اما میوه، در لحظه میرسد و چیدنی میشود.
امید که ما هم از قافله جا نمانیم و اگر توفیق شهادت نداریم، لااقل توفیق #شهود خون شهدا را داشته باشیم و به رفاقت آنان باریابیم که خوش رفقایی هستند؛ به قول خدایشان: "وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً" (سورۀ نساء، آیۀ 69).
#سردار_قاسم_سلیمانی
برگرفته از #بیانات_استاد_لطفی_آذر
@Lotfiiazar
#صبح_صبا
تقصير هيچكس نيست.
ما سالهاست لابهلای ذهنهای زمينیمان گير كردهايم و دنيایی كه میبينيم، نه #حقيقت است، نه واقعيت؛ تنها سايهای است از ساختههای ذهنمان. و اينگونه است كه یک روز دنيا برايمان زيباست، روز ديگر زشت و روز بعد از آن... .
نمیدانم!
تنها میدانم كه اين بالا و پايينها #عوارض زندگی با حاكميت #ذهن است.
گاهی فكر میكنم زمين، آسمان و تمام كائنات از دست ما خستهاند. واقعاً خستهاند و ديگر نمیدانند چه كنند كه خوشحالمان كرده باشند! باران بيايد، ناراحتيم؛ نيايد، ناراحتيم. برف نمیداند بيايد، نيايد؛ خورشيد بتابد، نتابد؟ حتی اگر رفراندوم كنند، بعيد میدانم به توافق برسيم. خوب است كه آسمان از ما دستور نمیگيرد!
مدتی است صبحها كه از خواب بيدار میشوم، از خودم میپرسم:
من كه هستم؟ من بدون برداشتهای ذهنم کیستم؟ اگر تمام داشتههايم را كنار بگذارم، حقيقتاً چه كسی هستم؟...
بعد ياد حرفهای استادم میافتم.
خودم را خارج از لباسهايم تصور میكنم، خارج از چهره و بدنم، خارج از خانواده و آنان كه دوستشان دارم؛ بدون عناوين و القابم، بدون مدرک، بدون شغل، بدون مقام و بدون تمام چيزهایی كه میتوانند از من جدا شوند!
كمكم در آيینه گم میشوم. هرچه فكر میكنم، تصويری را كه میبينم، به خاطر نمیآورم. اگر من اين هستم، پس آنهمه منهای قديمی چه بودند؟!
اين روزها ديگر چيزی نمیتواند خارج از منِ حقيقیام مرا ناراحت يا خوشحال كند. آسمان ببارد يا نه، آفتاب باشد يا نه، زمين باشد يا نه، منِ من هميشه هست؛ چون ظهور حقيقتی ازلی، ابدی و سرمدی است.
بدون تمام تعلقات و عوارض، حالا ذهنهای محبوس در زمين و زمان میتوانند هركدام تصويری از من داشته باشند. مثل نقاشیهای متفاوت از يک منظرهٔ واحد. كدام سبک، حقيقت من را نشان خواهد داد؟ رئاليسمها راست میگويند يا امپرسيونيسمها يا اكسپرسيونيسمها يا كوبيسمها؟ يا آن دخترک كوچک، صبا سهساله از تهران؟
من فكر میكنم #صبح كه بيايد، همه چيز روشن میشود.
آيا صبح نزديک نيست؟
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@Lotfiiazar
سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر مشهد
خلاصۀ 10 #رمضان_1441
#شیطان_شناسی 101
قضا و قدر
#قدر، آمدن در #ماهیت و پذیرفتن حدود است؛ همین حدود، #عوارض هم میپذیرند که آخرین مرحلۀ پذیرفتن عوارض، عالم #ناسوت است. عالم جسمِ غلیظ که آنقدر قدرها زیاد میشوند که هر لحظه باید میان این همه قدر و یک قضای الهی، انتخاب کنیم؛ البته نه اینکه قدرها را رها کنیم و #قضا را انتخاب کنیم، بلکه کثرت را رو به وحدت فانی کنیم. چطور؟
اینطور که...
متن کامل در لینک زیر:
saehat.ir/خلاصه-دروس/شیطان-شناسی--محرم-1437-ه.ق/قضا_قدر
@Lotfiiazar
📋 #خلاصه_بحث_روز
سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر مشهد
خلاصۀ شب 21 #رمضان_1441
#شب_قدر_دوم
شب خلوت
در #روز بندگان، درگیر امور زندگی و #عوارض دنیا هستند و آنقدر اسماء نازل خدا، آنان را مشغول میکند که دیگر خود خدا را نمییابند. اما #شب، مایۀ آرامش و خلوت است؛ خبری از شلوغیها و گرفتاریهای #دنیا نیست و وجود چنان بی عوارض جلوه میکند که میشود او را در وحدتش یافت. گرچه همگان...
متن کامل در لینک زیر:
saehat.ir/خلاصه-دروس/شیطان-شناسی--محرم-1437-ه.ق/شب_خلوت
@Lotfiiazar