•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#قسمت193
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
به وضوح میتونم ببینم حمید رگ غیرتش باد کرده و عصبیه، ترجیح دادم خیلی تو جزئیات نرم
بابا به حاج احمد گفت
- به نظرم باید خودت با سعید حرف بزنی، سهیل هم که شاهد بوده. میتونی به سعید بگی اگه قبول نداری، یه مدت مهسا رو زیر نظر بگیر.
حاج احمد دستی به ریشش کشید و نفسش رو با آه بیرون داد
- اینبار باید خودم دست به کار شم، از بچگی تا حالا ذره ذره برا خودم آبرو جمع کردم، نمیذارم این دوتا پیش مردم آبروم رو ببرن. اگه کسی از آشناها این دخترو با اون پسره ببینه آبرو برامون نمیمونه.
فقط اگه بفهمم همه اینا با نقشه بوده، من میدونم و مهسا.
خاله سرش رو با دوتا دستش گرفت، مشخصه سر درد داره، مامان دلداریش میداد، روبه من گفت
- زهرا جان، یه مُسَکّن برا خاله ت بیار
چشمی گفتم و به آشپزخونه رفتم، از کابینت بالایی، جعبه ی قرص هارو برداشتم و یه دونه قرص با یه لیوان آب برا خاله بردم. به کمک سحر چایی و میوه آوردیم، اما به قدری سکوت سنگین توخونه حاکم بود، کسی دل و دماغ میوه خوردن نداشت.
همه تو فکر بودن بابا برا اینکه از نگرانی درشون بیاره گفت
- حالا زیاد فکرتون رو خراب نکنین، خدا کریمه. یکی از دوستام وکیله ازش بپرسم ببینم میشه کاری کرد یانه!
بی میل میوه ای رو پوست کندن و سهیل گفت
- بابا، اگه سعیدم قبول نکنه من میتونم بهش ثابت کنم!
خاله جواب داد
- چطوری میخوای ثابت کنی؟
- خب یه مدت خودم زیر نظرش می گیرم، هر جاکه با پسره بود عکس میگیرم ازش، اگه سعید عکسارو ببینه نمیتونه رد کنه
- آخه پسرم تو خودت درس و مشق داری، اونوقت چجوری میخوای اونو زیر نظر بگیری؟ در ضمن خونشونم نزدیک ما نیست، صبح تا شب نمیتونی که کشیک بدی!
حق با خاله ست، این راه حل فایده نداره، خانم جون ساکت نشسته بود، تسبیحش رو روی میز گذاشت و گفت
- نظر من اینه حاج احمد با سعید حرف بزنه. هم درباره رفتار مهسا، هم درباره حرف های سهیل، چون سعید غیرت داره رو زنش، مطمئنم به خاطر علاقه ای که بهش داره بیشتر حواسش رو جمع میکنه، شایدم خودش کارهای مهسا رو زیر نظر بگیره.
خاله گفت
- اره حاج احمد، سعید رو حرف شما حرف نمیزنه، خودت باهاش حرف بزن
حاج احمد قبول کرد و بعداز خوردن میوه و چای به خاله گفت آماده ی رفتن بشن، مامان گفت
- کجا به این زودی ؟
خاله ناراحت گفت
- دیگه دیره، بریم. ببخشین شمارو هم ناراحت کردیم، روبه من گفت
- زهرا جان، میتونی یه زنگ به آژانس بزنی
حمید سوییچش رو برداشت و گفت
- خودم میرسونمتون
حاح احمد گفت
- نه حمید جان، زحمتت میشه، خودمون میریم
- چه زحمتی من میخوام سحر رو برسونم خونشون، شما رو هم میبرم.
تا دم در بدرقشون کردیم و بعد از رفتنشون، ظرف هارو شستم و خوابیدم
🔴کل رمان تو وی ای پی کامله و 1566پارته، اگه میخوای همه رو یکجا بخونی با پرداخت 40هزار عضو vip شو😍😍
بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. 🔹کپی پیگرد قانونی و الهی داره، رمان رو برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ ♥️پارتاولرمان #نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 #ادامہدارد.... #کپےحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هیچی نباید دل منو بلرزونه وقتی او رو دارم ...
🎧استاد زرین
،💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#قسمت194
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
تقریبا پنج روز تا رفتن به مشهدمون مونده، به قدری ذوق دارم که ساکم رو از الان بستم.
قرار شد حمید امروز با برادر زینب صحبت کنه تا قبلِ رفتنمون پولی رو جور کنن که همسر اعظم خانم بتونه از زندان آزاد شه.
به این فکر می کنم چه خوبه که همسایه ها از حال هم باخبر باشن، گاهی وقتا احوالی از هم بپرسن تا مشکلات همدیگرو حل کنن.
سمت میز رفتم و یه چایی برا خودم ریختم،مشغول خوردن صبحانه بودم که حمید وارد خونه شد، تو دستش چند تا پلاستیک بزرگ بود که مشخصه خیلی،سنگینه و به زور برداشته.
بلند شدم و به کمکش رفتم
- سلام اینا چیه؟
نفسی تازه کرد و گفت
- سلام، یه مقدار وسایله، برای خانواده ی آقا یوسف آوردم، بابا گفت ممکنه روشون نشه به کسی بگن. مامان کجاست؟
- اتاقشون رو مرتب میکنه.
بلند صدا کرد
- مامااااان، یه لحظه بیا.
مامان از اتاق بیرون اومد، نگاهی به وسایل کرد
- جانم حمید، چی شده؟
- اینارو بابا گفت به کمک زهرا بدین اعظم خانم.
لبخندی روی لبش اومد
- باشه پسرم، خدا خیرتون بده، الان چادرم رو سر میکنم تا ببریم.
- خب دیگه من برم بابا دست تنهاست، بامن کاری ندارین؟
- نه! فقط پول بدهی رو چیکار کردین؟ با علی آقا حرف زدی؟
- اره خداروشکر گفت خودم یه مقداری پس انداز دارم، به بچه ها هم میگم که جورش کنیم تا قبل رفتنمون بتونیم مشکل این بنده خدا رو حل کنیم و توشب های احیا کنار خانواده ش باشه.
هر دو خوشحال شدیم و مامان گفت
- واقعا علی آقا خیلی دست به خیره، الهی خوشبخت بشه. خیلی کم پیدا میشه با این اوضاع گرونی کسی اینطور به فکر مردم باشه
حمید موهاش رو مرتب کرد و گفت
- اره واقعا! چند باری که باهم بودیم، دیدم برای حل مشکل خیلیا تلاش میکنه، امیدوارم مشکل خودشم خدا حل کنه!
مامان چینی به پیشونیش داد
- چه مشکلی؟
حمید شونه بالا انداخت و جواب داد
- نمیدونم یه بار بهم گفت مشکلی دارم دعا کن حل شه، هر چی گفتم بگو شاید تونستم کمکت کنم، زیر بار نرفت گفت از خدا خواستم خودش راهم رو هموار کنه.
مامان ان شااللهی گفت و حمید بعداز خداحافظی رفت.
- زهرا جان آماده شو زود اینارو بدیم، برگردیم.
چشمی گفتم و به اتاق رفتم تا آماده شم.
خیلی دلم میخواد بدونم علی آقا چه مشکلی داره، ولی خداییش پسر خوبیه!
کلا خانواده ی زینب همشون خوش اخلاق و مهربونن، کمک کردن به دیگران توفیقیه که خدا به هر کسی نمیده. رفتم حرم، برا حل مشکلش دعا میکنم، امیدوارم خدا هم به من کمک کنه. علی آقا خیلی به گردنم حق داره، چه تو دَر رفتنِ مچم، چه تو مسجد و قضیه جور شدن مشهدم که دکتر رو راضی کرد. من مدیونشم امیدوارم خدا حاجت دلش رو بده.
سریع آماده شدم و چادرم رو سر کردم، با مامان وسایل هارو برداشتیم، خداروشکر کسی تو کوچه نیست سریع دم درشون رفتیم و زنگ زدیم.
بعداز چند ثانیه صدای اعظم خانم تو کوحه پیچید
- کیه؟
- منم معصومه، همسایه تون.
- بفرمایید
در با صدای تیکی باز شد و وارد شدیم.
🔴کل رمان تو وی ای پی کامله و 1566پارته، اگه میخوای همه رو یکجا بخونی با پرداخت 40هزار عضو vip شو😍😍
بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. 🔹کپی پیگرد قانونی و الهی داره، رمان رو برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ ♥️پارتاولرمان #نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 #ادامہدارد.... #کپےحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اگه الان نتونی از خیلی از چیزها دل بکنی قطعا مثل خیلی ها اهل ادعایی نه عمل...
💠 #امامزمان شیعهٔ مخلص و اهل عمل میخواد نه مدعی خالی...
🟢 ظهور نزدیکه و ما الان وسط ابتلاءات و امتحانات هستیم مراقب باش...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم والعن اعدائهم اجمعین
،💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
🍃🌺🍃
مادرم کرده سفارش که بگو اول ماه
بابی انت و امی یا اباعبدالله
بابی انت و امی که خجالت دارد
همه ایل و تبارم به فدات یا اباعبدالله
#صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله
،💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
💖گر عاشق و دلداده شوی می آید💖
چقدر وقت برای شناخت و صحبت با #امام_زمانت صرف میکنی⁉️
مگه میشه #شیعه آقا باشی و انقدر کم😢
🌹کانال #عشقآسمانی با محوریت مهدویت فعالیت داره
#سخنرانیهایمهدوی
#صوتهاوکلیپهایمهدوی
#رمانمهدوی
#خاطراتمهدوی
#تلنگرهایمهدوی
#تشرفاتبهمحضرحضرتو......
http://eitaa.com/joinchat/3102605334Cfac7bc2cf1
زندگی خیلیا رو به لطف حضرت متحول کرده، حتی از المان هم دنبال کننده داریم😍 😊
🕊️عشـــ❤ـــقآسمانے🕊️
💖گر عاشق و دلداده شوی می آید💖 چقدر وقت برای شناخت و صحبت با #امام_زمانت صرف میکنی⁉️ مگه میشه #شیعه
.
بنر کانالمون👆
ممنون میشم به هرکسی دوست دارید بفرسید تا افراد بیشتری با حضرت اشناشن
.
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ
#سلامبرشهیدمظلومکربلا
🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.
🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ.
اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تابَعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸