اِتِّفآق؛
_
.
همیشه میگفت: در زندگی،آدمی موفقتراست که در برابر عصبانیت دیگران صبور باشد. کار بیمنطق انجام ندهد و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود.
_شهیدابراهیمهادی
.
غروب سوم ِبهمن ِ۱۴۰۰ و
مصادف با سالروز ولادت
حضرت فاطمهی زهرا «س» ، و روز مادر
به خانه آمد .
کمی گفتیم و خندیدیم تا شام ؛
بعد از صرف غذا با برادرش
به اتاق خودشان رفتند و لحظهای بعد
در حالی که هر دو کادویی به دست داشتند به اتاق پذیرایی آمدند
و باهم گفتند مادرجان روزت مبارک !
الهی همیشه سلامت و در پناه حضرت زهرا «س» باشی .
من غرق در خوشحالی بودم که ،
محمدامین جلو آمد و
در حالی که روی مبل نشسته بودم
کادویش را به من داد .
بعد از او نوبت آرمان شد ؛
جلو آمد و کادو را به طرفم گرفت ..
وقتی جعبهی انگشتر عقیق سرخ را از دستش گرفتم ،
همان لحظه دستان مرا گرفت و غرق در بوسه کرد ؛
دستم را روی سرش کشیدم و گفتم نکن مادرجان ..
میخواستم او را بلند کنم و رویش را ببوسم
که خودش را روی زمین انداخت و شروع کرد به بوسیدن پاهایم !
پایم را بلند کرد و صورتش را به کف پایم چسباند .
هرطور میخواستم آن وضعیت را تغییر دهم نمیشد ..
فقط گفتم مادرجان این چه کاریه که میکنی !؟
نکن عزیزم ، بذار بلندشم ، ناراحت میشم ها !
آرمان بلند شد و گفت :
مگه نمیگن بهشت زیر پای مادرانه ؟
نمیخوای من برم بهشت ؟
گفتم از دستت تو .
و گفت روزت خیلی مبارک مادر عزیزم .
#شهید_آرمان_علیوردی