✅#نور_بشنویم 💢تلاوت #سوره_مبارکه_کافرون ❇️ترتیل با صدای 🎤#حنانه_خلفی 🙏روزتان به نور آیات الهی منور📕❤️ ✅#با_ما_نویسنده_شو http://eitaa.com/eslahisaeedeh

✅#دعا_و_نیایش 📕مجموعه: او مرا می شنود 🔹انتشارات: #کتابک ✍ نوشته: #سعیده_اصلاحی 🦋#نوجوان #همکازان خدایا❤️ رنگین کمان ، سرسره ی خیالی من است و هر ابر برایم قایق کوچکی ست تا در اقیانوس لاجوردی آسمان پارو بزنم و به سرزمین فرشته ها برسم... ای آفریدگار توانای زیبایی ها برایم روزهایی زیبا و زیباتر مقدر بفرما🙏 آمین یا رب العالمین 🙏 ✅#با_ما_نویسنده_شو http://eitaa.com/eslahisaeedeh

✅ نگاره ۲ 💖بچه ها ، آماده 💝

✅#تدریس_صوتی_نگاره_۲ 📕کتاب نگارش 📕پایه اول ✍شاعر و گوینده: 💝 #سعیده_اصلاحی 💝#معلم_شاعر_نویسنده ✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها http://eitaa.com/eslahisaeedeh

✅ آموزش فلش کارت های نگاره ۲ 💢و کلمات هم آغاز 💢طراح و راوی نماهنگ: 💢#سعیده_اصلاحی 💢#معلم_شاعر_نویسنده ✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها http://eitaa.com/eslahisaeedeh

💜سلام مهربونا 💜سلام شیرین زبونا 💜عصر یکشنبه تون به خیر 💜بریم با هم قصه بشنویم ؟👇

✍چه قصه های قشنگی 🎤چه اجرا های دلنشینی 😊 بریم با هم بشنویم 😍👇

✅نویسنده برگزیده مون: 💢سوگند جون خراسانی ❤️ 💢کلاس چهارم_ قرچک ورامین 💢 مهر۱۴۰۲

🌺به نام خداوند رنگین‌کمان 🌺 📕 قصه :پیک نیک تیلی و بیلی ✍ نویسنده و قصه گو: 🎤سوگند جون خراسانی روزی روزگاری دو تا زنبور که باهم دوستان قدیمی بودند،باهم قرار گذاشتند که دوتایی به پیکنیک بروند. اسم یکی از آن ها، بیلی بود وزنبور دیگری تیلی بود. تیلی کمی از بیلی چاق تر بود. بیلی در خانه داشت وسایلش را برمی داشت ، او وسایلی مانند میز چوبی اش که تامیخورد،رومیزی اش و دوتا ساندویچ کره عسل برداشت و در سبد چوبی اش گذاشت. تیلی هم در سبدش یک فلاکس چای با یک بسته لیوان یکبار مصرف گذاشت وبه طرف خانه ی بیلی راه افتاد و بیلی هم ازخانه زد بیرون ودر میان راه با تیلی برخورد کرد وبه تیلی سلام کرد تیلی هم به او سلام کرد و آن دو دوست باهم به سمت جنگل راه افتادند تا پیکنیکشان را شروع کنند. ✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها http://eitaa.com/eslahisaeedeh

❇️نقد و بررسی قصه سوگند جون❤️