🛑 صله امام عصر علیه السلام به وسیله مال
✅ازوظايف هرشيعه صله امام زمان بوسيله مال خود است
🔺يعني هر کس در هر سال به قدرتوانايي و بضاعت خود بخشي از درآمد خودراصرف امام عصر علیه السلام نمايد.
🔶در این عمل غنی و فقیر و مرد و زن و حقیر و شریف همه یکسان هستند اما تفاوت آنها در میزان توانایی آنهاست.
♦️در این زمینه روایات متعددی ذکر شده است:
1⃣ امام صادق علیه السلام فرمودند:
هيچ چيز نزد خدا محبوبتر از اختصاص درهم به امام نيست و به درستی که خداوند درهم را برای او در بهشت همچون کوه احد قرار میدهد
2⃣امام صادق علیه السلام :
يک درهم که با آن امام صله شود از دو ميليون درهم در ساير کارهاي نيک بهتر است.
📚اصول کافی ج 2 ص 156
3⃣ امام صادق علیه السلام درباره تفسیر آیه ( من ذا الذی یقرض الله قرضا حسنا) فرمودند:
این آیه درباره صله امام نازل شده است.
🌺 امام عصر علیه السلام در یکی از توقیعات خود فرمودند:
و اموال شما را نمی پذیریم مگر برای اینکه شما پاکیزه شوید پس هر که میخواهد صله کند و هر که خواهد قطع کند که آنچه خداوند به ما عطا کرده بهتر از آن چیزی است که به شما داده است.
📚 احتجاج طبرسی
💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌹
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
دورم کن از هرآنچه به غیر از تو در من است..🌱
#اللهمعجللوليكالفرج🌹
🌹🍃
برای کسی که
دنیا هنوز پیش چشمش وسعت دارد،
در خیمهی #مهدی عجلاللهفرجه جایی نیست...
|• استاد صفایی حائری
🌹🍃
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#قسمت395
علی آقا بدون اینکه نگاهم کنه، از پرستار تشکر کرد و نزدیک تخت اومد
- آروم بیاین پایین، احتمالا یکم سرگیجه داشته باشین حتما دستتون رو به جایی تکیه بدین که نیفتین!
به حرفش گوش دادم و چادرم رو مرتب کردم. نگاهی به کفش هام که کمی دور تر بود انداختم، هر چی تلاش کردم پام برسه بهش نشد، بیخیال از کثیف شدن جوراب هام خواستم پام رو روی زمین بذارم که علی آقا متوجه شد و سریع کفش هام رو جفت کرد و جلوی پام گذاشت. شرمنده از کاری که کرد تشکری کردم و کفش هام رو پوشیدم.
همونطور که علی آقا گفت وقتی راه میرم حس میکنم سرم سنگینی میکنه و تیر میکشه.
کاش حمید یا سحر اینجا بود تا بهم کمک میکرد. چه لحظه ی سختیه، علی آقا متوجه حالم شد، اما اونم مثل من چاره ای نداره. نه محرمه که بتونه کمک کنه، نه کاری از دستش برمیاد.
ولی با این حال تمام حواسش به منه تا یه موقع نیفتم، آروم آروم قدم برداشتم و بالاخره به خروجی بیمارستان رسیدیم.
کمی نفس تازه کردم، هوای بیرون حالم رو بهتر کرد. نفس عمیقی کشیدم هوا رو به ریه هام فرستادم. علی آقا هم کنارم ایستاد تا یکم استراحت کنم و بعد بریم
- میخواین یکم روی صندلی بشینین؟
دلم نمیخواد ببشتر از این دیرش بشه، اگه من رو برسونه سوئیت حداقل خودش میتونه بره حرم. به خاطر همین گفتم
- نه خیلی دیر شده، بریم تا شما هم زودتر به عزاداریتون برسین.
لبخندی کنج لبش نشست
- شما نگران عزاداری نباشین، خدا خودش میبینه که الان وظیفه ی من کمک کردن به شماست، وقتی از بابت شما خیالم راحت شد احیا نگه میدارم
اشاره ای به صندلی نزدیکمون کرد و گفت
- بریم یکم اونجا بشینین، تا منم برم یه ماشین بگیرم.
- نه من حالم خوبه نگران نباشین، بهتره زود بریم.
به ناچار قبول کرد و از پله ها پایین رفت.پشت سرش از پله ها پایین رفتم.
نزدیک خیایون که رسیدیم، دست بلند کرد
-دربست!
ماشین مقابلمون ایستاد و علی آقا شروع به صحبت با راننده کرد، بالاخره به توافق رسیدن. در پشت رو باز کرد و رو به من گفت
- بفرمایین بشینین
کاری رو که میخواست انجام دادم و پشت نشستم، علی آقا هم روی صندلی جلو نشست. به محض راه افتادن ماشین سرم رو به صندلی تکیه دادم و چشم هام رو بستم.
تقریبا چند دقیقه ای تو راه بودیم که ماشین نگه داشت، با فکر اینکه رسیدیم چشم باز کردم و در کمال تعجب دیدم روبروی یه رستوران نگه داشته، به عقب برگشت و گفت
- لطفا پیاده شین بریم عذا بخوریم
نمیخوام بیشتر ازاین مزاحمش بشم، خجالت زده گفتم
- نه ممنون، من اصلا اشتها ندارم بریم خونه!
نگاهی به صورتم که احتمالا رنگش پریده کرد و بعداز چند ثانیه روبه راننده گفت
- داداش بی زحمت همین جا نگه دار پیاده میشیم.
خواستم مانعش بشم، به خاطر همین گفتم
- علی آقا لطفا بریم خونه، من حالم خوبه. یکم از غذای افطار مونده از همون میخورم
- شما حالتون خوب نیست، اون غذا هم برای معده تون سنگینه!
راننده رو به علی آقا گفت
- داداش چیکار کنم برم یا منتظر بمونم؟
علی آقا نگاهی به من کرد و بی توجه به حرفام گفت
- ممنون همین جا پیاده میشیم!
زودتر پیاده شد ودر پشت رو باز کرد، به ناچار پیاده شدم، بعداز رفتن ماشین با دست اشاره به جلو کرد که بریم.
این بار به جای اینکه جلوتر از من بره، با فاصله هم قدم با من شد که مبادا حالم بد شه!
تا حالا اینجوری گیر نیفتاده بودم. وارد رستوران سنتی خیلی شیک شدم، بوی غذا تو کل فضای رستوران پیچیده. نگاهی به تابلوهای شعری که به دیوار های رستوران نصب شده کردم. علی آقا گفت
- زهرا خانم لطفا اونجا بشینین تا من سوپ سفارش بدم براتون!
کاری رو که میخواست انجام دادم و به سمت میزی که کمی دورتر از درب ورودی بود رفتم و روی صندلی نشستم.
به خاطر شب احیا خیلی خلوته، از تلویزیونی که به دیوار نصب شده مراسم احیای حرم امام رضا علیه السلام پخش میشه!
بغضم گرفت، یعنی الان سحر و بقیه چیکار میکنن، آهی کشیدم و تا علی آقا بیاد سرم رو روی میز گذاشتم.
🔴 اگه میخوای کل رمان رو یکجا بخونی و زودتر از بقیه تموم کنی با پرداخت 40هزار عضو vip شو😍😍
بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. ❌ رمان رو کپی نکنید و برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ ♥️پارتاولرمان #نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 #ادامہدارد.... #کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
فرموده بودید:
«غیبت کبریٰ به قدری طول میکشد
که بیشتر کسانی که به غیبت
او ایمان داشتند،
از اعتقاد خود بر میگردند.
فقط کسانی بر اعتقاد
خود استوار میمانند،
که یقین محکم و
شناخت صحیح داشته باشند».
ای سَیدُالسّاجِدین؛
بیا و بشارت بده
این عبدفقیر را به
•یقینی محکم•
که زمینهساز ظهور باشد!
به خدا قسم این زندگانی
را نمیخواهم اگر قرار باشد
لحظهای از “مسیرِ منتهی به ظهور”
خارج شَوَم!
🌸🌹
🌹☘
🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند:
✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه
💠فراز 16 استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿
16- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ عَيَّرْتُ بِهِ أَحَداً مِنْ خَلْقِكَ أَوْ قَبَّحْتُهُ مِنْ فِعْلِ أَحَدٍ مِنْ بَرِيَّتِكَ ثُمَّ تَقَحَّمْتُ عَلَيْهِ وَ انْتَهَكْتُهُ جُرْأَةً مِنِّي عَلَى مَعْصِيَتِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
بند 16: بار خدایا ، از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که کسی از بندگانت را به آن سرزنش کردم؛ یا در فعل کسی از مخلوقاتت آن گناه را تقبیح کردم، اما پس از آن خودم وارد آن گناه شدم و مرتکب گشتم به خاطر جرأتی که از من بر عصیانت سر زد؛ پس بر محمد و آل محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بر بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲
💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌹
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ
#سلامبرشهیدمظلومکربلا
🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.
🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ.
اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تابَعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
AUD-20220329-WA0025.mp3
4.87M
____________________________
🌼🍃
🍃
#صوتفوقالعادهزیبا
✨دعای زیبای ال یاسین🌼🍃
#حضرتامامزمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف)
در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستادهاند میفرمایند:
« هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …»
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
#زیارتحضرتنرجسخاتونسلاماللهعلیها
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹
🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ
وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ.
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ
اَلسَّلامُعَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسىوَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ.
اَلسَّلامُعَلَیْکِ وَعَلى آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِالْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فىذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى حِفْظِ حُجَّةِ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِوَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ.
پس بالا مىکنى سر خود را و مىگوئى
اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى عَلى مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى مَعَها وَمَعَ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه وَیس، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى مِنَ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى اِیَّاها، وَاْرزُقْنى الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى فَاحْشُرْنى فى زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى فى شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى وَلِوالِدَىَ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________
🌸🍃
🍃
#صوتفوقالعادهزیبا
✨زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃
اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده.
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️سلام بر تو ای فرزند خاندان نور!
سلام چشمهی جوشان تطهیر!
✨ و أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهِيراً
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❤️ روز ۳۵ چلّه زیارت آل یس به نیّت فرج (سهشنبه)
⏳ ۵ روز مانده به نیمه شعبان
#تا_همیشه_سلام
📎دریافت متن و صوت زیارت آل یاسین و دعای بعد از آن، با صدای مداحان مختلف
🔘 ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
@Elteja
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#قسمت396
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
بغضم گرفت، یعنی الان سحر و بقیه چیکار میکنن، آهی کشیدم و تا علی آقا بیاد سرم رو روی میز گذاشتم.
باصدای کشیده شدن صندلی سرم رو بلند کردم، علی آقا نگران نگاهم می کرد
- حالتون خوبه؟
با بغض گفتم
- بله خوبم
روی صندلی نشست و نگاهش رنگ خاصی داشت
- پس چرا سرتون رو روی میز گذاشته بودین؟ اگه بازم احساس سرگیجه یا تپش قلب دارین میخواین دوباره برگردیم بیمارستان؟
دستپاچه گفتم
- نه...نه! من خوبم فقط یکم دلم گرفته، از دست خودم ناراحتم با بی احتیاطیم باعث شدم شما هم به دردسر بیفتین
نگاهم به تلویزیون افتاد، اشکی از گوشه ی چشمم پایین ریخت. رد نگاهم رو گرفت وقتی دید دارم مراسم احیای حرم رو نگاه میکنم با صدایی که مشخص بود میخواد دلداریم بده گفت
- میدونم که دلتون میخواست الان حرم باشین، غذاتون رو که خوردین خودم میبرمتون حرم پیش بقیه!
تو دلم خوشحال شدم که میتونم برم پیش بقیه، طولی نکشید که پیش خدمت غذا رو آورد. علی آقا خودش کاسه سوپ رو از دست پیش خدمت گرفت و مقابلم گذاشت
هیچ میلی به غذا ندارم. وقتی دید نمیخورم گفت
- این کاسه ی سوپ رو باید تموم کنین، پس بهتره بدون اینکه مجبورتون کنم همش رو بخورین.
با بی میلی یکی دوقاشق خوردم، برای اینکه معذب نباشم سعی کرد خودش رو با گوشیش مشغول کنه. قاشق رو داخل سوپ گذاشتم و دیگه نخوردم.
وقتی متوجهم شد سرش رو بالا آورد و گفت
- چرا نمیخورین؟
دنبال بهونه ای گشتم تا نخورم، شاید اینجوری زودتر بریم حرم. قبل از اینکه حرفی بزنم جواب داد
- الان یکی هم برای خودم میگیرم تا راحت بخورین
پیش خدمت رو صدا کرد و یه کاسه سوپ دیگه سفارش داد. طولی نکشید پیش خدمت برگشت و غذای علی آقا رو هم بهش داد.
- تا غذاتون تموم نشه از اینجا نمیریم!
خودش شروع به خوردن کرد، به ناچار قاشق رو برداشتم و ولی به جای خوردن بیشتر با غذام بازی می کردم.
درِ رستوران باز شد و از صداش سرم رو بالا گرفتم، با دیدن حدیث که به همراه یه پسر وارد شد از دیدنش چشم هام گرد شد و متعجب بهش خیره شدم قاشق رو داخل سوپ انداختم طوری که مقداری از سوپ روی چادرم ریخت.
علی آقا دست از خوردن کشید و پرسید
- چی شد؟
سعی کردم به طرف اونا نگاه نکنم تا علی آقا متوجه نشه، نمیخوام آبروش رو ببرم. چون ممکنه آبروریزی بشه، فوقش بعدا با حدیث حرف میزنیم.
ولی قیافه ی پسره خیلی آشناست مطمئنم یه جا دیدمش!
کمی به مغزم فشار اوردم شاید یادم بیاد، یهو یاد اون لحظه ای افتادم که برای نماز قطار نگه داشته بود. مطمئنم همون پسریه که وقتی نزدیک حدیث شدم بهش نگاه می کرد و تا متوجه حضور من شد سریع چشم ازش برداشت.
- پس چرا نمیخورین؟ مگه نمیخواین بریم حرم؟
فکرم بد جور مشغول حدیث و اون پسره شد، نکنه این دوتا از اول سفر باهم بودن و تلفنها هم به این پسره ختم میشه. علی آقا غذاش رو تموم کرده و منتظر جوابم بود خودم رو جمع و جور کردم
- ببخشین، الان زود میخورم
🔴 اگه میخوای کل رمان رو یکجا بخونی و زودتر از بقیه تموم کنی با پرداخت 40هزار عضو vip شو😍😍
بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. ❌ رمان رو کپی نکنید و برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ ♥️پارتاولرمان #نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 #ادامہدارد.... #کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
.
راستش رو بخوای
من به تمام آدم هایی که روایت کردن:
امیرالمومنین را دیدم،
پیامبر فرمودند،
قال الصادق…
غبطه میخورم؛
مگه یه آدم تنها و گمشده چقدر
میتونه بدون امامش دووم بیاره؟
🌼🌿آقای جهان،
کی میرسه نوبت ما
که نگاهتون کنیم و صداتون رو بشنویم و ماهم روایت کنیم …
💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌹
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹🌹به فکر امام زمانت باش!
💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌹
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#قسمت397
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
شروع به خوردن بقیه ی سوپ کردم اما هر از گاهی حواسم به حدیث بود، قاشق رو داخل دهنم نذاشته بودم که دیدم حدیث گوشیش رو به طرفمون گرفته و میخواد عکس بگیره.
نباید بذارم این بار نقشه ش رو عملی کنه، باید به علی قا بگم تا بعدا برای کسی سوء تفاهم نشه و با این کارش با آبرومون بازی نکنه!
رو به علی آقا گفتم
- علی آقا شاید برای حدیث سوتفاهم پیش،بیاد چون داره ازمون عکس میگیره
علی آقا متعجب گفت
- حدیث؟؟ مگه اینجاست
رد نگاهم رو گرفت و با دیدن حدیث که گوشی دستش بود به سمتش رفت سریع بلند شدم تا یه موقع اتفاق بدی نیفته، علی آقا متوجه پسره شد و با تشر گفت
- تو چیکار داری اینجا؟
پسره نگاهی به حدیث کرد و گفت
- مـ....من هیچی. فقط ...
نگاه چپ چپش رو به بین هر دوشون حابجا کرد
_یعنی چی هیچی؟ مگه با پای خودت نیومدی که هیچی
حدیث مِنمِن کنان نگاه ملتمسش رو به من داد
_زهرا جون دید که من تنها اومدم. اینآقا خودش امد نشست کنار من...
ناباورانه نگاهش کردم.آب دهنمرو قورت دادم
_من..که چیزی... ندیدم
علی نگاهش تیز تر شد
_حدیث یک کلمه ازت پرسیدم...
پسره با وقاحت گفت
_حالا من غریبه شدم تو که صاحب داری غلط میکنی با دیگران قرار میزاری!
این رو گفت و زیر نگاه متعجب حدیث از در رستوران بیرونرفت
حدیث کیفش رو برداشت و خواست قدمی به عقب برداره که علی آقا عصبی بند کیفش رو گرفت.
_من امشب تکلیف تو رو مشخص میکنم
همین رو گفت و بدون اینکه بند کیفش رو رها کنه سمت در رفت. سرعتش زیاد بود حدیث تقریبا دنبالش میدوید
من هم دست کمی از اون دو تا نداشتم و با سرعت سمت در رفتم.
انقدر عصبانیه که حواسش به حساب کردن نیست. سریع حساب کردم و دنبالشون دویدم. تپش قلبم بالا رفت و راه رفتن برام سخت شد اما تلاش کردم تا به راه ادامه بدم.
فقط نگاهم به حدیث بود که التماس می کرد و از علی آقا میخواست به مادرش چیزی نگهو علی آقا هم بی توجه به التماس های حدیث سمت خیابون رفت.
به سختی قدم از قدم بر داشتم تا عقب نمونم اما پاهام توانی نداره، سرگیجه و سردرد باعث شد نتونم قدم از قدم بردارم.
سرم رو مابین دستهام گرفتم و فشار دادم شاید بهتر شه اما فایده نداشت.
همونجا روی زمین نشستم و چند باری نفس عمیق کشیدم شاید بهتر شم.
علی آقا متوجهم شد و با عجله به سمتم اومد.
🔴 اگه میخوای کل رمان رو یکجا بخونی و زودتر از بقیه تموم کنی با پرداخت 40هزار عضو vip شو😍😍
بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. ❌ رمان رو کپی نکنید و برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ ♥️پارتاولرمان #نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 #ادامہدارد.... #کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
🌹☘
🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند:
✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه
💠فراز 17 استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿
17- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ تُبْتُ إِلَيْكَ مِنْهُ وَ أَقْدَمْتُ عَلَى فِعْلِهِ فَاسْتَحْيَيْتُ مِنْكَ وَ أَنَا عَلَيْهِ وَ رَهَبْتُكَ وَ أَنَا فِيهِ ثُمَّ اسْتَقَلْتُكَ مِنْهُ وَ عُدْتُ إِلَيْهِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
بند 17: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که از آن توبه کردم و بر انجامش اقدام نمودم، پس از تو حیا میکردم در حالی که مرتکب آن بودم، و از تو میترسیدم در حالی که من در انجام آن گناه غوطه ور بودم؛ پس از تو خواستم که از من درگذری در حالی که باز به سوی آن برگشتم؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲
💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌹
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
▫️هر صبح و شب، دعای فرج، ذکرِ "اکبر" است..!
✨سالروز میلاد #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام مبارک.
سلام و درود بی پایان بر صورت و سیرت پیامبر گونهاش.💐