eitaa logo
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
306 دنبال‌کننده
2هزار عکس
883 ویدیو
8 فایل
🍂ماییم‌وهواےبغض‌آلودفقط، دلواپسےوغصّه‌مشهودفقط والله‌که‌آسان‌شوداین‌سختےها باآمدنِ‌حضرتِ‌موعودفقط . . .(: تبادل: @hoonarman110 #درنشرمطالب‌درنگ‌نکنید...🍃 📌پیام سنجاق شده مطالعه شود•~
مشاهده در ایتا
دانلود
خوشبختے را نجو ڪہ هرگز نخواهے یافت… خوشبختے همین لحظہ توست… لحظہ‌اے ڪہ دنیا را با عمق بیشترے نگاه کردے، آنگاه در مے یابــےڪہ هم اڪنون همہ چیز در وجود خودم هست… تنها ڪافیست عمیقا شاهد زندگے باشے… ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
Hamed Zamani - Velveleh (128).mp3
5.56M
از حامد زمانی به مناسبت میلاد امام زمان ( عج ) ❤️🌹🌹🌹🌹💐💐 @istafan
اے پســــر فاطمہ مـــا منتظــر هستـــیم🙃💜 *اݪهُــــمَ عَجِݪ ݪِوَݪیِڪَ الفَــــــرَج* ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
26.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️خبری فوری ⚠️ ⛔توجه توجه ⛔ امد، همان که بودیم ! همان که میخواندیم امروز امد!! ⏪هم اکنون به این خبر توجه فرماید👆 ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
مبنی بر قولی که داده بودم امروز پارت ۲۲ رمان امنیتی گمنام۳ رو براتون ارسال میکنم پارت های قبل رو فعلا از این کانال دنبال کنید @RRR138
⚡⚡⚡⚡⚡⚡⚡⚡ ⚡⚡⚡⚡⚡⚡⚡ ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ ⚡⚡⚡⚡⚡ ⚡⚡⚡⚡ ⚡⚡⚡ ⚡⚡ ⚡ فرشید: ساعت ۱۰:۴۰ شب بود دستانم را در جیبم گذاشته بودم و در خیابان راه می رفتم رسول رفیق من بود داوود حق نداشت به من تهمت جاسوسی بزند، حتی اگر حالش دست خودش نبود هرچقدر که از ظاهر ارام و خونسرد بودم ولی درونم مانند طوفانی سهمگین بالا و پایین میشد انقدر زنگ زدند که ناچار جواب دادم _بله سعید _کجاییی؟ کلافه جواب دادم _تو راه خونه _وقتو تلف نکن یه ربعه باید ویلا باشی تو راه بطری اب بخر خالی کن رو سرت _گرفتم درحالی که شروع کرده بودم به دویدن، پرسیدم _چرا اب خالی کنم سرم؟ _ستاره خانم برا نبودت بهانه اورده..گفته دوش می گیری فرشیدددد فقط بدوووو _دارم میدوعم خب _رسیدی یه پی ام بده سریع قطع کرد پشت سرهم ساعتم را نگاه می کردم تنها یک کوچه مانده به خانه مقابل سوپری ایستادم بطری ابی خریدم و زیر نگاه متعجب فروشنده ان را روی سرم خالی کردم محمد: _ اگه اومدن برا دیدن فرشید قطعا دیدن بقیه هم میرن، حالا چه با خبر چه بی خبر. اماده باشن _اقا محمد، داوود نمیاد؟...فک کنم سخت دل بکنه _میاد...از طرف داوود خیالت راحت رفتم سمت بچه هایی که پشت شیشه ی اتاق ایستاده بودند هرکدام تنها اشاره ای میخواستند تا بغضشان بشکند صدایم را صاف کردم _اوهوممممم برگشتند سمتم... لیخند تلخی زدم _برید برا اخرین بار رسولو ببینید، وقت رفتنه حرفی نمی زدند ولی نگاهشان لبالب پر بود از اشک و التماس، حتی فاتحی که چند ماه بیشتر از اشنایی اش با رسول نمی گذشت.. بدون کوچکترین صدایی به ترتیب وارد اتاق شدند داوود سر روی سینه رسول گذاشته و خوابیده بود. بدون اینکه کاری به کارشان داشته باشم ایستادم به تماشای وداعشان سعید و فاتح رفتند...حالا نوبت داوود بود سعید: آرام خم شدم سمت صورتش دهانم را نزدیک گوشش بردم _ما داریم می ریم ولی منتظریم برگردی با صدای لرزان ادامه دادم _مثل دفعه قبل بعد بوسه ای که به دستش زدم از ان جمع جدا شدم، دلم پیش داوود بود... چند قدم که از بیمارستان دور شدم، صدای فاتح را به وضوح شنیدم _سعید واستااااا برگشتم _توام اومدی؟...جانم _من تکلیفم چیه؟ چی کار کنم بالاخره؟ _با ماشینی که اومدی برگرد ویلا...احتمالا فردا صبح میان دیدن شما _اونقدری وقت دارم که برم خرید؟ با لبخندی حرصی جواب دادم _دفعه قبل که گفتم، باید با زنت بری که حساسیتاشون کم شه الان ویلا....بعد از اینکه گریم که شدی هرجا خواستی برو انگشت اشاره ام را بالا اوردم و به نشانه تاکید گفتم _با همسر گرامی _انقدر حرصم نده آقا سعید، الان گشنه ام... در نتیجه کار دستت میدم شانه بالا انداختم و در حالی که سمت ماشینم می رفتم برایش دست تکان دادم _موفق باشی مسیح خان صدای پیامک گوشی هوش از سرم پراند بہ قلـــم:ف.ب لینک ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16475980039289 ✨✨✨✨✨✨✨✨ @eshgss110
از کروناآموختیم... جواب‌امر به‌معروف‌و نهی‌از منکر ″ به تو چه ″ نیستــــ...! آلودگـیِ یک -1- نـــفر ! بـه همه ربط دارد . . ! ...🚶🏿‍♂
خیلےها مے‌خواهند اول بہ آسایش و خوشبختے و آرامش برسند بعد بہ زندگے لبخند بزنند. ولے نمے‌دانند تا بہ زندگے لبخند نزنند؛ بہ آسایش و خوشبختے و آرامش نمےرسند… ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
انسان بزرگ نمےشود جز بہ وسیلہ‌ے فڪرش، شریف نمےشود، جز بہ واسطہ‌ے رفتارش، و قابل احترام نمےگردد جز بہ سبب اعمال نیڪش… ✨✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨✨