eitaa logo
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
307 دنبال‌کننده
2هزار عکس
883 ویدیو
8 فایل
🍂ماییم‌وهواےبغض‌آلودفقط، دلواپسےوغصّه‌مشهودفقط والله‌که‌آسان‌شوداین‌سختےها باآمدنِ‌حضرتِ‌موعودفقط . . .(: تبادل: @hoonarman110 #درنشرمطالب‌درنگ‌نکنید...🍃 📌پیام سنجاق شده مطالعه شود•~
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ 'قصّہ اسارت'✨ عراقی ها علیرغم این که مدعی بودند مسلمان هستند و به ما انگ بی دینی می زدند اما از اجرای مراسم مذهبی و دینی توسط اسرا جلو گیری می کردند . با و جود این که روزه گرفتن یکی از شعائر اسلامی است که همه مسلمانان اعم از شیعه و سنی آنرا واجب می دانند ولی سر بازان بعثی امکاناتی را که باید برای روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان مهیا کنند انجام نمی دادند و حتی بد رفتاری هم می کردند و اسرا در این ماه مبارک مورد اهانت و شکنجه قرار می دادند. با این که بدن ها ضعیف و رنجور شده بودند ولی باز هم عده کثیری از بچه ها روزه می گرفتند . چقدر پرشور و جالب بود موقع افطار و سحر های ماه رمضان در اسارت . با وجود کم بود آب وغذا ، چه راحت بر گرسنگی و تشنگی غلبه پیدا می کردیم و براستی که چه معنویت و هیجانی حکم فرما بود .
همون خدایے که اینهمه زیبایے آفریده توروهم آفریده چون مےدونسته این دنیا به کسے مثل تو نیاز داره... قشنگ نیست(: ؟ ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
🔴 دوستان لطفا توجه کنید ‼️ ما یه پویش راه انداختیم که بخاطر با شماره 110 تماس میگیریم و ازشون تقدیر و تشکر می‌کنیم و این تماس باعث قوت‌قلبشون میشه و متوجه میشن که این ملت پشتشون هستند. خیلی‌ها زنگ زدند و خود بنده هم وقتی تماس گرفتم واقعا لبخند عمیق و خوشحالی کسی که پشت اپراتور نشسته بود رو حس کردم. حتی میتونن با شماره 113 و 114 تماس بگیرند و از بچه‌های اطلاعات تشکر کنند. ممنونم میشم شما هم این پویش رو در کانالتون پخش کنید تا تمام ایران انجامش بدن و برسه به گوش و و و... هرکی که دشمن ایرانه تا بفهمن پشت نیروهای مسلحمون رو خالی نکردیم. این واقعا میتونه یک کار فرهنگی بزرگ بشه و نیروهای عزیرمون متوجه بشن کسایی که بهشون توهین میکنن، بچه‌های این مرز و بوم نیستند👌🏻🇮🇷 اگر انجامش دادید حتما اسکرین‌شات رو برامون بفرستید و بگید حتما از زنگ‌زدنشون ویس و فیلم بگیرند و برای ما بفرستند ☺️🙏🏻 خیلی ممنون که برای کشورمون قدم به این بزرگی برمی‌دارید✅🌱🌻
1_958815243.pdf
243.8K
🚨 اگر این ۱۰ صفحه از کتاب را بخوانید حتما آن را می‌خرید! 📗 لینک خرید کتاب دکل👇 https://idpay.ir/rvarva110/shop/292749 ✅ گفتگویی هیجانی بین یک روحانی و جوانان است که پاسخگوی روز با محوریت بیانیه گام دوم انقلاب است. 🚨 برخی از شبهاتی که کتاب دکل جواب می‌دهد👇 🚫 با اینهمه ، فرق الان با زمان پهلوی چیست؟ 🚫 چرا جلوی اختلاسها را نمی‌گیرند؟ 🚫چرا باید از که معصوم نیست اطاعت کنیم؟ 🚫 چرا رهبری را پذیرفتند؟ 🚫چرا بعد انقلاب، مجانی نشد؟ 🚫 چرا زمان شاه بخلاف الان، همه‌چیز ارزان بود؟ 🚫چرا موشک بالستیک می‌سازیم ولی نمی‌توانیم ماشین بسازیم؟ 🚫 چرا با وجود مشکلات اقتصادی خودمان، به کشورهای همسایه کمک می‌کنیم؟ 🚫 چرا برخی افراد غیرصالح را تایید می‌کند؟ 🚫 و دهها سوال مهم دیگر
عیدتون مبارڪ✨✨ ان‌شاءالله عید ظهور😍
اتصال چیست؟ اتصال داری؟ حتما می‌پرسی به کجا؟ ما برای خداییم و به سوی او باز خواهیم گشت. پس اتصال داشته باش. ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
هدایت شده از 『حـَلـٓیڣؖ❥』
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟! گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا» تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد... - احزاب/آیه63
✨'قصّہ اسارت'✨ به اسارت كه درآمديم، همه‌مان را در يك جا جمع كردند. در همان حال توپ‌خانه‌ي ايران هم گاه گاهي بر سر عراقي‌ها گلوله‌هاي آتشين مي‌ريخت و موجب هلاكت بعضيشان مي‌شد. آن‌ها هم به تلافي به طرف اسراي ايراني تيراندازي می‌كردند. يكی از رزمندگان اسير كه در جبهه از خود شجاعت فراواني نشان داده و تقريباً مسن‌ترين افراد در آن جبهه بود، احساس تشنگي كرد و از سرباز عراقی كمی « ماء » (آب به زبان عربی) خواست. عراقي‌ها در آن شرايط در به در دنبال ايراني‌هايي مي‌گشتند كه عرب‌زبان باشند تا بتوانند از منطقه‌ي عملياتي رزمندگان اسلام اطلاعات كسب كنند. به همين سبب وقتي رزمنده‌ي پير گفت ماء، عراقي‌ها دور او جمع شدند. يكي از آن‌ها كه چند كلمه فارسي مي‌دانست، گفت: انت عربي دانست؟ پپيرمرد گفت: نه به خدا؛ تنها همين يك كلمه را دانست. بعد از كمي جر و بحث افسر عراقي دستور داد كمي آب برايش آوردند. وقتي پيرمرد آب را نوشيد، رو به عراقي كرد و گفت: «رَحِمَ الله والِدَيْكَ» (رحمت خدا بر پدر و مادرت) اين جمله را پيرمرد از مجالس فاتحه و روضه ياد گرفته بود. در اين جا بود كه افسر عراقي با خشم فرياد زد: «والله انت عرب» (به خدا تو عرب هستی ) پيرمرد دستپاچه جواب داد: باور كنيد تنها همين را دانست. بعد حسابي او را كتك زدند تا اقرار كند. ولي وقتي با انكار پيرمرد روبه رو شدند، او را رها كردند. يكي از برادران به شوخي به او گفت: تو را به خدا تا همه‌ي ما را به كشتن نداده‌ای، اين قدر عربي حرف نزن
شب جمعه شد و باز ترس از آن ڪه اگر فردا نیایے این هفته را چگونه تحمل ڪنیم... به امید تو هفته هارا به پایان می‌رسانیم؛ به امید آمدنت... به امید اینڪه رهبر فرزانه پرچم نظام را به دست تو بدهد و ما شوق و شعف را در وجودش به تماشا بنشینیم. این ماییم... ملتی ڪه سختی و لرزش‌ها دیده ولی لحظه‌ای پا از این خط مهدوی ڪج نگذاشته. این ماییم ڪه شاید تشنه‌ی آمدنت هستیم و ندایی ڪه در جهان رخنه می‌ڪند. این ما و این لطف بی‌پایانت...