.
#دوحکایت_کوتاه
✅ حکایت #اول:
«علی بن مهزیار اهوازی» از فقها، محدثان و دانشمندان معروف شیعه و از اصحاب «امام رضا»، «امام محمد التقی»، «امام علی النقی»، و «امام حسن عسکری» (علیهمالسلام) بوده و عمری طولانی داشته است و در بخشی از عمرش در برخی از مناطق، بهویژه در اهواز به عنوان نماینده امام زمان خودش بودهاست.
مرحوم شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه به طور مستند از «علی بن مهزیار اهوازی» واقعهای را مربوط به اوائل جوانیِ علی بن مهزیار است نقل کرده که این مهزیار گفته است:
مدتی بود در اهواز پی در پی زمین میلرزید [احتمالا زمینلرزه خفیف بوده و آسیب نمیزده ولی آرامش مردم را بهم زده بوده] به محضر مبارک حضرت ابوجعفر، امام محمد جواد علیهالسلام نامهای به این مضمون نوشتم:
یا ابن رسول الله! در شهر اهواز و حوالی آن، زلزله بسیار رخ میدهد، آیا اجازه میفرمائید که از این جا کوچ کنیم و در محلی دیگری ساکن شویم؟
پس از گذشت چند روز، جواب نامه از طرف امام علیهالسلام به دستم رسید و مرقوم فرموده بودند:
در آن محل بمانید و از آن جا کوچ نکنید، بلکه روز چهارشنبه و پنج شنبه و جمعه روزه بگیرید. و روز جمعه، غسل جمعه نمائید؛ و لباس تمیز بپوشید و در محلی مناسب تجمع کنید و در آن جا همه با هم با خداوند متعال راز و نیاز و مناجات نمائید و از درگاه با عظمتش بخواهید تا مشکل را برطرف سازد.
علی بن مهزیار افزوده است:
طبق دستور حضرت جوادالأئمه (علیهالسلام)، همگی ما چنین کردیم و زلزله قطع شد و زمین آرامش پیدا کرد؛ و پس از آن، عموم اهالی اهواز به برکت راهنمائی آن حضرت از خطر زمین لرزه در أمان قرار گرفتند.
📡ا https://b2n.ir/n36203
از 👇
📚چهل داستان و چهل حدیث، ص۷۰
📚آسمانیترین مهربانی، ص۹۲
از 👇
📚من لایحضره الفقیه، ج۱، ح۱۵۱۸
📚وسایل الشیعه، ج۷،ص۵۰۴،ح۱
📚بحارالانوار، ج۵۰، ص۱۰۱
✅ حکایت #دوم:
از شخصی به نام «بکربن صالح» [[که از یاران حضرت امام کاظم، حضرت امام رضا و حضرت امام جواد (علیهمالسّلام) بوده]] نقل شده که گفته است:
از افکار و رفتار پدرم به تنگ آمده بودم و... نامهای به حضرت امام جواد (علیهالسلام) نوشتم و عرض کردم:
پدرم ناصبی [دشمن اهلبیت علیهمالسّلام] و دارای افکار خبیثی است و از او خیلی سختی دیدهام، قربانت بروم برای من دعا فرما و بفرمائید چه کار کنم آیا با او درگیر شوم یا با ایشان مدارا کنم؟
امام جواد (علیهالسلام) به نامه من پاسخ دادند و نوشتند:
مشکل تو را با پدرت فهمیدم، انشاالله، پیوسته برای تو دعا میکنم، مدارا برای تو از درگیری و رسوایی، بهتر است، حتماً با هر سختی، آسانی هست. پس صبر کن و شکیبا باش. سرانجام امور، موفقیت با پرهیزکاران است ...
بکربن صالح ادامه داده است: خیلی زود در اثر دعای آن حضرت خداوند پدرم را به راه ولایت هدایت کرد و قلب پدرم را به سوی من برگرداند و بعد از آن در افکار و رفتار با من مخالفت نمیکرد.
📡ا https://b2n.ir/k46739
از 👇
📚زندگانی امام جواد (علیهالسلام)،حسین ایمانی یامچی
📚نمونههایی از فضایل و سیره فردی امام جواد (علیهالسلام)
از 👇
📚بحارالانوار،ج۵۰، ص۵۵
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
4_6050874407641941222.mp3
4.53M
☝️☝️تلاوت #تحدیر (تندخوانی)
#جزءسوم قرآن کریم
با صدای استاد معتز آقایی
و 👇
#ترتیل جزء سوم قرآن کریم
ا http://j.mp/2bFSrtF
و 👇
#متن جزءسوم قرآن کریم
ا https://b2n.ir/537107
#التماس_دعا
❣️لطفا ❣️
برای نجات بشریت از #كرونا
و
شرارتهای حاكمان #آمریكا
🤲 دعابفرمائید 🤲
.
.
#حکایت
از شخصی به نام «محمد بن ولید کرمانی» نقل شده که گفته است:
به امام جواد (علیهالسلام) عرض کردم:
دوستداران و خدمتکاران شما چه پاداشی دارند؟
فرمودند:
امام صادق (علیهالسلام) خدمتکاری داشت [ظاهراً مرد فقیری بوده که با امام (علیهالسلام) همراه بوده و در بعض امور به حضرت کمک میکرده و از آن حضرت برای تأمین مخارج زندگی خودش دستمزد میگرفته] گاهی وقتی امام (علیهالسلام) به مجلسی یا به مسجد و... میرفتند، مرکب [الاغ یا قاطر] آن حضرت را نگاه میداشت. روزی حضرت امام صادق (علیهالسلام) داخل مسجد بودند و آن مرد بیرون از مسجد از مرکب آنحضرت مراقبت میکرد که عدهای از اهل خراسان به دیدن امام آمدند.
قبل از اینکه خدمت امام (علیهالسلام) برسند، کمی گفتگو با آن مرد کردند.
یکی از اهالی خراسان متوجه موقعیت آن مرد نزد امام صادق (علیهالسلام) شد و به مرد خدمتکار گفت:
من در خراسان مال و ثروت زیادی دارم. اگر تو جای خودت نزد امام را به من بدهی، من هم همه دارایی خودم را به تو میبخشم، هر چه من دارم، مال تو و نگهبانی مرکب امام، مال من.
خدمتکار وقتی مطمئن شد که مرد خراسانی خیلی جدی و مصمم حرف میزند از این پیشنهاد خوشحال شد و گفت:
بگذار از امام اجازه بگیرم.
سپس نزد امام (علیهالسلام) رفت و عرض کرد:
فدایتان شوم اگر خداوند خیری برای من پیش آورده باشد، شما مانع آن میشوید؟
امام (علیهالسلام)فرمودند:
من که خودم به تو خیر میرسانم، چگونه ممکن است مانع احسان دیگران شوم؟
خدمتکار، پیشنهاد مرد خراسانی را عرض کرد و از امام اجازه رفتن گرفت.
امام (علیهالسلام) فرمودند:
اگر تو از همراهیِ ما سیر شدهای و او به همراهیِ ما راغب است، او را به جای تو قبول میکنم.
خدمتکار، با خوشحالی برخاست که برود. امام (علیهالسلام) او را صدا زدند و فرمودند:
چون مدت همراهیِ ما با هم زیاد بوده است، دوست دارم نکتهای را به تو بگویم و انتخاب را به خودت واگذارم.
خدمتکار عرض کرد: بفرمایید.
امام (علیهالسلام) فرمودند:
وقتی در روز قیامت همه خلائق وارد صحرای محشر میشوند، پیامبر اکرم (صلاللهعلیهوآله) به نور خدا چنگ میزند، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به نور رسول الله متوسل میشود و سایر امامان به نور امیرالمؤمنین و شیعیان ما با توسل به نور امامان وارد بهشت میشوند. و...
مرد خدمتکار پس از شنیدن این سخن امام، عرض کرد:
یابن رسول الله! [چون میترسم اگر از شما دور شوم، محبت و ولایت شما را از دست بدهم و...] پس من در خدمت شما میمانم و آخرت را با دنیا عوض نمیکنم.
وقتی خدمتکار نزد مرکب امام و محل انتظار مرد خراسانی برگشت، خراسانی دید او حال دیگری دارد و از حال او فهمید که پشیمان شده و معامله انجام نمیشود. گفت: چه شده است؟! برگشتی ولی نه با آن حال که رفته بودی!
خدمتکار، فرمایش امام (علیهالسلام) را برای مرد خراسانی بازگو کرد و...
سپس امام صادق(علیهالسلام)، دو کار انجام دادند.
اول:
مرد خراسانی را به حضور پذیرفتند و از اخلاص و محبت او تقدیرنموده و برایش دعا کردند.
دوم:
هزار دینار به آن فقیر فهیم هدیه کردند.
«محمد بن ولید کرمانی» افزوده است:
به امام جواد عرض کردم: اگر زن و فرزندانم در مکه نبودند، هرگز دوست نداشتم آستان شما را ترک کنم.
امام جواد (علیهالسلام) فرمودند:
من هم علیرغم اندوه دوری از تو، با رفتنت نزد خانواده، موافق هستم.
سپس امام جواد (علیهالسلام) به مقداری پول اشاره کردند و فرمودند: برای تو آوردهام، بردارم.
چون نیاز نداشتم، عرض کردم:
اجازه بدهید باشد.
امام با لبخندی شیرین فرمودند: بردار! به آن احتیاج پیدا میکنی!
وقتی به مکه بازگشتم، دیدم [بخاطر حادثهای] بخش بزرگی از داراییام از بین رفته است و به آن پول محتاج شدهام.
📡ا https://b2n.ir/r80984
از 👇
📚آسمانیترین مهربانی، ص۱۱۲
از 👇
📚بحارالانوار، ج۵۵، ص۸۸
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
.تلاوت #تحدیر (تندخوانی)☝️☝️
#جزءچهارم قرآن کریم
و 👇
#ترتیل، جزء۴
ا http://j.mp/2b8SXi3
و 👇
#متن جزءچهارم
ا https://b2n.ir/798531
#التماس_دعا
❣️لطفا ❣️
برای نجات بشریت از #كرونا
و
شرارتهای حاكمان #آمریكا
🤲 دعابفرمائید 🤲
.
.
مراقب #نیرنگهای_بعداز_ترور
باشیم
دراقدامتروریستیِحرم مطهررضوی، نشانههایی وجود دارد که #هدف این جنایت، #تفرقهافکنی ، #عصبیکردنِ مردم و ایجاد #تنفرمذهبی است
بنابراین☝️☝️شایسته است
ملتی که بیشاز #۱۷هزارشهیدترور، تقدیم مبارزه با #دشمنانحقوقبشر کرده و محکم ایستاده، امروز نیز با #هشیاری_بینظیرش، این نیرنگ کثیف را ناکام نمایند.
❣️لطفا ❣️
برای نجات بشریت از #كرونا
و
شرارتهای حاكمان #آمریكا
🤲 دعابفرمائید 🤲
.
.
#حکایت
«علی بن اسباط بن سالم»، از سویی از اصحاب امام کاظم و امام رضا و امام جواد (علیهمالسلام) بوده است. و از عالمان و راویان حدیثی و قاری و مفسر قرآن بوده و جایگاه و منزلت اجتماعی خوبی داشته.
از سوی دیگر، فرد ثروتمندی بوده و به تجارت لباس مشغول بود.
یعنی: هم به لحاظ علمی و معنوی، هم به لحاظ ثروت، در زمان خودش فرد شاخصی بوده.
به هرحال:
«علی بن اسباط بن سالم»، با همسرش داخل منزل نشسته بودند و در مورد خواستگار دخترشان با هم مشورت میکردند.
زن گفت:
مرد! چرا سنگ اندازی میکنی؟ هر دختر و پسری سرانجام باید ازدواج کنند و دنبال زندگی مشترک خودشان بروند.
مرد گفت:
سنگ اندازی کدام است زن!؟ هر که از راه رسید و دخترمان را خواست، باید بدهیم!؟ مگر تو او و خانوادهاش را چقدر میشناسی که این همه اصرار میکنی؟!
زن گفت:
شناخت زیادی ندارم، ولی مگر تو با آنها آشنا نیستی؟
مرد جواب داد:
من فقط چند بار در مسجد با او سلام و علیک داشتهام، همین!
زن گفت:
ظاهرش نشان میدهد که جوان بدی نیست. زحمتکش است. با کار و زحمت مخارج خود و مادر پیرش را تأمین میکند. این سه باری که با مادرش به خواستگاری آمده بود، از برخوردهایش فهمیدم که انسان مؤمن و خوبی است. مادرش میگفت: اهل محل همه قبولش دارند!
مرد گفت:
نمیدانم، عقلم به جایی نمیرسد. راستی خود «جمیله» چه میگوید؟ نظرش چیست؟
زن گفت:
حرفی نزده، اما با شناختی که از روحیهی دخترمان دارم، میدانم که سکوتش نشان رضایتش است. راستی قرار است امروز نزدیک غروب مادرش برای گرفتن جواب بیاید. در جوابش چه بگویم؟
مرد گفت:
بگو یک هفته دیگر صبر کنند تا خوب فکرهایمان را بکنیم.
زن: یک هفته؟!
مرد:
بله. باید با امام جواد (علیهالسلام) مشورت کنم. دخترمان را که از سر راه پیدا نکردهایم. ... راستی! در مورد مشورت با امام، به آنها چیزی نگو!
جمیله در آشپزخانه بود و گفتوگوی پدر و مادرش را میشنید. از شدت اضطراب ناخنهایش را میجوید. او به خواستگارش علاقه داشت. از طرفی صحبتهای پدرش را هم منطقی میدید.
یک هفته از ماجرا گذشت. نزدیکهای ظهر بود که زن صدای در را شنید. وقتی در را باز کرد، دید قاصدی نامه آورده است، بدون هیچ حرفی نامه را به او داد و رفت.
زن میدانست که شوهرش دوست ندارد نامههایش باز شود. این بود که تا عصر صبر کرد. وقتی مرد به خانه آمد، دست و صورتش را شست و داخل اتاق شد، زن نامه را جلوی او گذاشت و گفت:
امروز رسید.
چشمهای مرد برق زد. نامه را برداشت و بوسید.
زن گفت: از کیست ؟
گفت:
نامه امام جواد (علیهالسلام) است. نظرشان را پرسیده بودم و جواب نوشتهاند.
زن: بخوان، ببینم چه نوشتهاند؟
مرد نامه را باز کرد و بلند خواند، طوری که جمیله هم در آشپزخانه میشنید:
امام (علیهالسلام) نوشته بودند:
اگر خواستگاری برای دختر شما آمد و اخلاق و دیانت او مورد رضایت شما بود، با ازدواج موافقت کنید...
مرد نامه را بست و به زنش گفت:
اگر برای جواب آمدند، بگو مبارک است انشاءالله!
دخترشان «جمیله» نیز با شنیدن این حرف پدرش، خیالش راحت شد و در حالی که از خجالت توی صورتش خون دویده بود، یک لیوان شربت خنک برای پدرش برد و جلوی او گذاشت و...
📡ا https://b2n.ir/y86364
از 👇
📚حیات پاکان، مهدی محدثی، ص۵۶
از 👇
📚فروع کافی، ج۵، ص۳۴۷، ح۲
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
142673_209.mp3
4.33M
#تحدیر(تندخوانی)#جزءپنجم☝️
و 👈 #ترتیل، جزء پنجم 👇
ا http://j.mp/2b8RZm3
و 👈 #متن جزء پنجم 👇
ا https://b2n.ir/682575
#التماس_دعا
❣️لطفا ❣️
برای نجات بشریت از #كرونا
و
شرارتهای حاكمان #آمریكا
🤲 دعابفرمائید 🤲
.
.
#دوحکایت_کوتاه
✅ حکایت #اول:
ساربانی بيكار بود و دنبال كار مىگشت، به فكرش رسيد از امام جواد عليه السلام بخواهد تا براى او كارى انجام دهد، از اين رو به «ابوهاشم داود بن قاسم» گفت: وقتى نزد امام عليه السلام رفتى از او بخواه مرا به كارى گمارد. ابوهاشم گفته است:
وقتى به محضر امام (عليهالسلام) شرفياب شدم خواستم در اين باره با او صحبت كنم كه ديدم غذا مىخورند و گروهى نيز نزد ایشان هستند و نشد چیزی بگويم.
امام (عليهالسلام) فرمودند:
اى ابا هاشم! بيا غذا بخور و مقدارى غذا نزد من گذاشتند، آنگاه بدون آنكه من سؤال كنم به یکی از افراد منزل خودشان فرمودند: ساربانى را كه ابا هاشم آورده است نزد خود نگهدار.
📡ا https://b2n.ir/j11287
از 👇
📚اصول كافى، باب «مولد ابى جعفر محمد بن على الثانى»
✅ حکایت #دوم:
حاکم، به قصد شكار بيرون آمده بود و با جاه و جلال سلطنتى برای خروج از شهرعبور مىكرد، عدهاى از کودکان و نوجوانان در راه بازی میکردند و... تا چشمشان به کاروان حکومتی افتاد، همه فرار كردند اما یکی از آنها كه حدود يازده سال داشت از جاى خود حركت نكرد.
حاکم با دیدن او تعجب کرد، زیرا نه فرار کرده بود و نه به حاکم و همراهانش اعتنایی میکرد.
حاکم پیاده شد و به نزديك او رفت اما او همچنان با آرامش کامل درجای خود ایستاده بود.
حاکم که آثار متانت و بزرگى را در چهره او مشاهده میكرد. از او پرسید:
چرا مانند ديگران فرار نكردى؟
پاسخ داد:
راه را نبسته بودم تا با رفتن من باز شود و گناهى هم نكردهام كه بترسم.
سخنان شيواى او حاکم را شگفتزده کرد. پرسید:
اسم تو چيست؟
پاسخ شنید: محمد.
پرسید: فرزند کیستی؟
پاسخ شنید:
فرزند على بن موسى الرضا عليه السلام .
📡ا https://b2n.ir/j11287
از 👇
📚بحارالانوار، ج۵۰، ص ۹۱
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
4_5771572804642145412.mp3
4.35M
تلاوت #تحدیر (تندخوانی) ☝️☝️
#جزءششم قرآن کریم
و 👈 #ترتیل، جزء۶ 👇
ا http://j.mp/28MBohs
و 👈 #متن و ترجمۀ جزء۶👇
ا https://b2n.ir/z93932
#التماس_دعا
❣️لطفا ❣️
برای نجات بشریت از #كرونا
و
شرارتهای حاكمان #آمریكا
🤲 دعابفرمائید 🤲
.
.
#حکایت
«ابو عبدالله، موسى بن قاسم» با نام کامل «موسى بن القاسم بن معاوية بن وهب البجلي» از اصحاب امام رضا و جواد (علیهماالسلام) و از راویان مورد اعتماد و دارای آثار و تألیفات علمی بسیاری است.
📡ا https://b2n.ir/e30020
از 👇
📚رجال النجاشی، ج۲، ص۳۳۵
از «موسى بن قاسم» نقل شده که گفته است:
به امام جواد (عليه السلام) عرض كردم:
خواستم به نيايت از شما و پدرتان کعبه را طواف كنم اما به من گفته شد به نيابت از اوصياء، طواف كردن جايز نيست.
امام (عليه السلام) فرمودند:
بلكه هر قدر مىتوانى طواف كن و بدان كه طواف به نیایت از اوصيا جايز است.
«موسى بن قاسم» افزوده است:
سه سال از اين ماجرا گذشت و آن حضرت را ملاقات كردم و عرض كردم:
من سه سال پيش از شما اجازه خواستم تا به نيابت از شما او پدرتان كعبه را طواف كنم و شما اجازه داديد و من آنچه خواستم، طواف كردم. سپس چيزى به قلبم خطور كرد و مطابق آن عمل كردم.
فرمودند:
چه چيزى به قلبت خطور كرد؟
عرض كردم:
يك روز به نيابت از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) طواف كردم.
حضرت جواد (عليه السلام) با شنیدن نام رسول خدا، سه بار گفتند: صلى اللّه عليه و آله.
عرض كردم: در روز دوم به نیایت از اميرمومنان على (عليه السلام) طواف كردم ، روز سوم به نیایت از امام حسن (عليه السلام)، روز چهارم به نیایت از امام حسين (عليه السلام)، روز پنجم به نیایت از امام سجاد (عليه السلام)، روز ششم به نیابت از امام باقر (عليه السلام)، روز هفتم به نیایت از امام صادق (عليه السلام)، روز هشتم به نیایت از امام كاظم (عليه السلام)، روز نهم به نیایت از امام رضا (عليه السلام) و روز دهم به نیایت از شما طواف كردم.
سپس ادامه دادم: من بر اساس ولايتى ايشان دين خداوند را پذيرفتهام.
امام جواد (عليه السلام) فرمودند:
سوگند به خدا، اكنون داراى دين خدا هستى همان دينى كه جز آن از بندگانش پذيرفته نمىشود.
عرض كردم:
گاهی به نيابت از مادرتان فاطمه زهرا (عليها السلام) طواف كردم و گاهى طواف نكردم.
فرمودند
اين كار را بسيار بجا آور، زيرا بهترين عملى كه انجام مىدهى به خواست خداوند همين است.
📡ا https://b2n.ir/j11287
از 👇
📚منتهى الامال ، باب يازدهم ، فصل دوم ، ص ۹۴۲
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
4_5776036495433401597.mp3
4.59M
تلاوت #تحدیر (تندخوانی) ☝️☝️
#جزءهفتم قرآن کریم
و 👈 #ترتیل، جزء ۷ 👇
ا http://j.mp/2bFRIZC
و 👈 #متن و ترجمۀ جزء۷👇
ا https://b2n.ir/218834
#التماس_دعا
❣️لطفا ❣️
برای نجات بشریت از #كرونا
و
شرارتهای حاكمان #آمریكا
🤲 دعابفرمائید 🤲
.
☝️ پایمالشدن #غولهایکثیفرسانهای
و تحقیر #دروغسازان_خبیث_اجارهای
در تشییع پیکر مطهر شهید والامقام
💗حجتالاسلام محمدصادق دارایی💗
دومین شهید #حادثۀتروریستی
صحن مطهر امام رضا عليهالسلام
سلام بر غیرت این☝️ #ملت_هشیار
که باردیگر، ۴۳سال #دروغ و #فریبکاریِ
آمریکا و مزدورانش را #لگدمال کردند.
🤲 پروردگارا 🤲
به مجاهدت و ایثار 🪴شهدایمان🪴
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.