eitaa logo
با ما نویسنده شو
1.5هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
263 فایل
من با ۳۴سال سابقه تدریس رسمی به فرزند دلبندتون یاد می دم چطور رویاهاشو به شعر و قصه تبدیل کنه 🌈 آموزش نویسندگی به کودکان و نوجوانان 🌈چاپ آثار شما در: 👈 مجله پوپک و رشد نوجوان 🌈 ارتباط با ادمین 👇 @gheseh_1 ❌ کپی مطالب فقط با ذکر نام نویسنده ❌
مشاهده در ایتا
دانلود
💢قصه : یک اسم زیبا 💢ولادت حضرت معصومه (س) امیرعلی روی دامن مادربزرگ نشسته بود و گل‌های دامن مادربزرگ را می شمرد:« یک....دو....سه....» مادربزرگ موهای امیرعلی را نوازش می‌کرد و زیر لب ذکر می‌گفت. امیرعلی به چشمان مادربزرگ نگاه کرد و گفت:« مادربزرگ مامان کی میاد؟ دلم براش تنگ شده» مادربزرگ لبخند زد و گفت:« میاد عزیزم نگران نباش» تلویزیون تصاویر چراغانی و جشن پخش می‌کرد. امیرعلی تلویزیون را نشان داد و پرسید:« مادر بزرگ برای چی جشن گرفتند؟» مادربزرگ نگاهی به تلویزیون کرد و گفت:« امروز روز تولد حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختره .حضرت معصومه خواهر امام رضا علیه السلام هستن» به چشمان سیاه امیرعلی نگاه کرد و گفت:« یادته رفتیم قم؟ اونجا با هم رفتیم حرم؟ » امیرعلی خندید و گفت:« بله یه عالمه با بچه‌ها بازی کردیم ،خیلی خوش گذشت» مادربزرگ روی سر امیرعلی دست کشید و گفت:« اونجا حرم حضرت معصومه سلام الله بود.» دستانش را به حالت شکرگذاری بالا برد وادامه داد:« امروز روز تولد حضرت معصومه سلام الله علیها خدا به شما یک خواهر کوچولوی ناز داده» امیرعلی دست‌هایش را به هم زد و گفت:« آخ جون، خواهر کوچولو » مادربزرگ او را بوسید ، امیرعلی خودش را توی بغل مادربزرگ جا کرد و گفت:« می‌شه اسم خواهرم رو معصومه بذاریم؟» هنوز مادربزرگ جوابی نداده بود که صدای زنگ در توی خانه پیچید. امیرعلی از جا پرید؛ مادربزرگ گفت:« بدو امیرعلی جان، مامان و معصومه کوچولو از راه رسیدند.» ✅ http://eitaa.com/eslahisaeedeh
۱ خرداد ۱۴۰۲
💢امروز اول خرداد ماه و 💢زادروز شاعر مهربان کودکان 💢. است با هم شعر زیبایی از او را می خوانیم: ما گل های خندانيم فرزندان ايرانيم ايران پاك خود را مانند جان می دانيم ما بايد دانا باشيم هشيار و بينا باشيم از بهر حفظ ايران بايد توانا باشيم آباد باشی ای ايران آزاد باشی ای ايران از ما فرزندان خود دلشاد باشی ای ايران 💢شما چه شعری از ایشان به خاطر دارید؟ لطفا برام بفرستید 🌸 ✅ http://eitaa.com/eslahisaeedeh
۱ خرداد ۱۴۰۲
۱ خرداد ۱۴۰۲
جوجه ی پر طلایی وقت چیه ؟لالایی هم گلی و هم گلاب کوچولوی نازم بخواب ✅ عزیز دلم 😘 ✍
۱ خرداد ۱۴۰۲
سلام سلام ستاره خونه با تو بهاره برام بخند که با تو شادی ادامه داره ✅ صبح بخیر عزیزدلم😘 ✍
۲ خرداد ۱۴۰۲
✅انجمن ادبی 💢جلسات هفتگی شاعران کودک و نوجوان 💢مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری 💢با حضور شاعران کودک و کودکان شاعر 💢افراد حاضر درعکساز راست به چپ ☝️ 💢استاد بابک نیک طلب_دکتر گودرزی 💢دکتر محمد دهریزی_سعیده اصلاحی 💢خانم دلیر_خانم نقی زاده_خانم صبا فیروزی 💢خانم انسیه موسویان
۲ خرداد ۱۴۰۲
💢: پیشولی 💢 هنرمند: حلما خسروی 💢کلاس دوم - 8ساله 💢دبستان زمزم 💢خرداد۱۴۰۲ ✍از توی کمد صدای میو میو شنیدم با خودم گفتم : گربه توی کمد من چی کار می کنه؟ در کمد رو باز کردم و دیدم یه پیشولی عروسکی و کوچولو تو چشم های من زل زده داره منو نگاه میکنه، انگاری یه جوری میگه منو بغل کن دیگه، دستهامو سمتش بردم و اونو بغل کردم ، وای چه حس قشنگی عین پنبه نرم بود پیشولی ریزه میزه چه چشمهای قشنگی داره، تو حال و هوای بازی و ناز کردن پیشولی بودم که یهو یکی در اتاقم رو زد اِ مامانی بود وارد اتاق شد و گفت پیشولی چطوره؟ گفتم فکر کنم گرسنه باشه آخه هی میو میو میکنه بعد مامان خندید و اونو از من گرفت و دکمه اونو خاموش کرد و گفت این هدیه تولدم بوده، من خیلی غافلگیر شدم. الان چند سال از اون روز قشنگ میگذره و پیشولی هنوز کنار کمد من جا داره
۲ خرداد ۱۴۰۲