eitaa logo
استنطاق
129 دنبال‌کننده
77 عکس
38 ویدیو
65 فایل
نوشتارها و گفتارهای قرآنی و حدیثی رضاکریمی لینک گروه مطالعاتی المیزان: http://eitaa.com/joinchat/2802319371C1ec9ed0c5a ارتباط: @rezakarimi1001
مشاهده در ایتا
دانلود
از ع سه گزارش شده و سه لاتخف شنیده است. خوف اول او بعد از ارتکاب قتل و خروج از مدینه و پناه بردن به شعیب در مدین بود. شعیب به او گفت: قٰالَ لاٰ تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِينَ (قصص٢٥). این لاتخف از سوی نبی خدا بود ولی بعد از رسالتش که دوبار خوف را تجربه کرد، از سوی خدا ندای لاتخف را شنید. بار ‌اول خوف از تبدیل عصا به مار جنبان بود: وَ أَلْقِ عَصٰاكَ فَلَمّٰا رَآهٰا تَهْتَزُّ كَأَنَّهٰا جَانٌّ وَلّٰى مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّبْ يٰا مُوسىٰ لاٰ تَخَفْ إِنِّي لاٰ يَخٰافُ لَدَيَّ اَلْمُرْسَلُونَ (نمل١٠). بار دوم از سحر ساحران ترسید که صنع بشری بود. قاعدتا موسی دیگر برای خودش نترسید بلکه خوف از جنس دیگری بوده که قبلا نهی نشده بود. خوف دوم‌ ناشی از غلبه دشمن بود ولی خوف اول در مقابل امنیت بود و خدا به او گفت: لاٰ تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ اَلْآمِنِينَ (قصص٣١). خوف دوم اولاً از صنع بشری بود در حالی که‌ اولی از مخلوق الهی بود ثانیاً خوف از سحر در واجس (ندای آهسته‌‌درونی) و به‌تعبیر زودگذر بود در حالی که خوف اول ظهور بیرونی داشت و موسی را به عقب برگرداند. اکنون موسی که امنیت نزد مار واقعی یافته بود چگونه از مار تخیلی بترسد؟! پس علت خوف آخر نگرانی از مغلوب شدن و برتر نشدن بود که در نتیجه آن مردم ناظر بر ماجرا گمراه می شدند. خوف اول از خود «عصای تبدیل شده» بود برای همین بعد از فرمان لاتخف اول آمده که عصا را به حالت اول برمیگردانیم: قٰالَ خُذْهٰا وَ لاٰ تَخَفْ سَنُعِيدُهٰا سِيرَتَهَا اَلْأُولىٰ (طه٢١) اما در ادامه فرمان لاتخف دوم آمده که تو برتر هستی: قُلْنٰا لاٰ تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ اَلْأَعْلىٰ (طه٦٨). معنای خوف آخر در خطبه چهارم نهج البلاغه آمده است و آیت الله جوادی آن را مبنای تفسیر خود از آیه قرار داده است. اما علامه طباطبایی با استناد به آیه بِآيٰاتِنٰا أَنْتُمٰا وَ مَنِ اِتَّبَعَكُمَا اَلْغٰالِبُونَ (قصص٣٥) معتقد بود ترس از گمراهی مردم با اعتماد به خدا منافات دارد. ایشان در اینجا تفسیر قرآن به قرآن را بر تفسیر روایی ترجیح‌ می دهد. اما آیا راهی برای عرضه دقیق تر روایت بر قرآن نیست؟ این آیه به برتری موسی و هارون و تابعین آنها اشاره دارد. اما تضمینی نمی دهد که سحر مانع اتباع از آن دو شود و مردم گمراه نشوند، به ویژه اینکه تعبیر وَاسْتَرْهَبُوهُمْ (اعراف116) در مورد مردم به کار رفته و مردم دچار هراس شدند. خوف موسی علی نفسه نبود بلکه علی الناس بود. به تعبیر آیت الله جوادی قران گفت فِي نَفْسِهِ نه علي نفسه. به تعبیر امیرالمؤمنین ع لَمْ یُوجِسْ مُوسى عَلَیْهِ السَّلامُ خیفَةً عَلى نَفْسِهِ، بَلْ اَشْفَقَ مِنْ غَلَبَةِ الْجُّهالِ وَ دُوَلِ الضَّلالِ. با تحلیل قرآنی می فهمیم منظور از غلبه جهال در صورتی است که «مَنِ اِتَّبَعَكُمَا» محقق نشود و گرنه وعده غلبه بر جهل و ضلالت به شرط تبعیت، حق و صادق است. @estentagh