❣﷽❣
🔷#مولودی_حضرت_رقیه س
🔶#آقای_مقدم
دلا شاده
دختر دردونه ی ارباب رسیده
با وجودش روی غمهاخط کشیده
جلوه کرده آسمون رنگش پریده
شب شب عیده
مستیمون رو هزاره
دلم بیقراره
عجب حال خوشی دارم
باز تبم روصده
مستیمون بیحده
زیر پاهاش سرمیذارم
یا رقیه خاک پای تو منم
یارقیه در هوای تو منم
یا رقیه مبتلای تو منم
یا رقیه
ذکری که میخونم و شفا میگیرم
عیدیمو از حضرت زهرا میگیرم
اذن رفتن تا امام رضا میگیرم
براش میمیرم
رزق ما دست تو
کربلا دست تو
بانی کرب و بلایی
صاحب منصبی
دلبر زینبی
با گداها آشنایی
تو دستاته رزق ماه و سال من
جوره جوره با شما احوال من
یا رقیه خوبه باتو حال من
🔶یا رقیه دختر ارباب من
شب نوره
سوره کوثر رسیده گل بریزید
ثانیِ مادر رسیده گل بریزید
بهترین دختر رسیده گل بریزید
گل بریزید
فاطمی مذهبه
نقش روی لبه
با رقیه غم ندارم
درد من دوریه
کاش بیام سوریه
روضریحش سر بزارم
شکر حق که شد گدایی منصبم
اهل عالم من رقیه مذهبم
نمیفته اسم بی بی از لبم
🔶یا رقیه دختر ارباب من
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@ewwmajmamolodi
ابرای عاشقی می باره
باز دلم مست و بی قراره
ترانه یا رقیه داره
به هوای نگاه تو پر می کشم باز تو آسمون گل حسین
شب دیوونگی بیا قصه عشقو برام بخون گل حسین
سفره بارون گل حسین
به روی دستا گل حسین
چشمای خستم گل حسین
تو خواب و رویا گل حسین
سیدتی یا بنت الحسین
@ewwmajmamolodi
تو پاییز دلای ما با گل اسمت بهار میاد گل حسین
شب سیاه آرزو نور امید تو رو میخواد گل حسین
الهی باشم گل حسین
با تو همیشه گل حسین
تا خدا رفتن گل حسین
بی تو نمیشه گل حسین
****
طراوت نفس تو آیینه ها رو جلا میده گل حسین
دعای تو به ما جواز سفر کربلا میده گل حسین
نظر لطفت گل حسین
وقتی باهامه گل حسین
کهکشونا هم گل حسین
زیر پاهامه گل حسین
@ewwmajmamolodi
🌹#ولادت_حضرت_رقیه_س
✨دختری آمد سراپا فاطمه
✨این رقیه خانم است یا فاطمه؟
✨در اصالت کیست طاها اینچنین؟
✨در جلالت کیست زهرا اینچنین؟
#ولادتت_مبارک_دختر_ارباب
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
─━━━━⊱🎁⊰━━━━─
❣﷽❣
⚜#مولودی_حضرت_رقیه س
⚜#آقای_اکبری
⚜#پیشمهادم 👌👌
میخونه پر سائل شد
ماه عاشقا کامل شد
اومد ام ابیها باز
همراش کوثری نازل شد
ترنم بارونه
کوثرو تو آسمون همه رو لبها دارن
ملائکه از بالا
برا رو نمایش ستاره هارو باز میارن
شب هجرون عاشقی سر اومد
واسه ارباب دردونه دختر اومد
نگو دختر بگو که مادر اومد
⚜یا رقیه با زقیه
زینب میخونه لالایی
همراه با قمر و خورشید
جبریل اومد از جنت
پای قنداقشو بوسید
می افته یاد مادر
وقتی میگیره حسین رقیه رو آغوشش
علی اکبر با صوت
چه پیمبری میگه آدون رو تو گوشش
تو اصالت رفته به بابا ، خانم
تو شجاعت رفته به سقا خانم
همه جوره رفته به زهرا خانم
⚜یا رقیه با زقیه
نوری از آل طاهایی
تو عمر و جون سقایی
وقتی باشه بابات ارباب
باید باشی تو بابایی
با دستای کوچیکت
وا میشه خانم گره های بزرگ دنیا
بی بی ویزام آماده است
کربلا رفتن من میخاد فقط یک امضا
میشه اشکام جوهر امضات بی بی
عاشقم من نوکر بابات بی بی
من همونم خاک قدمهات بی بی
⚜یا رقیه با زقیه
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@ewwmajmamolodi
.
#شور زیبا سید و سالار شهیدان ویژۀ ایام ولادتِ حضرت رقیه سلام الله علیها به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی•✾•
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
دل به عشقِ تو سپردم من
جایی دیگه اسیر نمیشم
هر چقدر حسین حسین میگم
خدا می دونه سیر نمیشم
دوباره اسمِ حسین اومدُ
دوباره جنونِ من بی حدُ
دلِ من بی بهونه پَر زدُ
منمُ پرچمِ رو گنبد
دار و ندارم،همه کَس و کارم
نوکرِ درِ خونَتَن ایل و تبارم...
ثروت من عشقِ اربابِ
تا با توأم فقیر نمیشم
هر چقدر حسین حسین میگم
خدا می دونه سیر نمیشم
دلمُ دستِ شما دادمُ
روز و شب به پاتون افتادمُ
میشنوی صدایِ فریادمُ
نوکرت همه ی اجدادم
دار و ندارم،همه کَس و کارم
نوکرِ درِ خونَتَن ایل و تبارم...
اونقدر کریم و آقایی
دور و بَرِت همیشه گداست
عُمریِ حسین حسین میگم
خودِ حسین میگه عباس
حاجتِ دلِ گرفتارِ وُ
قَمرِ آسمونِ تارِ وُ
برای حسین علمدارِ وُ
تا ابد سید و سالارِ
دار و ندارم،همه کَس و کارم
نوکرِ درِ خونَتَن ایل و تبارم...
ــــــــــــــــــ
#میلاد_امام_حسین #_علیه_السلام
#میلاد_حضرت_رقیه #_سلام_الله
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
Sibsorkhi_2_Babolharam_Net.mp3
4.65M
|⇦•دل به عشقِ تو سپردم من...
#شور زیبا سید و سالار شهیدان ویژۀ ایام ولادتِ حضرت رقیه سلام الله علیها به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی
#حضرت_رقیه
گفتی حرم، بیا حرمُ اللهِ ما ببین
در گوشۀ خرابه بیا، شاهِ ما ببین
شاهِ سه سالۀ حرمِ شام را نگر
سلطانِ قلبهای پُر آلام را نگر
شاهی که صد خلیفه از او واژگون شوند
شاهان همه، ز آهِ شبَش سرنگون شوند
وقتی که با خداش مناجات میکند
سوزَش خرابه را چو خرابات میکند
یک ناز او نیاز جهان را برآورَد
دستِ دعای او به خرابه سر آورَد
وقتی که با سرِ پدرش روبرو شود
کاخ ستم ز نالۀ او زیر و رو شود
دستانِ کوچکش، گِرهِ کور وا کند
درد دل تمام حرم را دوا کند
ویرانه ای که رأسِ حسین است ساکنش
منّت کِشَند، نورِ تمامِ اماکنش
کعبه به احترام رقیه ادب کند
او را خدا عقیلۀ زینب لقب کند
ما نوکران حضرت سلطان رقیه ایم
دلدادگان درگهِ جانان رقیه ایم
در بارگاه اوست سرِ اولیا بخاک
بر آستان اوست رُخِ انبیا بخاک
زهرا اگر که ام ابیهای مصطفاست
بی بی رقیه اُمِ اَبِ شاهِ کربلاست
ای نورِ دیده، گر چه بظاهر تو کوچکی
مادر تویی، که گفته در عالم تو کودکی
از خارهای پای تو گُل کرده راهِ عشق
آهِ یتیمی اَت، شده صدها سپاه عشق
بر تو مدافعان حرم سر نهاده اند
چندین هزار کشته به راهِ تو داده اند
ما هم مدافعِ حرمِ کفوِ زینبیم
گریه کنانِ عمرِ کمِ کفوِ زینبیم
بس گریه میکنیم که تا بر جنون رسیم
با اشک دیده تا لب دریای خون رسیم
گفتی دمارِ کاخ نشینان درآورَم
جانی نمانده بود که دستی برآورَم
قدّم نمیرسید پدرجان ! ، فدای تو
در مجلسِ یزید شنیدم صدای تو
دردم زیاد بود ولی روی پَنجه اَم
برخاستم، که داد عدویت شکنجه ام
گیسوی سوخته، قدِ خَم، صورتِ کبود
شلاقِ خیس، مُشت و لگد، خندۀ یهود
در بینِ جمع، در وسطِ صوت و هلهله
گاهی مرا کشید به مو، گه به مقنعه
بابا هنوز موی سرم درد میکند
از تازیانه ها کمرم درد میکند
خادم الرضا علیرضا عافیتی
#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#ولادت_حضرت_رقیه_س
متن شعر حضرت رقیه سلام الله علیها -(ای غنچه ی رعنا و دل آرای دل ما)
ای غنچه ی رعنا و دل آرای دل ما
ای یاد تو هر لحظه مسیحای دل ما
ای اوج طلب موج تمنای دل ما
ای فاطمه ی دوم و زهرای دل ما
سرمست شد از زمزمه ی نام تو دل ها
زنده کنی از هر نفست دلْ چو مسیحا
افتاده به دامیم و به جز جام نگیریم
هستیم و دل خویش از این دام نگیریم
بی ذکر تو یک لحظه که آرام نگیریم
بر حاجت خود غیر همین نام نگیریم
مرغ دل ما خیمه زده بر سر کویت
تو باب همه حاجت مایی چو عمویت
ای ماهِ شب حضرت خورشید رقیه
از ذکر تو آیینه ی امید رقیه
زینب ز تماشای تو خندید رقیه
جان داد اباالفضل تو را دید رقیه
لبخند تو چون موج سرور است به جنت
از یُمن تو حق بر همگان کرده محبت
با بردن نام تو شکوفا شده غنچه
لبخند زدی ، در بر تو وا شده غنچه
بر دامن گل بعد تو پیدا شده غنچه
با شبنم خود جام طهورا شده غنچه
هر قطره ی شبنم شده صهبای وصالت
غلتیده و افتاده به رخسار خیالت
با یاسِ بهاریِ علی ، مو نَزَنی تو
آیینه ای از حُسن عمویت حسنی تو
بر جان اباالفضل چنان روح تنی تو
دردانه ی زهرایی و شیرین سخنی تو
بر قلب من خار شده گام گذاری
تا گل شود از یاد تو ای یاسِ بهاری
آرام دلِ عاشق و مدهوش اباالفضل
کِی یاد تو گردید فراموش اباالفضل
می بُرد تماشای رخت هوش اباالفضل
تا عرش سفر می کنی از دوش اباالفضل
ای جایگه ات غبطه ی صد فوج فرشته
نام تو خدا بر دل عشاق نوشته
سرمستی جام تو سبویی است ز کوثر
از دیده چو اشک آمده جویی است ز کوثر
نام تو به لب همچو وضویی است ز کوثر
حالات رخت بغض گلویی است ز کوثر
در محفل میلاد ببین روضه نخوانیم
اما ز غم روی تو در آه و فغانیم
ای کاش رُخَت جلوه گرِ شام نمی شد
همواره نوازش زِ سر بام نمی شد
با رأس پدر همره و همگام نمی شد
گر اسم تو با فاطمه هم نام نمی شد
شاید که رخت سیلی بسیار نمی خورد
این گونه تو را خصم به بازار نمی بُرد
شاعر: #محمد_مبشری
#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#ولادت_حضرت_رقیه_س
ولادت حضرت رقیه سلام الله -(عرش از نورِ خدا غرقِ تَلاطُم شُده بود)
عرش از نورِ خدا غرقِ تَلاطُم شُده بود
بَسکه میریخت گُل از عرش زمین گُم شده بود
باز هنگامهیِ یک جلوه تَبَسُم شده بود
وقتِ رقصیدنِ دل وقتِ ترنُم شده بود
شب از آن شب همه شب مثلِ شقايق شده است
مثلِ مجنون شده یعنی که شب عاشق شده است
-
چه شکوهی که خدا نیز تماشا میکرد
بال در بالِ فرشته پَرِ خود وا میکرد
جلوه بر چشمِ علی اُمِ اَبیها میکرد
یا حسین ابنِ علی بود که غوغا میکرد
مثل خورشید دل از آنهمه کوکب می بُرد
زینبی آمده بود و دِلِ زینب می بُرد
-
لاله شوریدهیِ هر لحظهی دیدارش بود
ماه آواره و شب گرد و گرفتارش بود
مِهر همسایهیِ دیوار به دیوارش بود
خوشبحالِ دلش عباس علمدارش بود
چشم وا کرد و خدا گفت چه رویی دارد
چه ظهوری چه شکوهی چه عمویی دارد
-
موج برخاست و با زمزمه از دریا گفت
باد پیچیده و از آن شبِ نا پیدا گفت
آنشبی که مَلَک از آمدنِ لیلا گفت
خبرِ آمدنِ لیلیِ لیلا را گفت
اولین آینهیِ جاریِ کوثر آمد
دومین فاطمهیِ خانهی حیدر آمد
-
آسمان از قدمش تا که شکوفا میشد
عشق شیرازهی هر واژهی دنیا میشد
هر سحرگاه که گلبرگ گُلَش وا میشد
عالم از یاسترین عطر مسیحا میشد
باغبان با همه آغوش پذیرایَش بود
لحظهی آمدنِ اُمِ اَبیهایش بود
-
کیست این جلوه مگر عصمتِ کبریٰ دارد
کیست این یاس که صد باغِ تماشا دارد
کیست این چشمه که در دامنه دریا دارد
به سرِ سینه یِ اَربابِ همه جا دارد
تا که یکبار به چشمانِ پدر بابا گفت
تا نَفَس داشت حسین ابن علی زهرا گفت
-
نظری کُن که سَری زیرِ قدمها داری
بینِ منظومهی خورشیدیِ دل جا داری
زیرِ پا وسعتِ شش گوشهی دنیا داری
که سرِ دوشِ علمدارِ علی جا داری
مثل فطرس شده آنکس که گدایَت شده است
دلِ ما در به درِ کرب و بلایت شده است
-
حیف از آن یاس که یک روزه بَرو بارَش سوخت
دامنش دور زِ چشمانِ علمدارش سوخت
پایِ پُر آبلهاش با تنِ تبدارش سوخت
از سرِ ناقه زمین خورد و دلِ زارش سوخت
چشم وا کرد و به نیزه سرِ بابا را دید
از همان فاصلهیِ دور لبش را بوسید
(حسن لطفی)
شاعر: #حسن_لطفی