4_5911287201722795884.m4a
828.2K
☘زرد آلو
☘سروده: استاد#مصطفی_رحماندوست
☘با صدای: #سعیده_اصلاحی
✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
☘#قصه_ظهر_جمعه
☘استخوان لای زخم
☘ ضربالمثل ها
قصابی بود که هنگام کار با ساتور دستش را بریده بود و خون زیادی از زخمش می چکید . همسایه ها جمع شدند و او را نزد حکیم باشی که دکتر شهرشان بود بردند . حکیم بعد از ضد عفونی زخم میخواست آن را ببندد که متوجه شد لای زخم قصاب استخوان کوچکی مانده است . می خواست آن را بیرون بکشد اما پشیمان شد و با همان حالت زخم دست قصاب را بست و به او گفت : زخمت خیلی عمیق است و باید یک روز در میان نزد من بیایی تا زخمت را پانسمان کنم.
از آن روز به بعد کار قصاب درآمد . هر روز مقداری گوشت با خود میبرد و با مبلغی به حکیم باشی میداد و حکیم هم همان کار همیشگی را می کرد اما زخم قصاب خوب نشد که نشد .
مدتی به همین منوال گذشت تا اینکه روزی حکیم برای مداوای بیماری از شهر خارج شد و چند روزی به سفر رفت و از آنجایی که پسرش طبابت را از او یاد گرفته بود به جای او بیماران را مداوا می کرد .
آن روز هم طبق معمول همیشه قصاب نزد حکیم رفت و حکیم باشی دست او را مداوا کرد و پس از ضد عفونی می خواست پانسمان کند که متوجه استخوان لای زخم شد و آن را بیرون کشید و زخم را بست و به قصاب گفت : به زودی زخمت بهبود پیدا میکند .
دو روز بعد قصاب خوشحال نزد پسر حکیم آمد و به او گفت : تو بهتر از پدرت مداوا می کنی . زخم من امروز خیلی بهتر است . پسر حکیم هم بار دیگر زخم را ضدعفونی کرد و بست و به قصاب گفت :از فردا نیازی نیست که نزد من بیایی.
چند روزی گذشت و حکیم از سفر برگشت . وقتی همسرش سفره را پهن کرد متوجه شد که غذایش گوشت ندارد و فقط بادمجان و کدو در آن است . با تعجب گفت : این غذا چرا گوشت ندارد؟ همسرش گفت تو که رفتی پسرمان هم گوشتی نخریده . حکیم با تعجب از پسر سوال کرد : مگر قصاب نزد تو نیامد ؟ پسر حکیم با خوشحالی گفت : چرا پدر آمد و من زخمش را بستم و استخوانی که لای آن مانده بود را بیرون کشیدم . مطمئن باشید کارم را خوب انجام دادهام .
حکیم آهی کشید و روی دستش زد و گفت : از قدیم گفته بودند : نکرده کار ، نبر به کار .پس بگو از امشب غذای ما گوشت ندارد. من خودم استخوان را لای زخم گذاشته بودم تا قصاب هر روز نزد من امده و مقداری گوشت برایمان بیاورد .
از آن روز به بعد درباره ی کسی که جلوی پیشرفت کارها را بگیرد یا دائم اشکال تراشی کند ، می گویند : استخوان لای زخم می گذارد…
✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅#کاردستی💖☝️
💢دلبند من ❤️نازنین
💢 خلاقیت یعنی این☝️😘
✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
بفرست واسه دوستات
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅#نقاشی💖☝️
💢 میکشیم ما بچه ها
💢 نقاشی های زیبا ☝️😜
✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
واسه دوستات بفرست
┗━━━━━━━━━┛
173.8K
💝شعر :لک لک مهربون
✍ به قلم و اجرای:
🎤 باران جون رحمتی ❤️
لک لک چقدر تو نازی
پاهات به این درازی
تو آسمون همیشه
پروازت اول میشه
میری توی دشت و دمن
میسازی یه لونه ی قشنگ
لک لک تو مهربونی
پیش منم می مونی
✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
با ما نویسنده شو
💝شعر :لک لک مهربون ✍ به قلم و اجرای: 🎤 باران جون رحمتی ❤️ لک لک چقدر تو نازی پاهات به این درازی ت
135.5K
✅نقد و بررسی شعر :
💢 باران جون ❤️