eitaa logo
❤️کانال عشق
319 دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
13.1هزار ویدیو
100 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
سحرگاه جمعه كم كم از راه مي رسيد. خسته از كابوس هاي شبانه بيدار شدم. پتوي شب را كنار زدم. انگار كسي صدايم مي كرد. حس مي كردم دير شده است اما هنوز كه اذان نگفته بودند! آخر ما ملتي هستيم كه عادت داريم اذان بگويند و بعد بيدار شويم! شروع به خواندن عاشورا كردم. صداي زنگ تلفن، صداي زنگ تلفن، صداي زنگ تلفن. صداي زنگ با صداي اذان همراه شده بود، اما كسي حرفي نمي زد، كسي چيزي نمي گفت! كسي نمي توانست حرفي بزند. به جز دانه هاي اشك كه حروف مفاتيح را خيس مي كردند: حالا رسيده بودم به عبارتي كه هميشه آرزويش را داشتي: "اللهم اجعل محياي محيا محمد و آل محمد" ، صداي گريه ام بلند شد " و مماتي ممات محمد و آل محمد" ... حالا در خانه ما همه گريه مي كنند، زيرنويس شبكه هاي خبر با سرعت عبور مي كنند و تكرار مي كنند كه ديگر تو را نداريم. من اما هنوز باور نكرده ام! با عبارات زيارت همراه مي شوم . هر لحظه كه مي گذرد روضه اي است باز به پهناي غربت كربلا... شايد اين خبر هم ادامه ي كابوس ديشب است، كاش صبح كه بيدار مي شوم همه جا در سايه ي سرو قامتت امن باشد، كاش شبكه هاي مجازي مثل هميشه دروغ گفته باشند... اما زنگ هاي تلفن تمام نمي شود... نفسم بالا نمي آيد و اين اشك ها راه نگاهم را بسته اند. نميدانم كجاي زيارت بودم اما ادامه مي دهم: "السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين... " سلام بر تو كه حبيب شده بودي و بايد با شيب خضيب مي رفتي ! سلام بر نگاه آسماني ات كه هرگز درگير دنياي ژنرال هاي خاكي نشد و سلام بر قلب آرامت كه همواره در انتظار پرواز بود. شهادت مي دهم كه تو و يارانت تمام تلاشتان را به كار بستيد تا قلبهاي خواب زده ي زمين را بيدار كنيد، و اما ديشب، ديشب، ديشب آنقدر خواب مان سنگين شده بود كه اين بار براي بيدار كردمان از آخرين قطره ي خونت هم گذشتي تا صبحمان با تلخ ترين خبر دنيا آغاز شود! سردار جان! داغت حرارتي است از جنس كربلا كه تا ابد قلبهامان را خواهد سوزاند اما دل مي سپاريم به عبارت موعود : "فأسئل الله الذي اكرم مقامك و اكرمني بك أن يرزقني طلب ثارك مع امام منصور من اهل بيت محمد صلي الله عليه و آله و سلم" نوشته: جمعه ١٣٩٨/١٠/١٣ @sabanevis
تقديم به (س) يادتان هربار می‌افتم، نمی‌دانم چرا در ميان كوچه‌ای می‌افتم و گويا شما دامنی از عرش را دنبال حيدر(ع) می‌كشيد چادری خاكی، زمين، مسمار، خون مصطفی(ص) می‌دوم دنبالتان تا انتهای كوچه و باز هم گم می‌شوم در ذكر «يامهدی بيا» دودی از غربت، تمام شهر را پر می‌كند جای باران می‌چكد كوثر ميان كوچه‌ها بوته‌های ياس از بالای در سر می‌كشند می‌روی، رد می‌شوی از پشت اين ديوارها گاه می‌افتی و دستی روی پهلو می‌كشی باز هم پا می‌شوی با ذكر نام مرتضی(ع) رد پاي جبرئيل است اين به دنبال شما «صبر كن بانو؛ شما آخر كجا؟ اينجا كجا؟!» می‌روی و اين رسالت را به پايان می‌بری در ميان مسجدی از قلب‌های بی‌خدا! اين صدای احمد(ص) است، آری؛ ولی نه آخر او... بی‌گمان، وحی است اين فريادها، اما چرا... شايد اين نامردمان از ابتدا كر بوده‌اند! شايد؛ اما باز هم در كوچه می‌آيد ندا: «هركه را من سروَرم، باشد امامش مرتضی(ع) حق هميشه با علی(ع) يار است، باشد هركجا» آه، نه بانو! كسی اينجا نمی‌آيد به خود دوره‌های جهل می‌چرخند در تقويم‌ها اين جماعت، پشت بر حق، رو به باطل می‌روند راهشان از ابتدا كج بود و از فطرت، جدا راز خلقت در دل و پنهان از اينجا می‌روی می‌روی مانند هر شب تا ملاقات خدا كوچه‌های پرخم تاريخ را طی می‌كنی تا كسی شايد شود بيدار در دوران ما می‌روی تنهای تنها، باز هم وا می‌شود كوچه‌ای از اشک در چشمانم و گويا شما... شاعر: @Lotfiiazar
فصل باران و غزل، چشم تو، یک فنجان ماه عطر حلوا و رطب، لحظهٔ تحويل و نگاه گردش پرهیجان دل من دور دلت سرعت نوری یک فاصله در آخر راه سبقت هر شب و روز از پی هم، از پی هم سبقت چشم تو از هر شب و هر چشم سیاه از ازل، سهم من از ثانیه‌ها سود نبود قیمت آینه‌ها می‌شکند با یک آه عاقبت، دوری چشمان تو یعقوبم کرد آب شد چشمم و از سوی تو پیکی کوتاه... باز هم بغض مؤذن، و غروبی دیگر باز از مصر دلم می‌شنوم بسم‌الله می‌رسد پیرهنت؟ یوسف من، ای صدیق تشنه‌ام، تشنه‌تر از خاک ترک‌خوردهٔ چاه شاعر: @Lotfiiazar
◾️صلّی الله عليک يا أباعبدالله◾️ شَهِدالله كه چشمان تو نور است، حسين شَهِدالله، لبت شهد حضور است، حسين شَهِدالله كه تو آیهٔ پاک تطهير اشک بر ماتم تو ماءِ طهور است، حسين سورهٔ كهف بخوان باز، عجب اعجازی! روی نی، صوت لبت نفخهٔ صور است، حسين ناگهان پرده برانداختی از راز فلک حاصل رؤيت تو لرزش طور است، حسين پخته اين عاشق جامانده، چهل روز گذشت مست كن قافيه را، وقت ظهور است، حسين شاعر: @Lotfiiazar