eitaa logo
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
315 دنبال‌کننده
2هزار عکس
872 ویدیو
8 فایل
🍂ماییم‌وهواےبغض‌آلودفقط، دلواپسےوغصّه‌مشهودفقط والله‌که‌آسان‌شوداین‌سختےها باآمدنِ‌حضرتِ‌موعودفقط . . .(: تبادل: @hoonarman110 #درنشرمطالب‌درنگ‌نکنید...🍃 📌پیام سنجاق شده مطالعه شود•~
مشاهده در ایتا
دانلود
اگـہ وجــود خـــــــدا ﺑـــــــــــاورت بــشــہ خـــــــــــــــدا یــہ نـــقــــــطــہ مےندازه زیــر بــاورت … مـــیـــشــہ : ﻳــــــــــــــــﺎﻭﺭﺕ … بہ همین راحتے ✨✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨✨
۲۵ اسفند ۱۴۰۰
مےدانم اگر قضاوت نادرستے در مورد ڪسے بـــڪنم دنیا تمام تلاشش را مےڪند تا مرا در شرایط او قرار دهـــد تا بہ من ثابت کند در تاریکے، همه‌ے ما شبیہ یڪدیگریم ✨✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨✨
۲۵ اسفند ۱۴۰۰
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
✨✨✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨ ✨✨✨ ✨✨ ✨ #همسفران_عشق #پارت_18 علی خواب بود؛ آن هم چه خوابی شاید
✨✨✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨ ✨✨✨ ✨✨ ✨ محمد: _بخواب رو تخت سرم بزنم بی هیچ حرفی روی تخت دراز کشیدم می خواستم استینم را بالا بدهم که گفت _خب یه دفعه درش بیار... _عجب گیری دادی _زود باش عصبی دست بردم سمت پارگی لباس و به یک حرکت کامل پاره اش کردم کلافه دست کرد داخل کیفش _بی حسی ندارم در نتیجه... حرفش را قطع کردم _می دونم؛تو کارتو بکن. _سرتو برگردون شروع کنم _تو چرا اینقدر امر و نهی می کنی کیوان؟؟دوتا بخیه که این حرفا رو نداره _اونقدر وقت تلف کن که خونت تموم شه در حالی که حرف میزد سوزنِ سرم را در رگ دستم فرو کرد از جایش بلند شد و رفت سمت در _کجا؟ دستش را بالا اورد _الان میام از فرصت استفاده کردم و چند نفس عمیق کشیدم چند دقیقه نشد که کیوان همراه مهدی و علی وارد اتاق شد قبل از اینکه بتوانم حرفی بزنم پارچه ای را چپاند در دهانم _علی تو از پاهاش بگیر _تو ام از شونه راست بهش مجال تکون خوردن ندید مست خواب بودم خودم که می دانستم حتی اگر انها هم نیامده بودند من از درد تکان نمی خوردم پنست را برداشت و مشغول شد مهدی و علی جوری پا و شانه ام را گرفته بودند که کم مانده بود بشکند تنها راه برای کنترل درد خواب بود چشمانم را بستم و غرق خواب شدم نجلا: آرام از گوشه ی در به داخل نگاه کردم صحنه عجیبی بود. سه نفر به یک نفر؛ چه می کردند خدا می داند. با دیدن سرم یک لحظه ترسیدم _بخیه تموم شد؛ اون گاز استریلو بده مهدی _ولش کنم؟ با خنده گفت: _ول کن. الان خوابه...درد نمیفهمه، وقتی بیدار شد حالشو می پرسم. تازه فهمیدم... اما چرا باید دلم به حالش می سوخت؟ خود او وارد این بازی شده بود ان زخم حقش بود معلوم نبود سرنوشتم چه می شد...ولی هر چه که در انتظارم بود بهتر از زندان بود. شاید مرگ از پشت در کنده شدم و به سمت آشپزخانه رفتم با دیدن مردی که روی صندلی نشسته بود ترسیده دست روی سینه ام گذاشتم کامیار بود بی هیچ حرفی رفتم سمت سماور و چایِ پر رنگی برای خودم ریختم کنارش، پشت میز نشستم. _بد نیس رفیقت داره درد میکشه توهم داری صبحونه میل می کنی؟ بی خبر از همه جا سر بلند کرد _بله؟ از سر تاسف پوفی کشیدم و چای داغ را سر کشیدم. عادت داشتم به این کارها. به قول پدرم سگ جان و نترس بودم بہ قلــــم:ف.ب لینڪ ناشنــاس: https://harfeto.timefriend.net/16474525947268 ✨✨✨✨✨✨✨✨ @eshgss110
۲۵ اسفند ۱۴۰۰
تو گلے خوشبو از بهشت خدایــے کہ گلخانہ دلم از عطرتـــو سرشار است از تبار فاطمہ‌اے وگویــے وجود تو را با مهر فاطمہ سرشتہ‌اند پس همیشہ دعایــم کن چراکہ دعایت سرمایہ فرداے من است... شب جمعہ🙃 امید ڪہ فردا بیایــے ✨✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨✨
۲۶ اسفند ۱۴۰۰
زندگے شیرین است مثل شیرینے یڪ روز قشنگ زندگے زیبایــے است مثل زیبایــے یڪ غنچه‌ے باز زندگے تڪ تڪ این ساعت هاست زندگے چرخش این عقربہ هاست... ✨✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨✨
۲۶ اسفند ۱۴۰۰
ورد رمان گمنام ۱ آماده اسـ...🙃👇
۲۶ اسفند ۱۴۰۰
خوشبختے را نجو ڪہ هرگز نخواهے یافت… خوشبختے همین لحظہ توست… لحظہ‌اے ڪہ دنیا را با عمق بیشترے نگاه کردے، آنگاه در مے یابــےڪہ هم اڪنون همہ چیز در وجود خودم هست… تنها ڪافیست عمیقا شاهد زندگے باشے… ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
۲۷ اسفند ۱۴۰۰
Hamed Zamani - Velveleh (128).mp3
5.56M
از حامد زمانی به مناسبت میلاد امام زمان ( عج ) ❤️🌹🌹🌹🌹💐💐 @istafan
۲۷ اسفند ۱۴۰۰
۲۷ اسفند ۱۴۰۰