#ارسالی_مخاطبان
آقای مسؤلی که بر کرسی ریاست تکیه زدی:
شکمت از وعده های رنگین و میان وعده های متنوع پرشده، حسابهای بانکیت رقم نجومی شده، فرزندت رقم های زیر میلیون را پول خورد مینامد، تفریحات خانواده ات سواحل غربی ست و حقوق ماهیانه ات درآمد یکسال منو ده ها نفر امثال من است، گوشهایت را باز کن اگر قادر به شنیدن صدای مستضعفینی، اگر ذره ای انسانیت در وجودتان مانده و اگر شرف و نوع دوستیتان را به سکه و سِمَت نفروخته اید.
من مردی هستم از دل توده مردم از پایین ترین قشر جامعه، حتما فریادهای عدالت طلبانه مارا میشنوید. فریادهایی مملو از خشمی که درپی بی عدالتی و #تبعیضهایتان به بغض کشیده چرا که وقتی گرفتاری به اداره ای قدم میگذارد برای گره گشایی نکردن از مشکلش دم از قانون میزنید و برایش ماده و تبصره رو میکنید!
آیا وقتی پرداختیهای دولت به ملت دیر میشود خسارت و جریمه میپردازید؟؟؟؟؟ جوانی سی و چهار ساله صاحب زن و دوفرزند، بدون ارثیه پدری، بدون حامی مالی، بدون پوشش حمایتی از سوی نهادی، شغل کارگر عادی( نه دولتی) به خاطر دیسک کمر شدید قادر ب ادامه کارگری و تامین معاش خانواده نبودم، دوسال خانه نشین شدم، بدون درامد میفهمید چقدر سخت است؟ اما با خانه نشینی و قرض گرفتن که نمیشود زندگی کرد قرضها را باید پس داد. بازهم شروع کردم کمرم را محکم میبستم و کار میکرد روزها با درد و زجر و شبها مثل مار زخمی بخودم میپیچیدم، دیگر نمیتوانستم ادامه دهم،از یکی از دوستانم مبلغی قرض گرفتم و اجناسی از شهرهای اطراف میخریدم ودر منزل میفروختم آخرین تقلای من برای کسب روزی حلال و بخور و نمیر بود. چند ماه بعد از شروع دچار سانحه تصادف شدم. تا حد مرگ جراحت برداشتم، پزشکان قطع امید کرده مرا به اتاق عمل بردند، دنده هایم شکستند، دیافراگم پاره شد، لگنم ترک خورد، خونریزی داخلی کردم و طحالم را برداشتند، بعد از عمل ریه هایم اب اوردند ساکشن کردم اما بازهم اب اوردند، بالاخره زنده ماندم. اما پزشکان گفتند تا ابد ممنوع الکارم!!!
دیگر نمیتوانستم کار کنم من ماندم و جسمی ناتوان تر از گذشته با بدهی های بیمارستان و مخارج زندگی...
مدتی گذشت برای #دریافت_خسارت و #بیمه راهی پزشکی قانونی و دادگاه و شرکتهای بیمه شدم،اما در نهایت پزشکی قانونی فقط ۴۰ درصد دیه برایم رد کرده بود،به حکم اعتراض کردم چون مادام العمر از کارافتاده شده بودم و این انصاف نبود، دوسال از این اتفاق میگذرد ومن هنوز یک پول سیاه از بیمه دریافت نکرده ام هر بار که برای پیگیری مراجعه میکنم با رفتار تند و بی مسولیتی و کارشکنی مدیران و مسؤلان مواجه میشوم و هر بار که میپرسم چرا هنوز دیه مرا نپرداخته اید؟ میگویند: همین است که هست، میخواهی برو شکایت کن! و اخیرا که مراجعه میکنم میگویند طبق قانون تا دوسال پرداخت نکردن دیه قانونیست و بعد از دوسال تا سه ماه فرصت پرداخت داریم!!!! دوسال!!!!! #دوسال #بدون هیچ #درامدی! کدام مسول حال من و امثال مرا میفهمد!؟
کدام مدیر اهمیت میدهد دراین دوسال امورات زندگی من چگونه گذشته، اقساط من بدهی های من قبضهای من چگونه پرداخت شدن؟ ایا پرداخت شدن؟ نیازهای ضروری زندگی من چگونه تامین شدن؟ دوسال برای کسی که هیچ ندارد چگونه گذشته؟ براستی اگر لحظه تصادف یکساعت از پایان بیمه ام گذشته بود چنین فرصت دوساله که نه دوساعته برای پرداخت داشتم؟؟ نه؟ پس چگونه است که در جواب من میگویید برو هرکاری میخواهی بکن قانون همین است؟ قانون شما حال مرا دیده و حکم داده؟ بعد از دوسال من و خانواده ام از گرسنگی نمرده ایم، اما زندگی هم نمیکنیم
آیا مسؤلی در یک لایه مدیریتی این نظام مردانگی اش را دارد به درد منو امثال من رسیدگی کند؟ مدیران و رؤسا آیا دینی برایتان مانده؟ آیا به معاد اعتقاد دارید؟
آیا میفهمید از ملت بی خبران که چندهزار نفر مثل من و بدتر از من بی هیچ امیدی به مسؤلین پنجه در پنجه گرفتاریهاو مشکلات انداخته اند؟ آیا مسؤلی هست که پشت میز ریاستش لقمه حلال خورده باشد و صدای مارا بشنود و رسیدگی کند؟ پس کجایید مردان وعده های پوچ و دروغین انتخاباتی؟ کجایید مسئولان بعضا پول پرست شکم سیر و نماینده و بی مسؤلیت مجلس؟ کجایید مدیران غرق شده در مقام و منصب و مال؟
غیر از شما از مرفهین بی درد و صاحب منسب و کار به دست، ملتی زجر کشیده، بی پست و مقام و با وجود تنگناهای شدید حامی انقلاب و رهبری، پاسدار خون شهیدان و ساکت و صبور هم هستند که هیچ دستاویزی برای عبور از مشکلات ندارند، جز ذات مقدس خدا، و بترسید و بترسید از کسی که هیچ پشتیبانی جز خدا ندارد
بترسید از اه مستضعفین، بترسید از اشکهای رنجور و چشم های نا امید، از قصرهایتان بیرون بیایید و برای ما کاری کنید که دست انتقام خدا گلوی ظالمین را خواهد فشرد
استکبار ستیزان
شب یازدهم محرم
شام غریبان کربلا
نخستین شب #عزا و #سوگ خاندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) پس از #شهادت امام حسین (علیهالسلام) است،
#شبی تیره تر از سیاهی ! #شبی جانسوز که در آن تلخ ترین لحظات بر #خاندان امام حسین (علیهالسلام) گذشت،
آیا میشود #رنج و #سوز و #مصیبت بازماندگان امام حسین (علیهالسلام) را در آن شب بیان کرد و یا حتی تصور نمود ؟
آیا کسی درک میکند که دیدگان خونفشان #عمهی امام زمان (علیهالسلام) و #اهلبیت چقدر و چگونه بر امام حسین (علیهالسلام) گریستند ؟
آیا میتواند تصور کند که #آه و #نالهی سوزناک آن عزیزان چگونه بوده است ؟
با چه زبانی و با چه لفظی می توان #دلهای_شکسته، #قلبهای جریحه دار، ناله و نوای بلبلان بال و پر سوختهی گلستان نبوی و علوی، و #سوز_دل یتیمان و بانوان حسینی (علیهم السلام) را بیان کرد ؟
#شام_غریبان است ! کودکان یتیم که دیشب پدر داشتند، و بانوان بیسر پرست که دیشب سر پرست و کاشانه داشتند؛ امشب با #آشیانهی سوخته و #دلهای داغدار، #بدون سرورشان امام حسین (علیهالسلام) چه میکنند ؟
تفاوت بین این دو شب چقدر است :
شب عاشورا و شب یازدهم ؟ دیشب چه سالاری داشتند ؟ دیشب چه کسی از خیمهها محافظت میکرد ؟ دیشب چه کسانی در خیمهها بودند ؟ امروز اما #بدن مبارکشان #بدون سر روی زمین است ! آن شب چه کسی سر پرستی علویات و فاطمیات را بر عهده داشت ؟ #حضرت_زینب_کبری (سلاماللهعلیها) آن شب چه حالی داشت ؟ از یک سو مراقبت از حجت خدا #امام_سجاد (علیهالسلام) و همسران و یتیمان برادر، و از سوی دیگر به #دنبال دختران گمشده !! همه ی اینها در سرزمینی که بدن برادرش و عزیزانش با آن وضع روی زمین افتاده باشند !
آه چه شبی بود آن شب و چه حالی داشت #دختر امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، «سَلامٌ علی قَلبِ زَینبِ الصَّبُورِ وَ لِسانِهَا الشَّکُورِ»./مهدویت
نهج البلاغه ایها
استکبار ستیزان