283K
✅#قصه_خوانی
💢قصه خدایا لطفا
💢 نویسنده: #شکوه_قاسم_نیا
💢قصه گو: #زهرا_بنی_اسدی
💢خرداد ۱۴۰۲
✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
✅#تمرین_قصه_نویسی
قصه:حفظ جدول ضرب
💢#نویسنده_هنرمند:
💢#زهرا_بنی_اسدی
💢#کلاس_اول_۷_ساله
💢#استان_تهران_مدرسه_ابدطلب
💢 #خرداد_۱۴۰۲
✅یک روز وقتی علی از مدرسه به خونه برگشت گفت : حالم بده نمیتوانم فردا به مدرسه برم مادرش گفت : اشکالی نداره الان می رویم بیمارستان تا اگه حالت خوب شد فردا باید به مدرسه بروی ..وقتی به بیمارستان رفتند دیدن علی حالش خوب هست و فردا میتواند به مدرسه برود علی به مادرش گفت: مامان من حالم خوبه اما چون امتحان جدول ضرب داریم و من نخوندم .مادرش گفت : خب از الان شروع کن و زود درس هاتو بخون وقتی خوندی به من بگو ازت میپرسم .علی که دوست نداشت جدول ضرب را حفظ کند رفت و در تخت خوابش خوابید شب پدرش علی را بیدار کرد و کنار حوض حیاط برد و دست و صورتش را شست علی گفت: پدر برای چی من را از خواب بیدار کردین ؟پدر گفت : خب جدول ضرب را حفظ نکردی و فردا باید امتحان بدی از الان باید بخونی تا وقتی خوندی ازت بپرسم .علی شروع کرد و کاملا جدول ضرب را حفظ شد و فردا امتحانش را خوب داد و تصمیم گرفت که با تلاش میتواند امتحانش را خوب بدهد ..
✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها
http://eitaa.com/eslahisaeedeh