eitaa logo
🌷بوے ظهور می آید🌷
197 دنبال‌کننده
755 عکس
143 ویدیو
14 فایل
کُلُنا فِداکـ یا مَهدی(عج) امام صادق علیه السّلام فرمودند: هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. کافی،ج1،ص371 منتظر انتقادات و پیشنهادات شما هستیم🌹 ایدی ادمین👇 @ya_Maahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید محمدی اهمیت بسیاری به حجاب می‌داد و حتی در فیلمی که بعد از شهادتش منتشر شد گفته بود: «اگر خدا لطف کرد و شهادت را نصیبم کرد، بنده از آن شهدایی هستم که حتما یقه بی‌حجاب‌ها و آنها که ترویج بی‌حجابی می‌کنند را در آن دنیا خواهم گرفت». 📚موضوع_مرتبط: 📆مناسبت_مرتبط: تاریخ تولد 🍃 🌸🍃 @etr_zohor
توسل پنهانی به اهل بیت(ع) داشت و به این دلیل همیشه دوست داشتم دعا را جواد بخواند و من پشت سرش تکرار کنم زیرا دعا را با ترجمه می خواند و حین خواندن دعا اشک از چشمانش جاری بود؛ حتی در سفر زیارتی سوریه که با جواد بودم به من گفت که برای خواندن دعای حضرت زینب(س) ابتدا ترجمه دعا را بخوان زیرا روضه حضرت زینب را می توانی به وضوح در ترجمه دعا متوجه شوی. 📚موضوع_مرتبط: 📆مناسبت_مرتبط: تاریخ تولد 🌸🍃 @etr_zohor
در مورد رفتنش به سوریه جمله قشنگی را به من گفت که برای همیشه در خاطرم حک شد. می‌گفت: «تنها چیزی که در آن ریا نیست، صبر است. حضرت زینب(س) خیلی سختی کشید، ولی در مقابل همه‌اش صبر کرد. پس شما هم صبوری کنید.» و من مطمئن هستم که صبری که امروز در نبودنش دارم، از دعای خیر شهید بود. همسرم همیشه به من این دعا را یاداور می شد که از خدا بخواه عاقبت بخیر شویم؛ به همین خاطر تلاش می‌کردم بیشتر از هرچیزی به عاقبت به خیری همسرم فکر کنم و آنچه خیر است را برایش بخواهم ولی همه این موارد، دلیل بر عدم دلتنگی من نسبت به مردی که از او درس های زیادی در زندگی گرفتم نخواهد شد. 📚موضوع_مرتبط: 📆مناسبت_مرتبط: تاریخ تولد 🍃 🌸🍃 @etr_zohor
کتاب «دخترها بابایی‌اند» شرحی از روابط پر احساس و پر عاطفه جواد محمدی و خانواده‌اش است. از ارتباط جواد محمدی و مادرش، از ارتباط جواد محمدی و همسرش، روایتی جذاب از شهیدی که از همان دوره نوجوانی و جوانی نسبت به وقایع اطرافیانش بی‌تفاوت نبود و تلاش می‌کرد در هر جمعی از اجتماعات خانوادگی قرار می‌گیرد آنجا را پر از شور و هیجان کند. جوانی که بی‌قرار بود و نمی‌توانست یک‌جا بند شود. او هرجا و هر زمان که لازم بود برای کسی کاری انجام بدهد خودش را به آنجا می‌رساند و دست محبت دراز می‌کرد. در بخشی از این کتاب آمده است: «مهمانی که می‌گیریم، کسی نمی‌داند باید چه‎کار کند و چه حرفی بزند. اصلاً حرفی بزند یا نه! از خاطراتش بگوید، یا سکوت کند تا هرکسی برای خودش جواد را به یاد بیاورد. فکر کند به خنده‌ها و قهقهه‎هایش که آهنگ مهمانی‎هایمان بود. مهمانی‎مان با این آهنگ جلو می‌رفت و چقدر همه دوستش داشتند! حالا توی مهمانی، صدایش را که نمی‌شنوم، با چشم‎هایم دنبالش می‌گردم. خانم‌ها برای خودشان، دختر‌ها هم گوشه‎ای دیگر کِز کرده‌اند و من از جمع مردها، به دورهمی پسرهایمان نگاه می‌کنم که دلم می‌خواهد جواد در جمعشان باشد... نیست...» 📚موضوع_مرتبط: 📆مناسبت_مرتبط: تاریخ تولد 🍃 🌸🍃 @etr_zohor