بخواب کوچول کوچولو شب اومده لالا کن چشاتو آروم ببند رویاها رو نگا کن ✅#شب_بخیر عزیز دلم😘 ✍#سعیده_اصلاحی

داداش نشسته پیشم خنده روی لبامه هدیه ی من به دوستام شیرینی سلامه ✅#سلام_روز_بخیر عزیز دلم 😘 ✍#سعیده_اصلاحی

❤️هفته ای پر از شادی و تندرستی براتون آرزو دارم ❤️

✅#تمرین_قصه_نویسی 💢#قصه: درخت موز 💢 نویسنده و قصه گو: 💢فاطمه بنی اسدی 💢کلاس سوم_ 💢استان تهران _مدرسه ابدطلب 💢خرداد ۱۴۰۲ یه میمون بازیگوشی پیش درخت موز زندگی می‌کرد وقتی موز می‌خورد پوستش را زمین می انداخت و می‌گفت: من بالای درخت زندگی میکنم زمین اگه کثیف بشه اشکالی نداره یه روز سلطان جنگل حیوانات از پیش درخت موز رد میشد که میمون همان لحظه حواسش نبود و پوست موز رو روی سر سلطان انداخت سلطان که ناراحت شده بود گفت : تو میتوانی جنگل دار شوی اما به یه شرط ؛ نباید پوست میوه ات را زمین بیاندازی میمون گفت: باشه از این به بعد دقت میکنم و زباله هایم را زمین نمی اندازم . از آن رو به بعد جنگل تمیز و مرتب بود و زباله ها در سطل ریخته شده بود مثل خیلی از خانه ها .. ✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها http://eitaa.com/eslahisaeedeh

✅#تمرین_قصه_نویسی 💢#قصه : بستنی قیفی 💢 نویسنده و قصه گو: 💢نیکا امینی 💢کلاس دوم _ ۸ ساله 💢استان لرستان _ مدرسه پروین اعتصامی 💢با سپاس فراوان از همکار نازنینم: 💢سرکار خانم خوش سودا 💢 خرداد ۱۴۰۲ جشن دوستی و تولد دوستم همزمان شده بود هدیه من برای اویک کلاه بوقی بود و پذیرایی از مهمانان با بستنی قیفی. ناگهان دوستم در آن روز تعطیل از ذوق به جای کلاه بوقی بستنی قیفی را در سرگذاشت و آن روز خاطره زیبایی برای ما بود. ✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها http://eitaa.com/eslahisaeedeh

✅#تمرین_قصه_نویسی 💢#قصه : پیامی برای یک دوست 💢 نویسنده و قصه گو: 💢اسما شریفی زاده 💢کلاس چهارم _ ۱۰ساله 💢استان تهران _ مدرسه زمزم 💢 خرداد ۱۴۰۲ یک روز تعطیل بود. خیلی خوشحال بودم چون اون روز جشن دوستی هم بود و پر از خاطره های زیبا مثل خوردن بستنی قیفی و هدیه ی من. اون روز اقای پستچی اومده بود و هر کسی چیزی اورده بود برای اینکه به دوستی که مثلا قادر به دیدنش نیست بفرستد. اما من نمیدانستم چه چیزی برای چه کسی بفرستم. پس تصمیم گرفتم برای خدا پیامی بفرستم. بعد یک نامه نوشتم و از خدا تشکر کردم و با او کلی حرف زدم و در قسمت مشخصات نوشتم: گیرنده: خدا. آدرس: خیابان بهشت کوچه آسمان هفتم پلاک۲۴۴۳۴ ✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها http://eitaa.com/eslahisaeedeh

✅#تمرین_قصه_نویسی 💢#قصه : بستنی قیفی 💢 نویسنده و قصه گو: 💢فاطمه نور محمدی 💢کلاس ششم _ ۱۲ساله 💢استان تهران _ مدرسه زمزم 💢 خرداد ۱۴۰۲ آن خاطره خاطره‌ی زیبایی از روز تعطیلم بود.یک جشن دوستی با کلی از دوستای کلاس ششم!جشنی به مناسبت تولدم! کادویی که اون روز توجه ام رو جلب کرد بستنی قیفی‌ای بودکه روز نوشته شده بود:هدیه من به بهترین خورنده ی بستنی قیفی! ✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها http://eitaa.com/eslahisaeedeh

✅#نقد_و_بررسی 💢 قصه فاطمه عزیزم

✅#نقد_و_بررسی 💢 قصه نیکای عزیزم

✅#نقد_و_بررسی 💢 قصه اسما عزیزم

✅#نقد_و_بررسی 💢 قصه فاطمه عزیزم

✅#مثنوی_معنوی 💢برای کودکان و نوجوانان 💢حق شناسی لقمان 💢با نگارش مهدی آذریزدی 💢گوینده: سیدمهدی مدیرطاهری 💢تهیه و تولید:فرزادشیرمحمدی ✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها http://eitaa.com/eslahisaeedeh