eitaa logo
با ما نویسنده شو
1.6هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
322 فایل
من با ۳۴ سال سابقه تدریس رسمی به فرزند دلبندتون یاد میدم چطور رویاهاشو به شعر و قصه تبدیل کنه 🌈 آموزش نویسندگی به کودکان و نوجوانان 🌈چاپ آثار شما در: 👈 مجله پوپک و رشد نوجوان 🌈 ارتباط با ادمین 👇 @gheseh_1 ❌ کپی مطالب فقط با ذکر نام نویسنده ❌
مشاهده در ایتا
دانلود
💢:شکلات زرد 💢: 💢زهرا بنی اسدی 💢کلاس اول_۷ساله 💢استان تهران _ مدرسه ابدطلب 💢 خرداد ۱۴۰۲ ✅یک روز آنا کوچولو در آشپزخانه بود ؛ میخواست شکلات را از میز بردارد ؛ ولی اون شکلات قهوه ای بود و آنا شکلات قهوه ای را دوست نداشت . پیش مادر خود رفت و با اجازه ی مادرش با هم به قنادی نزدیک خانه شان رفتند. آنا شکلاتی را که دوست داشت ، خرید .اون شکلات به رنگ زرد بود . وقتی به خانه رسید داداش کوچکش پیش او آمد و میخواست شکلات را از آنا بگیرد . آنا که دوست داشت شکلاتش را به برادرش ببخشد به او گفت : اشکالی نداره این شکلات برای شما ... برادرش هم گفت : ممنون از خواهر عزیزم .. آنا خیلی خوش حال بود که توانست شکلات را به برادرش ببخشد مادر آنا که متوجه ی ببخشش او شده بود به مغازه ی قنادی رفت و یه شکلات زرد دیگه برای آنا خرید آنا هم خیلی خوش حال شد و از مادر خود بسیار تشکر کرد...
قصه:حفظ جدول ضرب 💢: 💢 💢 💢 💢 ✅یک روز وقتی علی از مدرسه به خونه برگشت گفت : حالم بده نمیتوانم فردا به مدرسه برم مادرش گفت : اشکالی نداره الان می رویم بیمارستان تا اگه حالت خوب شد فردا باید به مدرسه بروی ..وقتی به بیمارستان رفتند دیدن علی حالش خوب هست و فردا می‌تواند به مدرسه برود علی به مادرش گفت: مامان من حالم خوبه اما چون امتحان جدول ضرب داریم و من نخوندم .مادرش گفت : خب از الان شروع کن و زود درس هاتو بخون وقتی خوندی به من بگو ازت میپرسم .علی که دوست نداشت جدول ضرب را حفظ کند رفت و در تخت خوابش خوابید شب پدرش علی را بیدار کرد و کنار حوض حیاط برد و دست و صورتش را شست علی گفت: پدر برای چی من را از خواب بیدار کردین ؟پدر گفت : خب جدول ضرب را حفظ نکردی و فردا باید امتحان بدی از الان باید بخونی تا وقتی خوندی ازت بپرسم .علی شروع کرد و کاملا جدول ضرب را حفظ شد و فردا امتحانش را خوب داد و تصمیم گرفت که با تلاش می‌تواند امتحانش را خوب بدهد .. ✅ http://eitaa.com/eslahisaeedeh