♥️ اقتراحی بر عشق بیقید و شرط از منظر اخلاقی
احتمالا «عشق بیقید و شرط» یا «عشق نامشروط» به گوشتان خورده. عشق بیقید و شرط به معنای دوست داشتن و پذیرش کامل دیگری بدون هیچگونه قید و شرطی است. در نگاهی گذرا این مفهوم از منظر اخلاقی چند حُسن دارد و چند ایراد:
◽اولین و شاید مهمترین حُسنش آن است که این نوع عشق به فرد اجازه میدهد که خود را صادقانه به طور کامل ابراز کند و در عین حال احساس امنیت و حمایت کند.
◽حُسن دیگر اینکه این نوع عشق باعث یک تعهد کامل میشود به طوری که در سختیها و چالشها در کنار یکدیگر بمانند و از یکدیگر حمایت کنند.
▪️اما ایراد آن این است که میتواند تمام حد و مرزهای اخلاقی را بشکند به خاطر اینکه طرف باید بخاطر عشق بیقید و شرط، چشمش را به روی هر کاری ببندد، هر وضعیتی را تحمل کند، به هویت و استقلال خودت بی توجه باشد، نیازها و خواستههای خود را نادیده بگیرد..
فرض کن که فرهاد و هانیه در یک رابطه هستند. نازنین زیاد با خانواده یا دوستانش وقت میگذراند، در حالی که علی در خانه منتظر اوست. گاهی علنا به فرهاد بیتوجهی و بیاحترامی میکند. فرهاد به خاطر عشقش به نازنین، این رفتارها را نادیده میگیرد و به خود میگوید که باید صبور باشد و همه چیز را تحمل کند. او حتی از فعالیتهای فردی خود و وقتگذرانی با دوستانش صرفنظر میکند تا هانیه را راضی نگه دارد. در این حالت، فرهاد هویت و نیازهای خود را نادیده میگیرد و به رفتار نادرست هانیه بیتوجهی میکند.
این ایراد، بخاطر آن است که عشق بیقید و شرط، آدمها را مهمتر از قواعد میکند و این پیام را تقویت میکند که ارزشها و قواعد برای آنند که انسان شادکام و خوشبخت باشد. هر جا که حس شادی و خوشبختی او را نقض کند باید آن را کنار گذاشت. چون تنها چیزی که مهم است، خود انسان است!
🔸می خواهم نکته مهم و قابل تأملی بگویم:
بهتر نیست به جای عشق بیقید و شرط، بر «مسئولیت اخلاقی بیقید و شرط» تأکید کنیم؟ ما در هر صورت و در هر شرایطی، در قبال دیگری مسئولیت داریم. عشق بیقید و شرط ممکن است به انتظارات غیرواقعی منجر شود، در حالی که مسئولیت اخلاقی به ما کمک میکند تا واقعیتهای روابط را بهتر درک کنیم و با آنها مواجه شویم. به نظرم مسئولیت اخلاقی باعث میشود عشق و محبت را به شکلی سالم و پایدار تجربه کنیم نه ایدهآل و نامتعادل
#اخلاق_رابطه
#اخلاق_و_عشق
✍️ عبدالله عمادی (معین)
کافه اخلاق، نگاهی تازه به اخلاق┈☕|👇🏻
https://eitaa.com/ethicscafe
فیلم یه کار تمیز، پیچیده، معنادار و در عین حال کسلکننده بود. از اون دسته فیلما که به جای اینکه یه داستان خطی رو تعریف کنه، بیشتر یه ایده رو دنبال میکنه. واسه همینم اگه بخوای اسپویلش کنی، دستت بازه؛ چون هر کی میتونه برداشت خودشو داشته باشه.
▪️ایده اصلی فیلم هیولا این بود که هوش مصنوعی میتونه احساسات آدمارو تغییر بده.
شخصیت اصلی فیلم، یه زن جوان به اسم گابریله که تو سال 2044 دنبال کار میگرده. حالا یه ابزار هوش مصنوعی با قابلیت سفر در زمان، اون رو میبره به دو دوره مختلف: یکی سال 1910 که اونجا یه موزیسین جنتلمن متأهل توی پاریسه، و یکی هم سال 2014 که توش یه مدل مجرد و شیطون تو آمریکاست. دو شغل با احساس در دو سبک متفاوت. تو هر کدوم از این زندگیها، گابریل با یه سری احساسات خوب و بد درگیره که اونو به چالش میکشند.
حالا کارفرمای 2044 که خودش تو فیلم نیست، تلویحا ازش میخواد که احساساتشو کنار بذاره و مثل یه آدم بیاحساس وارد دنیای جدید بشه تا بتونه کار پیدا کنه. اما چون نمیتونه گابریله رو از احساساتش خالی کنه، اونو رد میکنه و میگه صلاحیت سازگار شدن با جامعه رو نداره.
شهری که تو سال 2044 میبینیم، یه شهر پیشرفته و خلوته که جز چندتا آدم با نقاب و حیوان در اون دیده نمیشن. انگار آدما هویت اصلی خودشونو از دست دادن و همشون منزوی شدن. هیچ تعامل احساسی و انسانیای بینشون نیست. تو این مسیر، یه ربات عروسکطور همراه گابریله؛ انگار میخواد گابریل رو هم مثل خودش تبدیل به یه عروسک بیهویت کنه. ولی گابریل زیر این همه فشار روانی دوام نمیاره و آخرش با یه فریاد عصبی و سخت، پرده فیلم رو میکشه و داستان تموم میشه.
🌚 در واقع «هیولا»؛ بحران و فشار ناشی از تغییرات جدیده که گابریل – به نمایندگی از انسان – همیشه ازش میترسه، و با ظهور هوش مصنوعی به اوج خودش میرسه. فیلم میخواد نشون بده که تکنولوژی چطوری داره علیه انسان عصیان میکنه؛ همون چیزی که با نشون دادن آدمای 2044 به صورت کوچک، کوچیک شدن انسان در برابر سلطه فناوری رو القا میکنه.
سخنگوهای شهر 2044، جوری تبلیغ میکنند که انسان راحت شده از شر دردها و احساسات و حتی ناخودآگاه خود و دیگه قرار نیست هیچ اتفاق بد یا فاجعهای رخ بده. هیچ احساسی برای انسان نیاز نیست جز احساس آرامش که اونو هم بدست آورده. گابریل با واکنشها و تردیدهای خود انگار این سؤال رو به رخ اونا میکشه که «آیا رشد تکنولوژی ارزش دارد اگر انسانیت ما را از بین ببرد؟» و با خشم خود گویا این تبلیغ اونها رو به چالش میکشه که نمیشه برای سازگاری با عصر جدید، از احساسات انسانی چشمپوشی کرد و به یک ماشین تبدیل شد. انسان با احساساتش شناخته میشه و با فردیت و حق انتخاب، تعریف میشه.
#اخلاق_هوش_مصنوعی
#اخلاق_رابطه
#اخلاق_فناوری
@ethicscafe: به کافه اخلاق بپیوندید💗☕