۲۵ ماه رمضان سالروز شهادت آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی صاحب کتاب شریف مکیال المکارم

🌱 نحوه شهادت صاحب کتاب مکیال المکارم 🌱 آیت الله شهید سید محمد تقی موسوی اصفهانی معروف به فقیه احمدآبادی در رمضان المبارک ۱۳۴۸ به علت کسالت در بیمارستان عیسی بن مریم علیهما السلام اصفهان بستری شد. شب ۲۵ ماه مبارک متصدی بیمارستان که از سران فرقه ضاله بهاییت بود و «سرالله خان» نام داشت، همه بستگان و اطرافیان آن مرحوم را از اتاق بیرون کرده و سمی را که در استکان داشته به ایشان می‌خوراند، اطرافیان و دامادهایش در آن لحظه آخر شنیده اند که آن سید بزرگوار پیوسته صدا می‌زده: " حبیبی یا حسین! " از داماد ایشان «مرحوم آیت ‌الله سید مرتضی موحد ابطحی» منقول است که سید شهید در حالی که در بیمارستان بستری بودند، می‌فرمودند: "بناست حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام تشریف بیاورند." فرزندش آیت الله سید محمد موسوی اصفهانی نیز در مقدمه کتاب نور الأبصار در این باره آورده‌: او ستاره‌ای درخشنده بود که با طلوع خود دل‌ها را مجذوب خویش نمود، ولی افسوس که زود غروب نمود و سرانجام با توطئه دشمنان دین و نوشیدن زهر کین به وسیله یکی از اعضای فرقه ضاله به شهادت رسید و در ماه مهمانی پروردگار به ضیافت الهی نائل گشت. قبر این فقیه بزرگوار در قبرستان تخت فولاد اصفهان است. 📗زندگانی حکیم قشقایی ص۱۸۰ 📗نورالابصار ص۱۰

فایل pdf کتاب شریف مکیال المکارم

▪️به مناسبت ۲۵ ماه رمضان، سالروز شهادت آیت الله موسوی اصفهانی، صاحب کتاب مکیال المکارم 🔸صله روضه‌خوانی از دست امام زمان علیه‌السلام 🎧 #حکایت رویای زیبای صاحب کتاب مکیال‌المکارم 👉 https://eitaa.com/elteja_tales/657 عضویّت در قصّه‌های مَهدوی(اِلتجا) @Elteja_tales

🔸صله روضه‌خوانی از دست امام زمان علیه‌السلام 🎧 #حکایت رویای زیبای صاحب کتاب مکیال المکارم، مرحوم موسوی اصفهانی 📚مکیال المکارم، ذیل مکرمت ۱۹. عضویّت در قصّه‌های مَهدوی(اِلتجا) @Elteja_tales

✅رمان نذرعشق 1566 پارت هست در دو فصل 🔹فصل اول 866پارته که زندگی مجردی و نامزدی زهراست 🔸فصل دوم 700پارته که زندگی متاهلی زهراست. ✅❤️به همراه اموزش #همسرداری #مهدویت #تربیت‌فرزند😊 ✅کانال وی ای پی دائمیه، همیشه داریدش ✅ پارتا پشت سر همه ✅ بدون پست اضافی ✅ و از هر پنجاه پارت به صورت لینکدار جدا کردم که راحت روش بزنید و قسمت مورد نظر رو بخونید 😉 🔴اگه میخوای زودتر از بقیه بخونی و تموم کنی، با پرداخت 40هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇

6037701403767483

بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌#نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667

سيد ابن طاووس می‌فرمايد: اگر از هر عملی در عصر جمعه غافل شدی از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی غافل نشو چرا كه در اين دعا سري است كه خدا ما را بر آن آگاه كرده است. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸

🎧 #صوت صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی 🎙#مهدی‌صدقی ‌ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸

سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊

•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ #رمان‌‌انلاین‌نَذْرِعِشْـــــقْــ♥️ ✍ #ناهیدمهاجری #قسمت493 ❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ کنار خانم جون نشستم و دستش رو گرفتم - خوبی خانم جون؟ با لبخند از بالای عینکش نگاه کرد - اره مادر خوبم، خداروشکر اینجا بهت خوش میگذره، رنگ و رخت برگشته! گلنار رو به خانم جون گفت - اره خانم جون، مگه میشه با گلرخ بد بگذره. این گلرخ که من میشناسم اینقدر از خل و چل بازیاش حرف میزنه که میترسم اونم مثل خودش،بکنه. میترسم آخرش زهرا هم فرار و بر قرار ترجیح بده! گلرخ همونطور که با خواهر زاده ش بازی میکرد جواب داد - تا توهستی نیازی به دشمن ندارم که! زهرا جون مگه با من بد میگذره بهت؟ کش چادرم رو در اوردم و جواب داد - نه اتفاقا خیلی خوش میگذره اگه گلرخ نبود واقعا تنهایی حوصله م سر میرفت سکینه خانم وارد اتاق شد و با دیدنمون گفت - زهرا جان اگه گشنته تو آشپزخونه یکم غذا هست گرم کنم بخور! خجالت زده از اینکه روزه نیستم جواب دادم - نه دستتون درد نکنه، اگه چیزی خواستم خودم برمیدارم - باشه پس خیالم راحت باشه؟ تعارف نکن اینجا خونه ی خودته. تشکری کردم، گلرخ کنارم نشست، با دیدن دست های کوچیک خواهر زاده ش دلم قنج رفت. - اسمش چیه؟ گلرخ صداش رو مثل بچه ها کرد و جواب داد - خاله جونم اسمم حسناست. - خدا براتون حفظش کنه گلنار تشکری کرد، اما هر از چند گاهی زل میزد و نگاهم میکرد، خودم رو به ندیدن زدم و با حسنا مشغول شدم. بعد از خوردن افطار، به کمک گلرخ مرغها رو خرد کردیم و داخل سس خوابوندیم تا صبح خوب طعم بگیره! - میگم چرا جوجه آماده نخریدی؟ - مامانم از بیرونیا خوشش نمیاد، میگه اینجوری خوشمزه تره، هم به صرفه ست هم زیادتر میشه! مرغ هارو داخل یخچال گذاشت، دلم هوای مامانم رو کرد، گوشی خانم جون رو گرفتم و زنگ زدم، با مامان و بابا حرف زدم، حمید هم با سحر بیرون بودن، پیشاپیش عید رو تبریک گفتم و خداحافظی کردم. تلویزیون عید رو اعلام کرد، برعکس روزهای قبل شب رو زود خوابیدیم تا صبح بتونیم نماز عید فطر بریم. با تکون های دست گلرخ بیدارشدم، همگی وضو گرفتیم و به مسجد رفتیم. نماز عید فطر که خونده شد پذیرایی مختصری کردن، یاد مسجد خودمون افتادن دلم بد جور تنگ شد، از خانم جون گوشیش رو گرفتم و شماره ی سحر رو گرفتم چند باری بوق زد ولی جواب نداد، احتمالا سرش خیلی شلوغه. گوشی رو به خانم جون برگردوندم. گلرخ که این صحنه رو دید گفت - میگم زهرا من یه گوشی ساده دارم، میخوای اونو بهت بدم؟ با محبت جوابش رو دادم - نه عزیزم، گوشی خانم جون هست طرح رایگان هم زده با اون حرف میزنم - من تعارف ندارم اون گوشی بی استفاده مونده تو کمدم، رفتیم خونه بهت میدم سیم کارتت رو بنداز توش لبخندی به روش زدم، اون شب به گلرخ گفتم که گوشی رو پس دادم و سیم کارتم پیشمه، به خاطر همین یادش مونده و این حرف رو زد. فکرم پیش بچه ها رفت، یعنی الان چیکار میکنن احتمالا نماز تموم شده و مثل پارسال مشغول پذیرایی هستن. یهو یادش افتادم یعنی اونم الان مسجده!!! با صدای خانم جون از فکر بیرون اومدم - زهرا جان سحر پشت خطه! ✅رمان نذرعشق 1566 پارت هست در دو فصل 🔹فصل اول 866پارته، فصل دوم 700پارت ✅❤️به همراه اموزش #همسرداری #مهدویت #تربیت‌فرزند😊 🔴اگه میخوای زودتر از بقیه بخونی و تموم کنی، با پرداخت 40هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇

6037701403767483

بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌#نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 #ادامہ‌دارد.... #کپے‌‌وفورواردحــــــرام‌وپیگرد‌الهے‌وقانونے‌دارد🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌