✅#تمرین _ داستان _ نویسی 🌸#داستان: قصه های بی بی 💢 حضرت عباس 🌸#نویسنده: الهه سادات موسوی 🌸# کلاس سوم _ ۹ ساله 🌸استان تهران _ مدرسه زمزم 🏴مرداد و محرم ۱۴۰۲

💥#داستان زیبای #فیلیلو_وکلید_دوستی با اجرای بانو #سمانه_بهرامی عزیز💖 #سعیده_اصلاحی #قصه #کودکانه 👈شادک در ایتا🦋

📝#فیفیلو_وکلید_دوستی فیفیلو، غمگین و تنها کنار آبگیر نشسته بود و ماهی های کوچولوی بازیگوش رو می دید که داشتن لابلای سبزه ها و سنگ ریزه های زیر آب با هم بازی میکردند. اون آهی کشید و با خودش گفت: چه دوستای خوبی... خوش به حالشون. پرپری صداشو شنید و پرسید: چرا غمگینی فیل کوچولو؟ فیفیلو سرش رو به سمت گلهای داوودی برگرداند و پروانه زیبایی رو دید که روی گلبرگ ها نشسته بود و بالهای ظریف اش زیر نور آفتاب می درخشیدند. بعد با تعجب گفت: وای... چه پروانه ی ناز نازی خوشگلی.... من تا به حال شما رو این طرفا ندیده بودم. پرپری خندید و گفت: خیلی ممنونم فیل کوچولوی مهربون، من پرپری ام، اومدم اینجا تا با گلهای داوودی دوست بشم. فیفیلو گفت: سلام پرپری زیبا، منم فیفیلو ام، میشه با منم دوست بشی؟ بعد صدایش غمگین شد و ادامه داد: آخه... آخه من بلد نیستم چه جوری باید با دیگران دوست بشم. پرپری پرواز کرد و روی خرطوم طوسی رنگ فیفیلو نشست و توضیح داد : برای اینکه دوستای خوب و زیادی پیدا کنیم باید از در دوستی وارد بشیم. در دوستی یک کلید طلایی داره، هرکسی اون کلید رو داشته باشه میتونه وارد دنیای دوستی بشه و دوستای زیادی پیدا کنه. فیفیلو با اشتیاق گفت: کاشکی منم اون کلید طلایی رو داشتم و میتونستم وارد دنیای دوستی بشم. پرپری، خرطوم فیفیلو رو قلقلک داد و گفت: ولی من دیدم که شما این کلید طلایی روداری. فیفیلو با تعجب پرسید: دارم؟ کو؟ کجاست؟ چرا خودم خبر ندارم؟ پرپری بلند خندید و گفت: سلام... سلام، کلید طلایی دوستیه وقتی لبخند بزنی و به دیگران سلام کنی وارد دنیای دوستی میشی و دوستای زیادی پیدا می کنی. فیفیلو از پرپری تشکر کرد و لبخند بر لب راه افتاد تا با کلید طلایی سلام با تمام حیوانات اطراف آبگیر دوست بشه. #سعیده_اصلاحی #داستان 👈شادک در ایتا🦋