خرگوشک سفیدم
بغل گرفته ماهو
می خواد چراغون کنه
آسمونه سیاهو
✅#شب_بخیر عزیز دلم😘
✍#سعیده_اصلاحی
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
سلام گل بهشتی
که دنیا با تو شاده
ممنونم از خدا که
تو رو به ماها داده
✅#سلام_روز_بخیرعزیز دلم 😘
✍#سعیده_اصلاحی
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
با ما نویسنده شو
سلام گل بهشتی که دنیا با تو شاده ممنونم از خدا که تو رو به ماها داده ✅#سلام_روز_بخیرعزیز دلم 😘 ✍#سع
75.8K
آسمون دلتون همیشه صاف و آفتابی❤️
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
225.7K
✅#شعر خوانی
💢جنگل سبز و زیبا
💢شاعر: #ثریا_کریمی
💢اجرا :# الناز بشرونتن
💢خرداد ۱۴۰۲
✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
✅#تمرین_قصه_نویسی
💢#قصه : بهار و پروانه
💢#نویسنده هنرمند:
💢 نازنین زهرا رجب شاهی
💢کلاس سوم _ ۹ساله
💢استان تهران _ مدرسه زمزم
💢 خرداد ۱۴۰۲
✅ بهار مثل فرشته ای زیبا روی شاخه ای نشسته بود و لبخند می زد. پروانه های رنگین بال در اطراف او می چرخیدند و غنچه ها را می بوسیدند.
بهار گفت : شما معجزه ی خدایید می شه ماجرای پروانه شدن تون رو برام تعریف کنید ؟...
بله دختر زیبا ما اول شکل تخم بودیم پس از زمانی یک کرم شدیم سپس در پیله قرار گرفتیم ما داخل پیله فکر میکردیم که قرار است چه رنگی و چه شکلی بشویم ولی می دانستیم که یک پروانه می شویم من همیشه دوست داشتم که یک پروانه با بال هایی صورتی بشوم که شدم دوست هم همینطور بود بهار گفت وای چه زندگی زیبایی ولی معلوم است که برای پروانه شدن خیلی تلاش کردید من هم سعی می کنم که در کارهایم تلاش کنم تا به خواستم برسم🌹
✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
✅#تمرین_قصه_نویسی
💢#قصه : از صبر تا زیبایی
💢#نویسنده هنرمند:
💢خانم فاطمه رجب شاهی
💢کلاس پنجم _ ۱۱ساله
💢استان تهران _ مدرسه زمزم
💢 خرداد ۱۴۰۲
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
✅ بهار مثل فرشته ای زیبا روی شاخه ای نشسته بود و لبخند می زد. پروانه های رنگین بال در اطراف او می چرخیدند و غنچه ها را می بوسیدند.
بهار گفت : شما معجزه ی خدایید می شه ماجرای پروانه شدن تون رو برام تعریف کنید ؟...که یک دفعه یک پروانه زیبا روی انگشتان دستش نشست و گفت:( سلام!اسم من بنفشه است .) بهار که خیلی تعجب کرده بود گفت اسم من هم بهار است تو خیلی زیبا هستی پروانه تشکر کرد و سپس گفت می خواهم پاسخ سوالت را بدهم من وقتی که از تخمم بیرون آمدم و چشم به جهان گشودم به شکل یک کرم ابریشم بودم
چند وقتی روی درخت توتی که در حیاط خانه ی ننه نقلی بود برگ توت هارا خوردم و از آنها تغذیه کردم کمی که بزرگتر شدم دور خودم پیله بستم من میدانستم قرار است پروانه شوم اما نمی دانستم چه شکلی خواهم شد ولی خیلی دوست داشتم به رنگ بنفش در بیایم . بعد از مدتی طولانی پیله را شکافت و بیرون آمدم. من میدانستم که اگر صبر نمیکردم نمیکردم و زودتر از پیله بیرون میآمدم هیچ وقت به پروانه ای زیبا تبدیل نمیشدم بهار به فکر فرو رفت و گفت من سعی می کنم که همیشه صبر کنم تا در کارها موفق شوم بعد ادامه داد واقعاً چه دوران سختی را گذرانده ای و این به انسانها صبر و حوصله و بردباری را آموزش می دهد بعد پروانه از روی دست بهار پرواز کرد و رفت بهار هم که جواب سوالش را گرفته بود با خوشحالی از روی شاخه پرید روی زمین و به خانه رفت تا این تجربه را برای مادر ،پدر و خواهرش تعریف کند.
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
✅#تمرین_قصه_نویسی
💢#قصه:شکلات زرد
💢#نویسنده_هنرمند:
💢زهرا بنی اسدی
💢کلاس اول_۷ساله
💢استان تهران _ مدرسه ابدطلب
💢 خرداد ۱۴۰۲
✅یک روز آنا کوچولو در آشپزخانه بود ؛ میخواست شکلات را از میز بردارد ؛ ولی اون شکلات قهوه ای بود و آنا شکلات قهوه ای را دوست نداشت . پیش مادر خود رفت و با اجازه ی مادرش با هم به قنادی نزدیک خانه شان رفتند. آنا شکلاتی را که دوست داشت ، خرید .اون شکلات به رنگ زرد بود . وقتی به خانه رسید داداش کوچکش پیش او آمد و میخواست شکلات را از آنا بگیرد . آنا که دوست داشت شکلاتش را به برادرش ببخشد به او گفت : اشکالی نداره این شکلات برای شما ...
برادرش هم گفت : ممنون از خواهر عزیزم ..
آنا خیلی خوش حال بود که توانست شکلات را به برادرش ببخشد
مادر آنا که متوجه ی ببخشش او شده بود به مغازه ی قنادی رفت و یه شکلات زرد دیگه برای آنا خرید
آنا هم خیلی خوش حال شد و از مادر خود بسیار تشکر کرد...
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
1_5048930291.mp3
7.4M
✅#قصه ای از : #مثنوی_معنوی
💢برای کودکان و نوجوانان
💢دانه و دام
💢با نگارش مهدی آذریزدی
💢گوینده: سیدمهدی مدیرطاهری
💢تهیه و تولید:فرزادشیرمحمدی
✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
۱۴ خرداد ۱۴۰۲