فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 میآیم آخر سوی حسین
#استوری
🖇🌸⃟🕊🏴჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
4_6041973182410262263.mp3
2.36M
🌴چقدر سخته که چهل روز
🌴جدا باشی از نگارت
🎤 #سید_مهدی_میرداماد
یادداشت کوتاه:
📝🖍📚📖
به بهانه حادثه تلخ مهسا امینی و آرزوی مغفرت برای ایشان
مخالفین گشت ارشاد میگویند این طرح باید برای همیشه جمع شود.
بسیار خوب فرض کنیم پلیس اجازه ندارد به کسی که کشف حجاب کرده حتی یک تذکر ساده بدهد.
از موی سر می گذریم.
بعد از آزادی در کشف حجاب در مورد زنان و دخترانی که با لباس نیمه برهنه ظاهر شدند چه بگوییم؟
طبیعی است که پاسخ مشخص است باز هم عدم ورود پلیس
درست مثل پلیس در امارات و ترکیه و مالزی که به زنان نیمه برهنه هیچ تذکری نمی دهند.
از برهنگی میرسم به فروش آزادانه مشروبات الکلی در فروشگاه ها و اینکه بسیاری
خواستار بازگشایی کاباره و کازینو بوده تا پاسی از شب مشغول میگساری و عیش و نوش باشند.
طبیعی است اینجا هم حاکمیت حق ورود به این مسئله ندارد.
در بسیاری از پارک ها هم در وسط چمن های پارک خواهیم دید دختر و پسر مشغول معاشقه هستند و کسی حق ندارد به آنها بگوید بالای چشمتان ابروست.
در سواحل هم وقتی با خانواده برای دیدن دریا می روید فرزندان شما یک خروار زن و مرد برهنه را مشاهده میکنند.
طبق این فرمان باید فیلم های سینمایی ما مثل هالیوود و بالیوود صحنه های روابط جنسی داشته و تماشاگران تئاتر
هم بصورت زنده شاهد این رفتارها باشند.
شب ها هم در سالن های شهر کنسرت و خوانندگی زنان به همراه رقص مختلط
برگزار می شود.
به ما بگویید انتهای این قصه کجاست؟!
اگر قرار است حکومت دینی قوانین خدا را در جامعه اجرا کند خب باید با مظاهر فساد البته با مهربانی و ادب و تکریم و آرامش از هنجار شکنی هنجار شکنان
در محیط اجتماع جلوگیری کند.
اگر هم قرار است لیبرال و سکولار باشیم
دیگر حکومتی به نام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی معنا ندارد.
مسئله صرفا دخالت یا عدم دخالت در برداشتن روسری نیست.
مسئله تعارض سکولاریزم و حکومت دینی در جامعه اسلامی است.
در واقع مسئله زیربنایی است نه روبنایی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞نماآوا| ⚜حُبُّ الحُسین⚜
⭕️همخوانی استدیویی عربی - فارسی
🥀در مدح حضرت سیدالشهدا اباعبدالله الحسین علیه السلام
🏴به مناسبت اربعین حسینی
📌کاری از:
💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پرچم حشدالشعبی هماکنون در دست زائران اربعین در حرم مطهر حسینی
🖇🌸⃟🕊🏴჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁 🍁•🍁•🍁•🍁•🍁 🍁•🍁•🍁 •🍁• #هوالعشق #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_پنجم بعد از اینکه د
🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁
🍁•🍁•🍁•🍁•🍁
🍁•🍁•🍁
•🍁•
#هوالعشق
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_ششم
این سه روز مثله برق و باد گذشت و من و امیرعلی بیشتر اوقات حرم بودیم. نمیدونم چرا ولی یه حس خاصی داشتم. انگار الان یه دوست صمیمی پیدا کرده بودم. یه احساس آرامشی داشتم که وقتی با حرفای عمو مقایسه میکردم در تناقص کامل بود. راستش به حرفاش شک کرده بودم چون احساسم یه چیز دیگه میگفت و حرفای عمو چیز دیگه ای......
حالا لحظه خداحافظی بود. یه غم خاصی تو دلم بود مثله وقتی که از یه دوست جدا میشی نمیدونم چه حسی بود ؟ برای چی بود ؟ ولی یه حس غریبی نمیذاشت برم. هه منی که تو این چند ساله اصلا امام رضا رو فراموش کردم و هر شناختی داشتم برای 10 ،11 سال پیش بود حالا برام شده بود یه دوست که درد و دل باهاش برام سراسر آرامش بود اما حالا داشتم از این دوست صمیمی که دوستیش از جنس عشق بود جدا میشدم. رو به روی ضریح وایسادم و گفتم امام رضا ممنون بابت همه چی ، بابت اینکه بهترین دوستم شدی ، بابت گوش دادن به درد و دلام ، و و و و.....
کاش خیلی زود بازم بیام. یه بار دیگه چشم و دوختم به اون ضریح نورانی که تا قبل از اینکه بیام اینجا برام یه جای بی اهمیت و معمولی بود ولی حالا شده بود مرحم دردام. زیر لب خداحافظ گفتم و رفتم بیرون. با مامان اینا دم سقاخونه قرار گذاشته بودیم . رفتم همه اومده بودن و منتظر من بودن. امیرعلی چشماش قرمز شده بود و معلوم بود حسابی گریه کرده. اما هنوز هم لبخند رو لبش بود. با دیدن من لبخندش پررنگ تر شد و گفت: قبول باشه آبجی خانم.
یه لبخند محو تحویلش دادم خب حوصله نداشتم اصلا. دلم نمیخواست برگردم. امیرعلی یه پارچه سبز گرفت طرفم.
امیرعلی_ اینو یادگاری از اینجا نگه دار تبرک شدس.
_ امیر میدونی که من به تبرک و این چیزا اعتقاد ندارم.
امیرعلی_ خواهری خوب منم گفتم یادگاری نگفتم برای تبرک که.
یه لبخند زدم و گفتم: ممنون.
بابا_ خوب دیگه بریم.
دوباره برگشتم و با غم به گنبد طلا نگاه کردم . دیگه باید بریم.... هی
.
.
.
.
.
با صدای امیرعلی چشامو باز کردم.
امیرعلی_ خواهری پاشو گوشیت داره زنگ میزنه.
_ کیه؟
امیرعلی_ نمیدونم.
با دیدن اسم عمو ناخوداگاه لبخند زدم اما با یاد آوری اینکه اگه الان از حس خوبم براش بگم مسخره میکنه لبخندم محو شد.
_ جونم؟
عمو_ سلام تانیا خانم. چه خبر؟ نرفتی اونجا چادری بشی برگردی که ؟ هههههه
_ عمو نفس بکش. نخیر چادری نشدم . شما چه خبر؟ زن عمو خوبه ؟
عمو_ طلاق گرفتیم.
با صدای بلند که بیشتر به داد شبیه بود گفتم _ چییییییییی؟
یه دفعه مامان و امیرعلی و بابا با ترس برگشتن سمتم و اگه بابا زود به خودش نیمده بود صددرصد تصادف کرده بودیم.
عمو_ عههه. کر شدم. خوب طلاق گرفتیم دیگه. کلا تو این 2. 3 سال آخر دلمو زده بود به جور تحملش میکردم ......
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#ح_سادات_کاظمی
#قسمت_ششم
#کپی_بدون_نام_نویسنده_پیگرد_الهی_دارد.
-
🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁
『 استوری مذهبی 』🇵🇸
🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁 🍁•🍁•🍁•🍁•🍁 🍁•🍁•🍁 •🍁• #هوالعشق #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_ششم این سه روز مثله
🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁
🍁•🍁•🍁•🍁•🍁
🍁•🍁•🍁
•🍁•
#هوالعشق
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_هفتم
کلا تو شوک بودم.
عمو_ زن عموتو که دیدی هر روز هر روز بیرون با این دوستش با اون دوستش تو این آرایشگاه تو اون آرایشگاه. بود و نبودش برای من فرقی نداره جز اینکه یه خرج اضافه از رو دوشم برداشته میشه همشم لازم نیست به یکی جواب پس بدم ....
_ ولی عمو شما که عاشق همدیگه بودید برای اذواج باهم رو حرف آقاجون و مامان جون وایسادید چون نمیذاشتن با دوستت ازدواج کنی پس حالا؟
عمو_ بیخیال تانیا. خودت داری میگی بودید دیگه نبودیم دیگه.حالا میخوام عوضش کنم ههه دیگه چخبرا؟
_ مگه لباسه که عوضش کنی عمو بحث یه عمر زندگیه .
عمو _ تانی گفتم بیخیال عمو. اصلا من خودمم از یکی دیگه خوشم اومده یه یه سالی میشه باهم دوستیم شاید باهم ازدواج کنیم. حالا اومدی باهم آشنا میشید.
نمیدونم چرا یه لحظه از عمویی که عاشقش بودم بدم اومد. یعنی چی وقتی زن داره با یکی دیگه دوست بوده.
_ باشه عمو. فعلا من کار دارم بعدا حرف میزنیم.
عمو_ باشه بای .
توقع داشتم وقتی قطع کردم همه ازم سوال کنن ولی حواسم نبود خانواده من کلا با دخالت تو زندگی دیگران مشکل داشتن. خودم شروع کردم و از سیر تا پیاز براشون گفتم. خیلی ناراحت شدن و در آخر :
بابا_ دخترم دیگه کمتر باید بری خونه عموت؛ درست نیست .
نمیدونم چرا خودمم دیگه دوست نداشتم برم اونجا. از وقتی رفتم مشهد و اون حس و حال تجربه کردم احساس میکنم شاید حرفای عمو درست نباشه یه شک و تردیدی تو دلم ایجاد شده الانم که فهمیدم عموم یه آدم هوس بازه.
عمو و زن عمو با هم دوست بودن وقتی خواستن ازدواج کنن و آقاجون و مامان جون فهمیدن دوستن کلی ناراحت شدن و اجازه ازدواج ندادن اما بلاخره باهم ازدواج کردن حالا بعد از این همه زندگی به همین راحتی شریک زندگیشونو عوض کردن.
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#ح_سادات_کاظمی
🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁•🍁
دعای عهد.mp3
9.72M
#قرار_صبحگاهی
و حقتعالی بر هر کلمه هزار حسنه به او کرامت فرماید و هزار گناه از او محو سازد
🦋هدیه به مادر امام زمان
✨🕊الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🕊✨
🌼 دعای عهد با #امام_زمان عج
✨قرار تجدید بیعت با امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف ✨
🎧 علی فانی
═══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══
29.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ۳ دقیقه
🙏 عاجزانه خواهش میکنم تا انتها ببینید ...
#حاج_قاسم • #شهید_مطهری • #رهبرانقلاب
#حجاب قبل از اینکه #قانون باشد ،
#حکم_خداست و نص صریح #قرآن ...
هم #امر_به_معروف لازم است ،
و هم #نهی_از_منکر ...
⚠️ اما بحث بر سر #روش است و #شناخت ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «یاد دائمی امام زمان»
👤 استاد #عالی
🔸 در روز، حضرت هزاران بار برای ما دعا میکنند تا از بلایا محفوظ بمانیم، پس کمترین کاری که میکنیم، تقدیم کردن صلوات با "وعجل فرجهم" به محضر ایشان است.
#امام_زمان
🖇🌸⃟🕊🏴჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدیو #کلیپ
#دکتر_علی_تقوی
کیا مانع ظهور هستند ⁉️
⚠️ #نفـاق یعنـی چی❓
یعنی با هــرڪی میشینـی یہ طــور رفتــار ڪنی، ڪه کسی از او بدش نیــاد
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
🖇🌸⃟🕊🏴჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
بچه ۸ساله ای به اسم محمدطه
توای سی یو بستری هستن
خانواده ایشون عاجزانه ازهمه شما عزیزان التماس دعا دارن
🔰کجاست حرکت ما ؟
❛❛ عینصاد
اين وجل و خوفى كه در دل آدمى مى آيد يا به خاطر اين است كه عظمت حق را مى بيند يا حكومت و سطوت او را يا جمال او را و يا جلال و هيبت او را، در نتيجه اشفاق و انكسار مى آيد، كه در دعا مى خوانيم: «أَلْحِقْنا بِعِبادِكَ الَّذينَ هُمْ بِالْبِدارِ الَيْكَ يُسارِعُونَ وَ بابَكَ عَلَى الدَّوامِ يَطْرُقُونَ وَ ايّاكَ فِى اللَّيْلِ وَ النَّهارِ يَعْبُدُونَ وَ هُمْ مِنْ هَيْبَتِكَ مُشْفِقُونَ»
؛ خدايا! ما را به عبادى ملحق كن كه با سر رفتند. با شتاب رفتند؛ آنهايى كه درِ خانه تو مستمرّاً ايستاده بودند و درِ ديگرى را نمى شناختند و به جاى اينكه عبد نفسشان باشند، عبد خلق باشند، عبد دنيا باشند، عبد شيطان باشند، عبد تو شده بودند. عبداللَّه بودند. و با اين حركت و شتاب، با اين عبوديت، هيبت تو آنها را به اشفاق انداخته بود. خدايا! ما را به آنها ملحق كن؛ مايى كه نشسته ايم، مايى كه خزيده ايم.
آدمى سر حسين (ع) را بر روى نى ببيند كه با او حرف مى زند، فرق شكافته على (ع) را ببيند، ولى حركتى نكند. پس كجاست حركت او؟ راهى كه اولياء حق با سر رفتند، ما مى خواهيم خزيده خزيده طى كنيم و اجر هم بگيريم؟!
📔اخبات | ص ۹۹
╭✤🖇🌸⃟🕊🏴჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
_ ____شایعھ را دشمن درست مۍکند .
منافق پخش میکنید .
احمق باور میکند .
ـ شہید استاد مطہرۍ🌿.
*ڪمنبودهاندڪسانیڪهازایندنیارفتند*
*ودرنامهاعمــالشانفقـــطاینثبتشدهبودڪه:*
*«میخـــــواستآدمخــــــوبیباشـــد»*
*امابرایخــوبشدننهحــرڪتیڪرد*
*نهســــرعتیداشتنہسبقتی...*
*عمــــرتوبهآســونیهــدرنده...🍂*
*#تلنگر*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر معظم انقلاب: محافظه کار نباشید..
🔴 ولی هر حرف حقی را نباید گفت.. باید هوشیار باشید!
🖇🌸⃟🕊🏴჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi
✍رضای خدا یا خلق خدا؟
✅عارفی ناشناس به نانوایی رفت و چون لباس
درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد
رفت. مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا
گفت این مرد را میشناسی؟ گفت: نه. مردگفت:
این فلان عابد بود که تو او را رد کردی! نانوا
گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت
میخواهم شاگرد شما باشم، عابد قبول نکرد.
🌱نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را
طعام می دهم، عابد قبول کرد. وقتی همه شام
خوردند، نانوا گفت: آقای من دوزخ یعنی چه؟
🌷عابد پاسخ داد: "دوزخ یعنی اینکه تو برای
رضای خدا یک نان به بندۀ خدا ندادی، ولی برای
رضایت دل بندۀ خدا، یک آبادی را نان دادی ...!!!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽•
درد و درمونھ حسن'ع'🩺
#دوشنبھهاۍ_امام_حسنۍ🥤
#محمدحسین_پویانفر🎧
#استوری📲
🖇🌸⃟🕊🏴჻ᭂ࿐✰
@estoory_mazhabi