eitaa logo
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
315 دنبال‌کننده
2هزار عکس
877 ویدیو
8 فایل
🍂ماییم‌وهواےبغض‌آلودفقط، دلواپسےوغصّه‌مشهودفقط والله‌که‌آسان‌شوداین‌سختےها باآمدنِ‌حضرتِ‌موعودفقط . . .(: تبادل: @hoonarman110 #درنشرمطالب‌درنگ‌نکنید...🍃 📌پیام سنجاق شده مطالعه شود•~
مشاهده در ایتا
دانلود
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
🔮#قدرت_حجاب 🗝#قسمت5 ظاهری که غرب از دنیا ساخته است فارغ از اخلاقیات، بسیار جذاب و درست است؛ نظم که
🔮 🗝 واقعیّت این است که دشمنان دین اسلام سالیان طولانی با سوء استفاده از زنان، دنیا را مشغول به شهوت کرده‌اند تا بر ظلم و استعمار خود سرپوش گذارده و با خیال راحت از غفلت انسان‌ها برای سوء استفاده و حکمرانی و ظلم به آن‌ها استفاده کنند. اولین مقدمه برای سِحر شهوت و غفلت، برداشتن حجاب و پوشش از بدن زن است تا هم خود زنان هویّت اصلی خود را فراموش کنند و هم زیبایی‌های جسمی آنان، مردها را از مطالبه حقوق مسلّم خود در نزد حکومت‌ها غافل کند. شاه‌کلید کنترل این شهوت، حفظ پوشش زنان بر طبق دین اسلام است. کلید نفوذ در جوامع اسلامی از طرف مستکبرین و دشمنان اسلام نیز عبور از حجاب اسلامی است. خلاصه طرح دشمنان در مورد نفوذ فرهنگی به جامعه اسلامی برداشتن محافظ از روی دختران و زنان جامعه اسلامی است تا بدین وسیله جامعه اسلامی به شهوت مشغول شده و آن‌ها بتوانند با تسلّط بر آن‌ها به استعمار بپردازند. 🗯@eshgss110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح، یه پیامِ قشنگ برای من و تو داره! اونم اینه که هیچ تاریکی‌، تا اَبد باقی نمی‌مونه به خودت انرژی بده😉 ✨✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨✨
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️ #رمان_امنیتی_گمنام3
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️ محمد: اسلحه را از کمرم باز کردم و به دوروبر ماشین نگاه کردم. شیشه ماشین دودی بود و از بیرون چیزی مشخص نبود یک گلوله شیشه را دریده بود نزدیک در راننده شدم. در را باز کردم؛ با صحنه‌ی دردناکی مواجه شدم... مجید اینجا چه می‌کرد؟ ارام از کمرش گرفتم و پایین آوردم. تیری به گلویش نشسته بود و خونش با فشار از زخم بیرون میزد. صدای خر خر کردن حنجره‌اش مو به تن ادم سیخ می‌کرد. با چشم های نیمه باز به من خیره شده بود. _تو اینجا چیکار میکردی؟ _اومده...بودم...دنبـــال..توء سعیــ...د...خواست...جاش... _باشه حرف نزن مجید _بازم...سرمت...فرامـــ...وش...نشه...محمــــ..د چشمانم را بستم و با لبخند تلخی گفتم _یادم نمیره اگه زنده بمونم _از طرف...من...برای..بار...اخر...زهرارو...بغل...کـــــــــــــ چشمانم را که باز کردم صدایش خفه شده بود. دستم را به چشمانش کشیدم و بستم. سر روی پیشانی‌اش گذاشتم. با جیغی که از خانه امد تمام وجودم گوش شد...توان شد تا بلند شوم و بدوم. همین که رسیدم با پای چپ لگدی به در زدم و با عجله پله‌هارا پایین آمدم. چند نفر از ماموران با مرد‌هایی که سیاه به تن داشتند گلاویز شده بودند. خانم‌ها هم هرکدام گوشه‌ای نشسته بودند. مشتم را گره کردم و به سمت یکی از انها رفتم. خشمم از هرچه بی ناموس بود، هرچه مال مردم خور بود و هرچه نامسلمان بود حالا در بازویم جمع شده بود. اولین مشتم را با همه‌ی وجود روی صورتش فرود اوردم. خواستم مشت بعدی را حواله کنم که سوزشی به کمرم حس کردم و با سرگیجه زمین خوردم... رسول: درحالی که از دیوار گرفته بودم با قدم های بلند به سمت صدا میرفتم که دوباره سحر حرفی زد _رسول پات چرا اینطوریه؟ با عصبانیت برگشتم به سمتش _دِ دست از سرم بردارررر مگه صدای تیراندازی رو نشنیدییی؟؟؟ سرش را پایین انداخت و دیگر دنبالم نیامد. مقابل در که رسیدم اسلحه‌ام را با دست چپ دراوردم. یک غول به سمتم هجوم اورد که با فشار دادن ماشه به درک واصلش کردم. هنوز پا داخل خانه نگذاشته بودم که صدای شلیک خفه‌ای امد و بالافاصله محمد زمین خورد. تند پایین رفتم که چشمم خورد به تک تیرانداز بالای دیوار. تنها کسی که می‌توانست محمد را زده باشد... تقریبا همه‌ دستگیر شده بودند. ان تک تیرانداز هم پایین امده بود. به سمتش رفتم. صورتش نقاب زده بود. از یقه‌اش گرفتم _دیوانهههه چرا به محمد شلیک می‌کنی. کمی خودش را عقب کشید و یقه اش را از دستم ربود. _عمار ۳۳ هستم؛ خوشبختم صدایش اشنا بود. _مجبور شدم با اسلحه مغناطیسی بهش شلیک کنم؛ چیزیش نیست فقط یه ربع می‌خوابه از ارامشش جری تر شدم. مشتی روی دیوار کوبیدم و گفتم. _محمممممد قلبش مشکل دارههه این شلیکی که کردی ممکنه قلبشو از کار بندازههههه _به تکنسین میگم معاینه‌اش کنه _می‌شناسمت؟ _گفتم که...عمار ۳۳ هستم نیشخندی زدم. یادم آمد. _ابراهیم...جناب متخصص کم پیدا شدی فرمانده همینکه متوجه شد شناختمش لوله‌ی اسلحه را روی شانه گذاشت و از خانه بیرون زد. تا زمانی که امبولانس برسد عطیه خانم امد بالای سر آقا محمد بود و عزیز هم برای خانم ها اب قند درست می‌کرد. از خانه بیرون آمدم. شب بود و جز چند نفر از اهالی محل کس دیگری انجا پرسه نمیزد یک لحظه متوجه سحر شدم که روی زمین نشسته و به دیوار مقابلش خیره شده. با اینکه خواهرم بود ولی هیچ حس برادرانه ای نسبت به او نداشتم. چند سالی از من کوچکتر بود. یادم است که چگونه مثل یک مادر مراقبم بود. حتی روزهای اولی که مادر فوت کرده بود سعی داشت کارهایش را انجام دهد. کاش هیچگاه باعث مرگ خواهر محمد نمیشد. صدای آمبولانس در کوچه پیچید. بر خلاف انتظارم مقابل ماشین سعید توقف کرد. سعید که داخل بود...پس چه کسی...؟ بہ‌قلــــم: ف.ب لینک ناشناس: https://abzarek.ir/service-p/msg/756785 ✨✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨✨
دردناڪ ترین محبتها آنهایے است ڪہ با ریا، تزویروتظاهر آمیختہ است ولذت بخش ترین محبتهاآنهایے هستند که درعین ڪوچڪ بودن با خلوص نیت و با بےآلایشی همراه است. ✨✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨✨
*جواب دندان شکن رهبر عزیز # انقلاب📝 به شعر سیمین بهبهانی‼️حتما بخونید خیلی زیباست.افتخار میکنم به رهبرم ⚠ اول شعر سیمین رو بخونید بعد شعر حضرت آقا رومسلم ببینید.* 😐↴سیمین بهبهانی من اگر کافر و بی دین و خرابم ؛ به تو چه ؟؟؟ من اگر مست می و شرب و شرابم ؛ به توچه ؟؟؟ تو اگر مستعد نوحه و آهی٬ چه به من ؟؟؟ من اگر عاشق سنتور و ربابم ؛ به تو چه ؟؟؟ تو اگر غرق نمازی٬چه کسی گفت چرا ؟؟؟ من اگر وقت اذان غرقه به خوابم ؛ به تو چه ؟؟؟ تو اگر لایق الطاف خدایی٬ خوش باش. من اگر مستحق خشم و عتابم ؛به تو چه ؟؟؟ گرچه دنیا سراب است به گفتار شما. من به جِد طالب این کهنه سرابم ؛ به تو چه ؟؟؟ تو اگر بوی عرق میدهی از فرط خلوص ! و من از رایحه ی مثل گلابم ؛ به تو چه ؟؟؟ من اگر ریش٬ سه تیغ کرده ام از بهر ادب. و اگر مونس این ژیلت و آبم ؛ به تو چه ؟؟؟ تو اگر جرعه خور باده کوثر هستی ! من اگر دُردکش باده ی نابم ؛ به تو چه ؟؟؟ تو اگر طالب حوری بهشتی٬ خب باش ! من اگر طالب معشوق شبابم ؛ به تو چه ؟؟؟ تو گر از ترس قیامت نکنی عیش عیان. من اگر فارغ از روز حسابم ؛ به تو چه ؟ ↴ *جوابیه مقام معظم رهبری*👌🏻👇👇 کفر و بی دینی ات ای یار ، به ما مربوط است ، بشنو این پند گهربار ، به ما مربوط است. تو که با لهو و لعب در پی مستی هستی ، میکنی جمع گرفتار ، به ما مربوط است. بی خیالت بشوم بارش طوفان بلا ، میرسد از درو دیوار ، به ما مربوط است. آنچه آمد به سر طایفه نوح نبی ، میشود واقعه تکرار ، به ما مربوط است. من اگر لایق الطاف خدایم ، به تو چه؟ تو کنی جامعه بیمار ، به ما مربوط است. تو اگر می بخوری در پس خانه ، چه به من؟ گر بیایی بر انظار ، به ما مربوط است. تو به این کوه گنه عامل شیطان گشتی ، شده ای نوکر دربار به ما مربوط است. گر نبندیم بر پوزه او قلاده ، میدرد همچو سگ هار ، به ما مربوط است. گر تو سوراخ کنی کشتی این جامعه را ، میشود غرق به ناچار به ما مربوط است. مست کن لیک نبینم که تو مستی کردی ، عربده کوچه و بازار ؟ به ما مربوط است. تو که با چنگ و ربابت همه مردم را ، میکنی مستعد نار ، به ما مربوط است. به جهنم که خودت را بکشی در خانه ، در خیابان بزنی دار به ما مربوط است. دین من داده اجازه که دخالت بکنم ، تا نبینم زتو آزار ، به ما مربوط است. امر معروف کنم ، نهی زمنکر بپذیر ، تا ابد ، ترمز اشرار ، به ما مربوط است. 🔸🔹🍃🌸🍃🌺🔸💞 با ارسال مطالب درثواب آنها سهیم باشید. 🌷 🌹به نام خدا🌹 ✍امام‌ خامنه‌ای : حوزه فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد.🇮🇷 دست بدست شود شاید خواب مانده ها بیدار شوند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حتی اگه محرم و عاشورا یه قصه باشه، من قهرمانِ این قصه رو دوست دارم.. به کسی که پرچمش 1400 سالِ پایین نیومده، نمیشه شک کرد🖤🍃
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️ #رمان_امنیتی_گمنام3
یا نام و یاد خدا سلامممممم ایرانی 😁😉 بعد از چند قرن آمدم واسه خبر نبود حال 😐ایده 😐پارت هیجان انگیز و شمری 😐وووووو.....😐 باعث ترمز موقت شد 🤦🏻‍♀ بریم که لاک‌پشتی شروع کنیم هیییی......ی........ا😐 ___ خب خب خب اول از همه شروع عملیات را به همه تسلیت عرض میکنم شروع همونطور که مشاهده مینامیید به شدتتتتت طوفانیست 😐 گلوله درنده به سوار ماشین حمله کرده و گلوی اورا میل نمود 😅😐 صدای خر خر میده مثل اینکه گلوله خرس بوده 😐😳 تو پرانتز بگم بشدو که این آق مجید ما 😐 تنها عامل نجات محمد بود 😐😑 در لحظات آخرم ول کن سرم نیست😅😭 خدا قوت پهلوان عرض قدر دانی خر خرو🤧😭😅 ای خدااااا رمانتیک شد 😭🤧😅 اب قند بیارید اعضا الان غش میکنن _ به به تو خونه عروسیه 😐🤦🏻‍♀ کشی آزاده فکر کنم 😁😉 داور هم آق ممده مونه ها 😐 این که میگم آزاد یعنی واقعا آزاد 😐 تیر ترقه تبر شمشیر نیشگون همه چی آزاده.. عه عه فش 😐 ...... من مهو شدم😐 بیا گفتم آزاده 😅🤦🏻‍♀ مشت زد اسلحه الکتریکی نوش جان نمود 🤷🏻‍♀ آزاده دیگه آزاد 😑 الان سکته میکنه میفته زمین مخش میپاشه خون خون و .....مرگ😑😅 ___ بد بخت رسول گیر عجب سیریشی افتاده 😞🤦🏻‍♀ اقااااا گفتم آزاد نه دیگه بزنی بکشی😳🔪 بله دیگه افتاد مخش پاشید تو دست رسول😁😃 عه‌ گولو خودی بوده😐 همه باهم 😁 بزن در به درش کن بزن در به درش کن👏🏻😁 عمار ۳۳ دیگه کدوم نفله ایه😐 نه نمیخواد فکر کنید الان خودم میگم😐 وایسا.... وایسا ... وایسا .... او کسی نیستتت جز..... یکم دعوا ببنید تا بگم😁 بله آقای ابراهیم مبحوس در دشوری😁🤦🏻‍♀ آقای خر مگس معرکه 🤦🏻‍♀ بیمار اعظم 😐🔪 غاصب فرماندهی محمد 😅🤦🏻‍♀ من موندم چی از جون اینا میخواد زده محمدو ناکار کرده میگه تکنسین میییفریییستم😒😐 جمع کن بابا ببینم .....🔪😑😑 خب دوستان و همراهان گرامی چاقو های خود را تیز کنید و آماده حمله بشید😐 حملهههههههه🚶🏻‍♀🔪 خبر گزاری کانال 😁ایران😅 https://abzarek.ir/service-p/msg/759167
برای عوض کردن زندگیمان برای تغییر دادن خودمان هیچگاه دیر نیست هر چند سال که داشته باشیم هر گونه که زندگی کرده باشیم هر اتفاقی که از سر گذرانده باشیم باز هم نو شدن ممکن است..⁦⁦(◠‿◕)⁩ ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨