تقدیم به همه #پیرزنان!
داستانی مشهور هست: می گویند پیغمبر اکرم ص با اصحاب خویش بر پیرزنى گذشت... از او پرسیدخدا را به چه دلیل شناختى #پیرزن دستش را از چرخ نخ ریسی اش برداشت و متوقف شد و گفت به این دلیل همچنانکه ان چرخ رادستى میباید که آنرا به گردش آورد چرخ عظیم جهان را نیز دستى مقتدر مى گرداند در این وقت بود که رسول اکرم فرمود #علیکم_بدین_العجائز . ***
عده ای (مانند حنبلی ها) در نفی عقل فلسفی این داستان را تفسیر کرده اند. اما حقیقت این کلام را اهل عرفان در ستایش تسلیم و عجز بیان کرده اند.
یک تفسیر از این قصه میتواند در راستای برهان حرکت و نظم باشد. ولی وقتی عرفا میگویند دینالعجائز یعنی اظهار عجز، لابد منظورشان این بوده کهروح استدلال پیرزن ابتدا بر اساس عجز چرخ بوده است.درک نظامی از ماجرای چرخ نخریسی پیرزن قياس با چرخ است:
از آن چرخه که گرداند زن پیر
قیاس چرخ گردنده همان گیر
اما درک مولوی تمرکز بر ریشه عجز در کلمه عجائز است.
تفسیر عرفانی دین عجائز را #عبدالکریم_سروش در #شرح_مثنوی اش انکار می کند او گرچه بسیار از مولوی می گوید اما اینجا از مواردی است که با #مولوی مخالفت می کند. در حالی که این تفسیر با مواجهه رسول خدا با پیرزن منافاتی ندارد و بلکه در اسناد دینی مانند #مناجات_العارفین، تسلیم و عجز از معرفت، تنها راه معرفت است؛ وَ لَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَرِيقاً إِلَى مَعْرِفَتِكَ إِلّا بِالْعَجْزِ عَنْ مَعْرِفَتِكَ. منظور از دین عجایز رسیدن به مقام عجز است و بین #عجز و #عجوزه از این جهت تناسب کاملی وجود دارد نه اینکه این تأویل خلاف ظاهر باشد.
#شهید_مطهری هم بیان کرده است که مولوی از حدیث دین العجائز تسلیم بودن را برداشت کرده است البته او حدیث بودن این ماجرا را مسلم نمی داند. اگر داستان آن پیرزن را نپذیریم باید گفت بازهم از این نمونه ها وجود دارد. مشهورترین پیرزن تاریخ که از راه دین عجائز به مقصود رسید #زلیخا بود. او ابتدا عشقش به یوسف متکبرانه بود و می گفت: وَ لَئنِ لَّمْ يَفْعَلْ مَا ءَامُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَ لَيَكُونًا مِّنَ الصَّغِرِينَ(یوسف32) او در ابتدا از فرمان خود و تحقیر کردن یوسف می گفت. اما در هنگام عجوزگی به عجز رسید و گفت: وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسىِ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبى(یوسف/53).
زن بیش از مرد مظهر ضعف (که ذاتی خلقت انسان است) است و از این جهت زن به انسانیت نزدیک تر است! بالاتر از این، پیرزن بیشتر از پیرمرد مظهر عجز است.
با هم #عجزنامه مولوی در دفتر ششم #مثنوی را بخوانیم:
عاجزی و خیره کن عجز از کجاست
عجز تو تابی از آن روز جزاست
عجزها داری تو در پیش ای لجوج
وقت شد پنهانیان را نک خروج
خرم آن کین عجز و حیرت قوت اوست
در دو عالم خفته اندر ظل دوست
هم در آخر عجز خود را او بدید
مرده شد دین عجایز را گزید
چون زلیخا یوسفش بر وی بتافت
از عجوزی در جوانی راه یافت
زندگی در مردن و در محنتست
آب حیوان در درون ظلمتست
#سوره_یوسف
۴شهریور۱۳۹۸
@estentagh
@rezakarimi