eitaa logo
استکبار ستیزان
208 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
15 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
■ جزئیات جدید از اغتشاشات ۷دی مشهد سردار نظری، فرمانده سپاه امام رضا(ع): □ هتل محل اختفای جاسوسان با اخبار مردمی لو رفت! □ سلطنت طلب ها و منافقین در ۷ دی موج سواری کردند. □ مهم‌ترین هدف منافقین در ایران برهم زدن فضای آرام جامعه است. آن ها نمی توانند اقدامات سخت انجام دهند. □ اگر به یک جایی تعرض و حمله شود مشخص می‌شود که این خواسته و مطالبه مردم نیست یا حرفی و شعاری گفته شود که مورد نظر مردم نباشد اینجا مرزی است که مردم باید بفهمند اعتراض آن ها دارد دستکاری می شود.
حمله لفظی وزیر کشور لبنان به ایران و حزب‌الله در گفت‌وگو با روزنامه سعودی 🔹وزیر کشور دولت پیشبرد امور لبنان که عضو جریان سیاسی مورد حمایت عربستان است گفت سیاست ایران هیچ زمانی «ثبات‌زدا» نبوده بلکه همیشه تنش‌زا بوده و حزب‌الله بخشی از این سیاست است. fna.ir/bnro5g
تشریح عملیات «مرصاد» به روایت«شعبانی» عضو گروهک منافقین: 🔹مسعود(رجوی) گفت تا ۴۸ ساعت هرکه را خواستید بکشید. 🔹 سازمان بعد از ترور صیاد جشن مفصلی گرفت. 🔸امروز ۵ مرداد، سی امین سال عملیات مرصاد است. 🔸گفتگوی فارس با «شعبانی» که حدود ۲۰ سال از عمر خود را در این گروهک سپری کرد تا اینکه در سال ۱۳۸۳ توانست از مقر منافقین گریخته و به ایران بازگردد را در لینک زیر بخوانید: 👉fna.ir/bnro6o
📸 تجهیزات به‌جا مانده از تروریست‌ها در درعا و قنیطره 🔹تروریست‌ها از خودروهای نیروهای حافظ صلح سازمان ملل نیز استفاده می‌کردند.
هدایت شده از عجیب و پر ابهام🥶
بابا جان، جواب همان است! 📕 خاطره‌ای از آیت الله بهجت(ره) مرحوم آیت‌الله قاضی(ره) استاد آیت‌الله (ره) بودند و حضرت امام(ره) از ایشان به «کوه عرفان» تعبیر می‌فرمودند. آقای بهجت(ره) مکرر در نصایح‌شان این عبارت را از مرحوم قاضی(ره) نقل می‌فرمودند: «اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.!» یا در جای دیگری فرمودند: «به صورت من آب دهان بیاندازد.!» یکی از علما می‌فرمود: «سال‌ها پیش، یک روز خدمت آیت‌الله العظمی بهجت(ره) رفته بودیم، به ایشان گفتم: «راهی به ما نشان دهید تا آدم شویم.» آقای بهجت(ره) فرمودند: «نمازتان را اول وقت بخوانید!» این عالم بزرگوار می‌گوید: «در دلم گفتم حاج آقا ما را تحویل نگرفت، ما که خودمان نماز اول وقت می‌خوانیم!» یک‌سال از آن ماجرا گذشت، قرار بود به یک جلسه مهمانی بروم و در آن مهمانی دوباره خدمت آقای بهجت(ره) برسم، در راه به خودم گفتم: «این دفعه از آقا سوال کنم، ببینم اگر بخواهد راهی معرفی کند تا من به همه‌جا برسم، چه راهی را معرفی می‌کند؟» وقتی خدمتشان رفتم، همراه جمعی بودیم و ایشان داشتند صحبت می‌کردند. هنوز هیچ سخنی نگفته بودم که ایشان وسط صحبتشان فرمودند: «بعضی‌ها پیش ما می‌گویند چکار کنیم تا آدم شویم و رشد پیدا کنیم؟ به ایشان می‌گوییم نماز اول وقت بخوانید، می‌روند سال بعد می‌آیند، پیش خودشان می‌گویند حاج آقا ما را تحویل نگرفت! دوباره از حاج آقا بپرسیم که چه باید بکنیم؟ همان حرف بنده را دقیق گوش نکردند و رعایت نکردند، حالا دوباره می‌خواهند سؤال کنند! بابا جان، جواب همان است، همیشه جواب همان است.» این عالم بزرگوار می‌فرماید: «من دیگر هیچ حرفی نزدم، آقای بهجت(ره) راست می‌گفتند، من برخی از نمازهایم را به وقتش نمی‌خواندم، شروع کردم و آن را هم درست کردم.» آن عالم بزرگوار کم‌کم به جاهایی که دلش می‌خواست و حتی فوق تصورش بود، رسید. 📚 بخشی از کتاب "چگونه یک خوب بخوانیم؟" اثر علیرضا پناهیان 👈 در کانال 📚داستانڪ📚 هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙ http://eitaa.com/joinchat/2574188547C196ea40fc2
هدایت شده از عجیب و پر ابهام🥶
نویسنده‌ای مشهور، در اتاقش نشسته بود تک و تنها. دلش مالامال از اندوه قلم در دست گرفت و چنین نوشت: "سال گذشته، تحت عمل قرار گرفتم و کیسۀ صفرایم را در آوردند. مدّتی دراز در اثر این عمل اسیر بستر بودم و فاقد حرکت. در همین سال به سنّ شصت رسیدم و شغل مورد علاقه‌م از دستم رفت. سی سال از عمرم را در این مؤسّسۀ انتشاراتی سپری کرده بودم. در همین سال درگذشت پدرم غم به جانم ریخت و دلم را از اندوه انباشت. در همین سال بود که پسرم تصادف کرد و در نتیجه از امتحان پزشکی‌اش محروم شد. مجبور شد چندین روز گچ گرفته در بیمارستان ملازم بستر شود. از دست رفتن اتومبیل هم ضرر دیگری بود که وارد شد." و در پایان نوشت، "خدایا، چه سال بدی بود پارسال!" در این هنگام همسر نویسنده، بدون آن که او متوجّه شود، وارد اطاق شد و همسرش را غرق افکار و چهره‌اش را اندوه‌زده یافت. از پشت سر به او نزدیک شد و آنچه را که بر صفحه کاغذ نقش بسته بود خواند. بی آن که واکنشی نشان دهد که همسرش از وجود او آگاه شود، اطاق را ترک کرد. اندکی گذشت که دیگربار وارد شد و کاغذی را روی میز همسرش در کنار کاغذ او نهاد. نویسنده نگاهی به آن کاغذ انداخت و نام خودش را روی آن دید؛ روی کاغذ نوشته شده بود: "سال گذشته از شرّ کیسۀ صفرا، که سالها مرا قرین درد و رنج ساخته بود، رهایی یافتم. سال گذشته در سلامت کامل به سن شصت رسیدم و از شغلم بازنشسته شدم. حالا می‌توانم اوقاتم را بهتر از قبل با تمرکز بیشتر و آرامش افزون‌تر صرف نوشتن کنم. در همین سال بود که پدرم، در نود و پنج سالگی، بدون آن که زمین‌گیر شود یا متّکی به کسی گردد، بی آن که در شرایط نامطلوبی قرار گیرد، به دیدار خالقش شتافت. در همین سال بود که خداوند به پسرم زندگی دوباره بخشید. اتومبیلم از بین رفت امّا پسرم بی آن که معلول شود زنده ماند. " و در پایان نوشته بود، "سال گذشته از مواهب گستردۀ خداوند برخوردار بودیم و چقدر به خوبی و خوشی به پایان رسید!" نویسنده از خواندن این تعبیر و تفسیر زیبا و دلگرم کننده از رویدادهای زندگی در سال گذشته بسیار شادمان و خرسند و در عین حال متحیّر شد. ✨در زندگی روزمرّه باید بدانیم که شادمانی نیست که ما را شاکر و سپاسگزار می‌کند بلکه شاکر بودن است که ما را مسرور می‌سازد. 👈 در کانال 📚داستانڪ📚 هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙ http://eitaa.com/joinchat/2574188547C196ea40fc2
هدایت شده از عجیب و پر ابهام🥶
اولین جمله ای که ما در اول دبستان می آموزیم چیست؟ "بابا آب داد" بابا نان داد... می دانید اولین جمله ای که انگلیسها در دبستان یاد می گیرند چیست؟ "من میتوانم بخوانم وبنویسم " و اولین جمله ای که ژاپنی ها یاد میگیرند : "من باید بدانم" و این است که ما همیشه چشممان به دست پدر است و پدر را ضامن تامین همه ملزومات زندگی میدانیم و در بزرگسالی نیز حتی زندگی تجملی را انتظار داریم که ارث پدری باشد... کار از ریشه خراب است و این یعنی: "فقر فرهنگی" 👈 در کانال 📚داستانڪ📚 هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙ http://eitaa.com/joinchat/2574188547C196ea40fc2
هدایت شده از عجیب و پر ابهام🥶
شخصی به پسرش وصیت کرد که پس از مرگم جوراب کهنه ای به پایم بپوشانید، مےخواهم در قبر در پایم باشد.! وقتی که پدرش فوت کرد و جسدش را روی تخته شست و شوی گذاشتند تا غسل بدهند، پسر وصیت پدر خود را به عالِم اظهار کرد، ولی عالِم ممانعت کرد و گفت: طبق اساس دین ما ، هیچ میت را به جز کفن چیزی دیگری پوشانیده نمی شود! ولی پسر بسیار اصرار ورزید تا وصیت پدرش را به جای آورند، سرانجام تمام علمای شهر یکجا شدند و روی این موضوع مشورت کردند، که به مناقشه انجامید.... در این مجلس بحث ادامه داشت که ناگهان شخصی وارد مجلس شد و نامه پدر را به دست پسر داد، پسر نامه را باز کرد، معلوم شد که نامه (وصیت نامه) پدرش است و به صدای بلند خواند: «پسرم! مےبینی با وجود این همه ثروت و دارایی و باغ و ماشین و این همه امکانات و کارخانه حتی اجازه نیست یک جوراب کهنه را با خود ببرم، یک روز مرگ به سراغ تو نیز خواهد آمد، هوشیار باش، به تو هم اجازه یک کفن بیشتر نخواهند داد، پس کوشش کن از دارایی که برایت گذاشته ام استفاده کنی و در راه نیک و خیر به مصرف برسانی و دست افتادگان را بگیری، زیرا یگانه چیزی که با خود به قبر خواهی برد←《همان اعمالت است.》 👈 در کانال 📚داستانڪ📚 هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙ http://eitaa.com/joinchat/2574188547C196ea40fc2
هدایت شده از عجیب و پر ابهام🥶
📚 🔴مسجد در علاّمه نهاوندى در کتاب راحة الروح داستان مسجد آدم کش را نقل و اشاره کرده به گفتار مولوى که گوید: یک حکایت گوش کن اى نیک پى مسجدى بود در کنار شهر رى هر که در وى بى خبر چون کور رفت مسجدم چون اختران در گور رفت در نزدیکى ابن بابویه مسجدی بود که معروف شده بود به مسجد آدم کش، مسجدی که  امروز  به مسجد ماشاالله معروف است. هر کس چه غریب و چه شهرى ، چه خودى و چه بیگانه، اگر شب در مسجد می ماند ، فردا جنازه او را از آن مسجد می آوردند و به این سبب کسی از مردم ری شب در آن بیتوته نمی کرد. غریبه‌ها از آنجا که مطلع نبودند، مى رفتند و شب در آن مى خوابیدند و صبح جنازه و مرده آن‌ها را بر مى داشتند. بالاخره جماعتى از مردم رى جمع شده و خواستند که آن مسجد را خراب کنند، دیگران نگذاشتند و گفتند خانه خداست و محل عبادت و مورد آسایش مسافرین و غرباست، نباید آن را خراب کرد، بلکه بهتر این است که شب درش را بسته وقف کنید و یک تابلو هم نوشته و اعلام کنید که اگر کسى غریب است و خبر ندارد، شب در این مسجد نخوابد؛ زیرا هر کس شب در اینجا خوابیده صبح جنازه‌اش را بیرون آورده‌اند و این چیزى است که مکرّر به تجربه رسیده و از پدران خود هم شنیده‌ایم و بلکه خود ما هم دیده‌ایم، پس بر تخته اى نوشته و به در مسجد آویختند. اتفاقا دو نفر غریب گذارشان به در آن مسجد افتاد و آن تابلو را دیده و خواندند، پس یکى از آن‌ها ـ که ظاهرا نامش ماشالله بود می‌گوید: من امشب در این مسجد مى خوابم تا ببینم چه خبر است، رفیقش او را ممانعت مى کند و مى گوید: با وجود این آگهى که دیده اى، باز در این مسجد مى روى و خودکشى مى کنى؟ آن مرد قبول نکرد و گفت حتما من شب را در این مسجد مى مانم، اگر مُردم که تو خبر را به خانواده‌ام برسان و اگر زنده ماندم که نعم المطلوب و سرّى را کشف کرده‌ام. پس قفل را گشود و داخل مسجد شد و تا نزدیک نصف شب توقّف کرد خبر نشد و چون شب از نصف گذشت، ناگاه صدایى مهیب و وحشت زایى بلند شد، آهاى آمدم ـ آهاى آمدم، گوش داد تا ببیند صدا از کدام طرف است، باز‌‌ همان صدا بلند شد، آمدم، آمدم، آهاى آمدم و هر لحظه صدا مهیب‌تر و هولناک‌تر بود.! پس آن مرد برخاست و ایستاد و چوب دست خود را بلند کرد و گفت اگر مردى و راست مى گویى، بیا، و چوب دست خود را به طرف صدا فرود آورد که به دیوار مسجد خورد و ناگهان دیوار شکافته شد و زر و طلاى بسیارى به زمین ریخت و معلوم شد دفینه و گنجى در آن دیوار گذارده و طلسم کرده بودند که این صدا بلند مى شود و آن طلسم به واسطه پر جرأتى آن مرد شکست پس طلا‌ها را جمع کرد و صبح از آن مسجد صحیح و سالم با پول زیادى بیرون آمد و از آن همه پول، املاک خریده و از ثروتمندان گردید و آن مسجد را تعمیر و به نام او مسجد ماشاءاللّه معروف گردید. 📚کتاب امامزادگان و زیارتگاه‌های شهر ری صفحه ۲۱۸ الی ۲۲۰، ناشر، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث قم 👈 در کانال 📚داستانڪ📚 هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙ http://eitaa.com/joinchat/2574188547C196ea40fc2
بادامچیان: تغییرات جزئی در کابینه فایده‌ای ندارد عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی در گفت و گو با فارس: 🔹تغییرات جزئی فایده‌ای ندارد بلکه باید سیاست‌های غلط دولت در امور اقتصادی تغییر کند. 🔹دولت اگر می‌خواهد مسئله اقتصاد را حل کند، راه علاج این نیست که مدیران باندی را بالا و پایین کنیم به عبارتی نباید دو مرتبه فردی را از باند خودشان بردارند و از گروه کارگزاران، اصلاح‌طلب و ... منصوب کنند بلکه باید در حقیقت بخش مردمی تیم اقتصادی دولت فعال شود. 🔹آیا این وضع مسکن است؟ قیمت‌ها بدون دلیل بالا رفته است. آیا آن کسی که اکنون اجاره‌نشین است با این وضعیت می‌تواند پولی را جهت اجاره و رهن پرداخت کند. دولت باید در مقوله مسکن تدبیر عاجلانه‌ای بیاندیشد. 🔹نباید فردی را بگذاریم که عده‌ای بتوانند از کنار آنها سوءاستفاده کنند بنابراین اعتمادی نیز به افرادی که فرزندانشان در فلان کشور خارجی درس می‌خوانند نیز وجود ندارد چرا که این افراد نمی‌توانند مملکت را اداره کنند. fna.ir/bnroaa
🔷 ‌همه چیز درباره ماه‌گرفتگی امشب، طولانی‌ترین خسوف قرن بیست‌ویکم 🔹نیمه‌شب جمعه پنجم مرداد، ماه کاملا در سایه‌ی زمین فرو می‌رود و تا یک ساعت و ۴۳ دقیقه درون آن باقی می‌ماند تا طولانی‌ترین ماه‌گرفتگی قرن بیست‌ویکم را رقم بزند. جالب‌تر این‌که کشور ما در منطقه‌ای واقع شده که تمام این پدیده دیده می‌شود. 🔹ماه‌گرفتگی پیش‌رو از ساعت ۲۱:۴۵ شامگاه جمعه پنجم مرداد آغاز می‌شود، زمانی‌که لبه‌ی ماه با نیم‌سایه‌ی زمین در فضا مماس می‌شود و آنچه «ماه‌گرفتگی نیم‌سایه‌ای» می‌نامیم، آغاز می‌شود. البته این پدیده برای چشمان غیرمسلح ملموس نیست، ولی هرچه به آغاز گرفت کلی نزدیک شویم، افت تابش مهتاب محسوس‌تر می‌شود. رأس ساعت ۲۲:۵۴ جمعه، لبه‌ی ماه وارد سایه‌ی زمین می‌شود و می‌توان لکه‌ای تاریک را در لبه‌ی آن تشخیص داد. دقایقی بعد، نور مهتاب به‌قدری افت می‌کند که می‌توان به‌جای لکه‌ای تاریک، محدوده‌ای سرخ‌رنگ را تشخیص داد. 🔹ماه‌گرفتگی کلی رأس ساعت ۲۴ جمعه (شاید بهتر باشد بگوییم رأس ساعت ۰:۰۰ بامداد شنبه ششم مرداد) آغاز می‌شود؛ زمانی که تمام قرص ماه درون سایه‌ی زمین فرو می‌رود و با رنگ سرخ زیبایی می‌درخشد. این نور سرخ حاصل شکست پرتوهای سفید خورشید در جو زمین است که به‌خاطر انرژی کمتری که نسبت به دیگر پرتوهای نور مرئی دارند، به‌جای پراکنده‌شدن در جو زمین با زاویه‌ی انحراف کمی از آن می‌گذرند و درون مخروط سایه را روشن می‌کنند. اگر در این زمان روی ماه بودیم، شاهد پدیده‌ی خورشیدگرفتگی و حلقه‌ای سرخ‌فام بودیم که گرداگرد قرص تاریک زمین را فراگرفته بود. 🔹ماه‌گرفتگی کامل تا ساعت ۱:۴۳ بامداد شنبه ادامه پیدا می‌کند و پس از آن، ماه با خروج از سایه‌ی زمین رفته‌رفته روشن‌تر می‌شود. ساعت ۲:۴۹ بامداد، قرص ماه کاملا از سایه‌ی زمین خارج می‌شود و درنهایت، ماه‌گرفتگی نیم‌سایه‌ای هم در ساعت ۳:۵۸ به پایان می‌رسد.
سازمان پر هیاهوی منافقین هر سال پنج مرداد که می شود، در سکوتی مرگبار فرو می رود. مزدوران استخبارات و ارتش صدام، 5 مرداد، دست به عملیاتی خیانت آلود و ابلهانه زدند که نابودی توام با خفّت شان را رقم زد. إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ . همانا پروردگار شما در کمین مفسدان و طغیانگران است.