eitaa logo
❤️کانال عشق
322 دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
12.9هزار ویدیو
99 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر مشهد جلسۀ یازدهم، 25 رجب 1439 طهارت کاظمی (قسمت سوم) یکی دیگر از مصادیق معنوی که در قرآن آمده [4]، حضرت مریم(سلام‌الله‌علیها) است که امام معصوم نبوده، اما خداوند او را پاک کرده و برگزیده است. قرآن کریم می‌فرماید: "وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَكاناً شَرْقِيّاً." [5] و در کتاب، مریم را یاد کن که از اهلش به مکانی شرقی کناره گرفت. منظور از این تذکر، یادآوری ذهنی نیست؛ بلکه یعنی: آن‌ها را در عالم و سیری که او کرد، ببر. کدام سیر؟ آیا او از خانواده و اطرافیانش جدا شد؟ خیر، بلکه سیره و آنان را کنار گذاشت؛ آن هم نه به جبر، بلکه خودش پذیرفت که رها شود و از سیستم حاکم بر اهل زمانش کناره گیرد. به کجا؟ نه شرق جغرافیایی، بلکه جایی و جایگاهی که اشراق نور خدا در آن بیشتر بود. او نه تنها از محیط آلوده، ظلمانی و پرکثرتی که در آن بود، به مکانی خلوت و پاک رفت، بلکه از نظر وجودی نیز خود را خلوت و تنها کرد تا حرکت درونی کند و نفسش را تربیت نماید. "فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيّاً." [6] پس حجابی از آنان گرفت؛ آن‌گاه روح خود را به سوی او فرستادیم تا به صورت بشری کامل برایش ممثّل شد. درواقع او به اختیار خود، حجابی در درونش گذاشت تا از شرایط بیرونی و آن فرهنگ و محیط، متأثر نشود. آنجا بود که روح الهی را از درون خود بیرون کشید تا بتواند در رتبۀ خود از آن بهره ببرد. البته بر ما و همۀ انسان‌ها نیز روح الهی دمیده و هردم می‌دمد و ارسال می‌شود؛ ولی ما پیغام و رسالتش را درنمی‌یابیم و نمی‌فهمیم با روحی که هر آن به ما داده می‌شود، باید مظهر اسماء خدا شویم. .......... [4] سورۀ آل‌عمران، آیۀ 42: "وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ..."؛ و هنگامی که ملائکه گفتند: ای مریم، همانا خداوند تو را برگزید و پاک کرد. [5] سورۀ مریم، آیۀ 16. [6] سورۀ مریم، آیۀ 17. ادامه دارد... @Lotfiiazar
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران 8 رمضان 1439 هستی، مظهر رب (قسمت چهارم) علم ذاتی خدا، قدیم و ازلی است و اول و آخر ندارد. اما این علم، پیوسته در عالم ظهور کرده و می‌کند که همان فعل خداست. انسان در حرکت هماهنگ با این دو بُعد است که به کمال می‌رسد. آرامش او در پذیرش کامل خداست، نه فقط ذکر و نماز صوری و بدون حضور و معنویت. وقتی توانست کلّ و صفات خدا را که به وجود او تعلیم شده، به عینیت برساند، آرام می‌شود. اهل ، صفات خدا را در محدودۀ دنیا به عینیت می‌کشانند؛ اما این را از ربوبیت خدا نمی‌بینند و از خود می‌بینند. برای همین هم هرچه علم و صنعتشان پیشرفت می‌کند، جز ضرر و حیرانی برای انسان به بار نمی‌آورد و گره‌ها، بن‌بست‌ها، فشارها و بیماری‌های او را افزایش می‌دهد. حال آنکه ظهور و عینیت علم، کمال است و باید موجب شود! اهل نیز در طول تاریخ، با اینکه در دوره‌هایی حکومت و معتقد داشتند، نتوانستند سلامت ، سلامت و سلامت اقتصادی و سیاسی را در جوامع خود حاکم کنند؛ چون خدا را نیافتند و اگر دنیاداران در دنیا، خود را ربّ می‌بینند، این‌ها در نماز و روزه و...، خود را ربّ دیدند و این عبادات برایشان عُجب و خودبزرگ‌بینی آورد! این‌گونه بود که 72 فرقه شدند و هرکدام خود را محق دیدند و دیگران را قبول نداشتند. پس با این وضع دنیا و معنا چگونه منتظر امام زمان(عجّل‌الله‌فرجه) هستیم؟ آن حضرت می‌آید تا ربوبیت تامّ خدا را ظاهر کند؛ اما چه کسی پذیراست؟ هرکس برای خود، ربّی شده و حتی اگر از دنیا گذشته باشد، با معنویات در مقابل امام می‌ایستد. مثلاً کلی حدیث می‌آورد که: «ببینید این‌ها شما را چطور معرفی کرده‌اند؛ باید این‌گونه باشید!» چون اعتقاد و ذهنش این‌ها را گرفته و با عینیت امام، ارتباط ندارد که بتواند او را بشناسد. همان‌گونه که در مقابل سایر ائمه(علیهم‌السلام) نیز با شمشیر دین ایستادند و آن‌ها را به شهادت رساندند! پس چرا این‌قدر ساده گرفته‌ایم؟ مگر از وضع موجود، ناراضی نیستیم؟ چرا ریشۀ این خرابی را پیدا و برطرف نمی‌کنیم؟ فرار کنیم از ربوبیت‌های فرعونی خود؛ اگرچه ادعای فرعونی نداریم! می‌دانیم و می‌گوییم: ربّمان خداست؛ اما خدا از ما ظهور ربوبیت خود را می‌خواهد، نه فقط اعتقاد ذهنی. موحّد بودن، این است که او را در ظهور کثرات، یکی ببینیم؛ وگرنه خودش که معلوم است یکی است! اگر به این نگاه برسیم، رها می‌شویم؛ یعنی می‌بینیم که ما فقط مظهریم و می‌گذاریم او ظهور کند. چگونه؟ نگاهمان را از خود و از غیر برمی‌داریم. این همان پذیرش ربوبیت خداست. نیز همین است. شاید بگوییم: «خب وقتی در ظاهر می‌بینم خودم هستم، چطور بگویم ربوبیت خداست؟» خب نگوییم! اما به تجربه ببینیم تا به حال که با این نگاه زندگی کرده‌ایم، چه به دست آورده‌ایم؟ از ربوبیت خود و علل و اسباب، چه خیری دیده‌ایم؟ دیگر بیاییم راه دیگری را امتحان کنیم؛ کنار بنشینیم، شاید ربوبیت خدا را دیدیم که ظهور پیدا می‌کند! آن‌وقت مثل حضرت به می‌رسیم. خیلی سخت نیست؛ اما برای ما سخت است، چون همه چیز را وارونه کرده‌ایم و اکنون باید این وارونگی را برگردانیم. پایان @Lotfiiazar
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران شب بیست و سوم رمضان 1439 تأثیر عالِم (قسمت دوم) خداوند در آیۀ 122 سورۀ توبه می‌فرماید: "وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ." و روا نیست تمام مؤمنان [برای جهاد] کوچ کنند. پس چرا از هر گروه، عده‌ای نمی‌روند تا در دین، تفقّه کنند و هنگامی که برگشتند، قومشان را بیم دهند؟ باشد که آن‌ها بترسند و [از زشتی‌ها و نواقص] بر حذر باشند. این یکی از عمیق‌ترین وظایف در میدان جنگ و ، چه با کفر و شرک درونی و چه بیرونی است. اگر افرادی نباشند که بتوانند با و دقت نظرشان در دین، مردم را بیدار کنند و دل‌ها را تکان دهند، هزاران می‌روند و جنگ نظامی پیروز می‌شود. اما جنگ نرم به قوّت خود و بلکه شدیدتر از قبل می‌ماند. متأسفانه در جوامع اسلامی، گاه آن‌قدر که به جنگ‌های سیاسی و نظامی و اقتصادی اهمیت داده می‌شود، جهاد فرهنگی اصلاً مهم به حساب نمی‌آید و فرهنگ دینی مردم، در حاشیه می‌ماند. حال آنکه اگر گروه‌هایی برای سایر جهادها تلاش و جان‌فشانی می‌کنند، گروهی نیز باید برای جهاد فرهنگی و عمیق‌اندیشی در دین بکوشند. طبق این آیه، پایۀ تمام جهادها جهاد علمی است؛ البته همان علم سه‌مرحله‌ای که از حدیث پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) گفتیم. فقاهت نیز به مرجعیت و فروع دین محدود نمی‌شود؛ بلکه دقت و تأمل عمیق در تمام مسائل و معارف دینی اعمّ از اصول و فروع دین را در بر می‌گیرد. نتیجه‌اش نیز ، و نورانیت است؛ چیزی که حتی در علم مقدمات دین اگر بر پایۀ معرفت و اصلاح نباشد، وجود ندارد. همان‌گونه که فقه، انسان را به اعمال و عبادات ظاهری آشنا می‌کند، تفقّه نیز وظایف و درونی‌اش را به او می‌شناساند. فرد متفقّه می‌داند را چطور عرضه کند که وجود مخاطب، خودش طالبِ خواندن نماز و انجام سایر فروع شود؛ نه که مجبور به نماز شود یا از ترسِ حرف‌های بد و بیراه خانواده و رانده شدن، نماز بخواند. متفقّه، چنان افراد را بیم می‌دهد و حقیقت را نشانشان می‌دهد که در درون خود، درد بی‌نمازی را بچشند و جای خالی آن را حس کنند، پس دنبالش بروند؛ نه اینکه با تحقیر و توهین و سؤال و جواب مداوم، آنان را به خواندن نماز وادارد. اما متأسفانه ما اغلب خودمان اهل تفقّه نیستیم و درنتیجه در تربیت فرزندانمان نیز تفقّه نداریم. مدام نصیحت و امر و نهی‌شان می‌کنیم؛ اما حرف‌هایمان جای خود را در وجود آن‌ها پیدا نمی‌کند و دلشان را به درد و سوز نمی‌آورد. یعنی نمی‌توانیم دین را چنان به خوردِ جانشان دهیم که طالب دین شوند و از نداشتنش احساس خلأ کنند. این مشکل بزرگی برای فرد و جامعه است که ذهن پر از الفاظ و مفاهیم دینی یا غیردینی، اما قلب خالی از نور معرفت باشد و نتواند دلی را تکان دهد. ریشۀ این مشکل، ظاهربینی است؛ اینکه به مادیات و صورت قضیه، بیشتر از روح و جان و مردم اهمیت می‌دهیم. انذار را هم در این خلاصه کرده‌ایم که چون خود را بهشتی و دیگران را جهنمی می‌بینیم، به هر قیمتی شده، آن‌ها را بترسانیم و امر و نهی کنیم؛ درحالی‌که خودمان نه منکر را می‌شناسیم و کنار گذاشته‌ایم، نه به معروف، معرفت داریم و آن را عملی کرده‌ایم! ادامه دارد... @Lotfiiazar
او شهید شد، کاش ما شاهد شویم این اولین بار نیست! اگر کسی سیر را بشناسد، می‌داند همواره چنین خون‌هایی ریخته شده تا دل‌ها تکان بخورد. از آغاز بوده‌اند؛ از شهدای صدر اسلام و بعدها شهید اول و ثانی و...؛ تا (قدّس‌سرّه) که با خون شهدایش کلّ دنیا را تکان داد. منتها هر زمان در حدّ خودش کار می‌کند و تأثیر می‌گذارد. امروز هم خون ریخته است. ما جریان شهدای قبل را در تاریخ می‌خوانیم؛ اما امروز در سیر جریان این خون هستیم و جوشش آن را می‌بینیم که چطور در دنیا جاری می‌شود و همه را تکان می‌دهد. هنوز چیزی نگذشته، خیلی‌ها افکارشان، خیالاتشان و اصلاً عالمشان عوض شده؛ و این تازه شروع ماجراست. مانده تا ببینیم این خون با دنیا چه می‌کند و چه ثمراتی در جامعۀ جهانی به ارمغان می‌آورد. اما... ، سیر خود را کرده و به اوج معراجش رسیده است. باقی ماجرا، برای ماست که چگونه با او برویم و با جریان خونش جاری شویم. شور و احساس این واقعه، دل‌ها را به انقلاب انداخته است. اما نکند فقط سطح قضیه را ببینیم و در حدّ شعر و گریه و روضه توقف کنیم! بالأخره روزی، داغیِ این داغ کمتر می‌شود و سر و صداها می‌خوابد. آنچه خواهد ماند، سریان این خون در رگ‌های پیکرۀ انسانیت است. اگر آن را پیدا نکنیم، در جای خود راکد می‌مانیم و دوباره به زندگی روزمره‌مان برمی‌گردیم. حقیقت خون شهید، هدف و اوست که جاری شده؛ ما باید با این هدف و فرهنگ حرکت کنیم. باید ببینیم در چه عالمی هستیم. باید مراتب وجودمان تغییر کند. محال است کسی نداند گیر کارش کجاست. باید ببینیم کدام رتبۀ ، ما را نگه داشته و مانع از ادراک وجود در ما شده؛ سریعاً خونش را بریزیم که با این خون جاری شود و برود؛ وگرنه در سطح می‌مانیم. این شهید، ماهیت خود را در حضرت حق تعالی فانی کرد و فانی شد. پیکری را که استعداد داشت بالاترین حقایق انسانی و اسماء الهی را به ظهور برساند، کاملاً از استعداد درآورد و تمام آنچه را می‌توانست، نه تنها برای خود، که برای جهانیان به عینیت کشاند؛ تا آنکه یک‌پارچه روح و ربّانی شد و به کلی از ماده رهید تا در سطحی بسیار بالاتر، تأثیرات وجودش را برساند. پس این خون و این ، از نوعِ گذشتن از جزئیاتِ و دل‌بستگی‌ها نیست. از مراتب ماهیتمان باید رها شویم. چرا؟ چون با قدم رتبۀ خود نمی‌توانیم در این جریان برویم. نه که نتوانیم؛ اما خیلی جاها به غفلت می‌افتیم. پس باید رتبه‌ای را که در آن مانده‌ایم، بشکنیم تا خونش جاری شود و با خون شهید برود؛ که خون او ساری و جاری شده و هرگز غفلت و ایستایی نخواهد داشت. شکّی نیست که این خون‌ها برای ما حجّت‌اند؛ حجّت رهایی، حجّت آزادی؛ حجّتِ کندن از قیود و حدود که همان مراتب ماهیت‌اند. یکی از این مراتب، است یعنی درک ما از جزئیات و قوانین که مستلزم حیات مادی است. راحتی، سختی، رفاه، عدم امکانات، سلامتی، بیماری و...؛ این‌ها خاصیت دنیاست؛ همان قیودی که باید از آن‌ها بگذریم و رها شویم. یعنی در هر موقعیتی وجود را ببینیم و راحت باشیم؛ چه در جمال‌ها و آنچه برایمان خوش است، چه در جلال‌ها و آنچه ناخوش است. دیگر ببینیم چه می‌کنیم و چه سهمی برمی‌داریم. با کسی هم کار نداشته باشیم. خودمان فانی شویم و برویم؛ وگرنه باخته‌ایم و دیر نخواهد بود که افسوس خواهیم خورد! پس یک‌باره تصمیم بگیریم و حرکت کنیم؛ که با عظمت این جریان، دیگر جای حرکت تدریجی نیست. تا الآن به تدریج رفته‌ایم؛ اما هر تدریجی، حرکت دفعی را به دنبال دارد. درخت از وقتی دانه است، به تدریج رشد می‌کند تا به تنه و برگ و شکوفه برسد و میوه دهد؛ اما میوه، در لحظه می‌رسد و چیدنی می‌شود. امید که ما هم از قافله جا نمانیم و اگر توفیق شهادت نداریم، لااقل توفیق خون شهدا را داشته باشیم و به رفاقت آنان باریابیم که خوش رفقایی هستند؛ به قول خدایشان: "وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً" (سورۀ نساء، آیۀ 69). برگرفته از @Lotfiiazar
سردار بزرگی به شهادت رسید و وعدهٔ یک انتقام سخت داده شد. در پاسخ این تهاجم غیرانسانی، اقدام موشکی انجام گرفت؛ و این تنها آغازی بود برای انتقام سخت که همانا اخراج کامل تروریست‌های آمریکایی از تمام منطقه است. اما این بخش ماجرا که در حیطهٔ کار نیروهای نظامی است. پس سهم ما چه می‌شود؟ مگر او سردار ما نبود؟ مگر ما داغدار شهادتش نشدیم؟ نمی‌خواهیم انتقام بگیریم؟! سردار که فقط فرمانده جنگی نبود. او شیر میدان بندگی و معرفت بود؛ ذوب در بود. اگر هم می‌جنگید، نه فقط برای حفظ خاک، که برای حفظ آیین انسانیت در مقابل آیین شوم شیطنت بود. آمریکا هم یک شخص یا حتی یک دولت نیست. یک و سبک زندگی است که عشق و ایمان و وطن ما را نشانه گرفته و در صدد ترور فرهنگمان است. اگر می‌خواهیم از این شیطان بزرگ، انتقامی سخت بگیریم، باید گرایش به این فرهنگ را به طور کامل از سرزمین و زندگی‌مان خارج کنیم و عرصه را برای حاکمیت فرهنگی که سردار عزیزمان می‌خواست، خالی نماییم. @Lotfiiazar
💟 حسین‌(علیه‌السلام) فقط برای ایجاد و در دل‌های ما، نیست؛ که اگر چنین بود، قیام نمی‌کرد و همۀ حقایق را در صحنۀ ، به إکران و نمی‌گذاشت! حسین(علیه‌السلام) آمده به ما، درست زندگی کردن را یاد دهد و و او، باید در همه چیزمان ظهور کند. ما جایی جز ، و فرصتی جز عمر محدود دنیا، برای هدایت شدن نداریم. در همین ناسوت، باید را بیابیم و بر حسینی، سوار شویم؛ تا إن‌شاءالله به صدق، در زیارت اربعین، شهادت دهیم که: "وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أمْرِی لِأمْرِکُمْ مُتّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدّةٌ." قلبم تسلیم قلب شما، امرم مطیع امر شما، و یاری‌ام آماده برای شماست. برگرفته از ◾️ ◾️ 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 📱کانال تلگرامی:👇 @Lotfiiazar 📀 کانال معرفی صوت‌ها: @ProfessorCD 🌐 سایت: saehat.ir
📋 سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر خلاصۀ جلسۀ 7 7 مبانی و اصول فرهنگ دینی از نظر عام، روش زندگی‌کردن و اندیشیدن و امری پویا است؛ اما از نظر خاص، سرمایۀ معنوی و درونی یک قوم است. سرمایه‌ای که از هبوط با انسان همراه شده تا به‌طور فطری راه ارتباط با طبیعت را به او بیاموزد و در بیرون با نام فرهنگ خود را تجلی دهد. البته اگر این تجلی، سازندگی و بهره‌مندی از امکانات درونی، متوجۀ حواس مادی و برگرفته از نگاهی مادی باشد، نامیده می‌شود؛ اما اگر... متن کامل در لینک زیر: hamgaman-institute.ir/خلاصه-دروس/رمضان-1401/مبانی_فرهنگ-دینی @Lotfiiazar
کسی که بر مبنای به و پیروی از ایشان زندگی می‌کند، امورش را به حال خود نمی‌سازد؛ بلکه به همین اتصال، بی‌برنامه نیست و دقیق‌ترین را دارد. hamgaman-institute.ir
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️ تنها ایرانی که در سپاه علیه‌السلام به شهادت رسید @ketabezendagi
🌿🌿 همچون حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) برای پیامبر(صل‌الله‌علیه‌وآله) حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) برای حضرت علی (علیه‌السلام) حضرت زینب برای امام حسین (علیه‌السلام) نشر دادی روحیهٔ ولایی برادرت را...، و امروز ما زنان برای نشر (عج‌الله‌فرجه) چه می‌کنیم؟ (سلام‌الله‌علیها) 📱@Hamgaman_manshur 🌐 hamgaman-institute.ir https://eitaa.com/eshgh14
•┈••••✾••🍃🏴🍃••✾••••┈• 📌 در همین راستا، «مؤسسهٔ همگامان با مسیر ولایت» به‌ عنوان جمعی از زنان ولایی، در مسیر اجرای این وظیفهٔ مهم و برای عملی کردن آیهٔ نفی سبیل، برائت خود را از و محصولات باطل در گام‌های زیر اعلام می‌دارد: 🔅 گام اول: حذف مظاهر اصلی جریان باطل از جمله نام های تجاری که کار آن‌ها اشاعهٔ آن فرهنگ است؛ 🚫 همچون نام های تجاری جاسوسی اپل و مشتقات آن (نظیر: اپل‌واچ، مک‌بوک، ایرپاد و...) 🔆 گام دوم: حرکت به‌سمت حذف بسترهای وابستگی به گوشی‌های هوشمند؛ از طریق استفاده از گوشی‌های غیرهوشمند داخلی، انتقال فعالیت‌ها به سیستم‌های رایانه‌ای، استفاده از اینترنت خطوط ثابت به‌ جای اینترنت سیم‌کارت و ❌ حذف نرم‌افزارهای مشکوک و وابسته به دشمن (مانند واتساپ، اینستاگرام، تلگرام و...) 🔅 گام سوم: مطالبهٔ حذف کامل اینترنت جهانی از نهادهای ذیربط و اکتفا به ملی و حذف کامل تلفن همراه از فرهنگ ملی 💠 تکمله: این بیانیه در مورد محصولات مصرفی روزانه (همانند کوکاکولا، نستله و زیرمجموعه‌های آن و...) نیز صادق است. 👈 همچنین حرکت به‌ سمت حذف نام‌های تجاری همنام با نام‌های تجاری باطل از زندگی روزمره (همچون داو، کوکاکولا و...) و نیز مطالبهٔ تعیین تکلیف محصولات داخلی همنام با نام‌های تجاری باطل نیز در راستای همین اهداف قابل تعریف است. ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🆔 ارتباط با ادمین همگامان: @hamgamaan https://eitaa.com/eshgh14 •┈••••✾••🍃🏴🍃••✾••••┈•