بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
#جواد_کریم_زاده
شکر لله که شدم من ز محبان علی
جان مادر پدرم باد به قربان علی
شیر با مهر علی داد به من مادر و گفت
که حلالت پسرم باش به فرمان علی
ای که گفتی ز ازل تا به ابد حیدریم
باش تا روز ابد بر سر پیمان علی
شیعه از روز ازل هست غدیری منشش
گر خورد لقمه ای از سفره احسان علی
لعنت حق به کسانی که نمک را خوردند
ناسپاسان که شکستند نمکدان علی
من غلامی ز غلامان غلام علی ام
کاش در رتبه شوم من ز غلامان علی
سر و سامان من بی سر و سامان وقتی است
که شوم در به در و بی سر و سامان علی
خاک نعلین علی گر شوم این چشمان را
می نهم بر قدم قنبر و سلمان علی
افتخار دگرم این که به مژگان روبم
خاک صحن و حرم و گنبد و ایوان علی
شده ام مست میِ خوشه ی انگور ضریح
تا کنم مستی در حلقه ی مستان علی
هر کجا کار دلت خورد گره می بایست
سر به پایش نهی و دست به دامان علی
کسر شانش تو بدان هر چه غلوّ در شعر است
که خدا مدح علی کرده به قرآن علی
این همه شهد و شکر کز دهنم می ریزد
ذکر جانم علی و جانم علی، جانِ علی
کرد مولا مددم تا که به گرد گل او
نغمه خوانش شوم و مرغ ثنا خوان علی
@ewwmajmamolodi
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
#علیرضا_بیاتانی
دلم شکست ؛دوباره هوای دلبر کرد
حضور دلبر خودرا دوباره باور کرد
دلم به رسم ادب رو به سوی حیدر کرد
فضای ذهن مرا یاد او معطر کرد
به نام نامی مولا دوباره مست شدم
برای گفتن از او قلم به دست شدم
قلم به دست گرفتم,ز عشق بنویسم
شکسته بسته و با رمز عشق بنویسم
امان دهید که من هم ز عشق بنویسم
کنون نه؛بلکه دمادم ز عشق بنویسم
خدانموده مرا خلق تا علی گویم
که یا,علی بنویسم و یا,علی گویم
به روی سینه من حک شده است نام علی
وجود داشت ز روز الست نام علی
به جز خدا سبب هرچه هست نام علی
غرور قافیه ها را شکست نام علی
برای وصف علی شعر و واژه لازم نیست
"علی,علی است" تمام سروده ها ضمنی است
علی که خلق نشد جز نبی از او بهتر
و گفت فاطمه بنت اسد به او حیدر
خدای عزوجل هم اگر کنی باور
صراحتا به علی گفت نفس پیغمبر
علی, یلی که همیشه میان معرکه بود
میان معرکه نه؛آسمان معرکه بود
فقط علی است خلیفه برای پیغمبر
فقط خلیفه نه؛صاحب لوای پیغمبر
نگاه کن به حدیث کسای پیغمبر
علی کجاست کسی ماسوای پیغمبر
درون خانه او جا نداشت غیر علی
چرا که فاطمه همتا نداشت غیرعلی
برای وصف شما ای امام پاکی ها
چگونه از تو بگویم؛ نگویم از زهرا
برای عرض ارادت به حضرت مولا
مدام زمزمه کردیم نام زهرا را
به نام نامی مادر به آخر آمد شعر
بدون فاطمه چنگی به دل نمی زد شعر...
@ewwmajmamolodi
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
حسن_لطفی
▶️
خدا میخواست چشمِ او فقط عینالیقین باشد
خدا میخواست دستِ او فقط حَبلالمَتین باشد
خدا میخواست تیغِ او میانِ کُفر و دین باشد
خدا میخواست نامِ او به نامِ خود قَرین باشد
خدا خود را که مومن خواند *منظورش همین باشد
که میخواهد علی تنها امیرالمومنین باشد
خدا تصویری از خود را زمانی که به قاب انداخت
خدا را شُکر ما را هم به پایِ بوتراب انداخت
"صبا خاکِ وجودِ ما به آن عالیجناب" انداخت
رُطبهای نجف وقتی دهانها را به آب انداخت
ضریح غرقِ انگورش مرا شَطِ شراب انداخت
صُراحی میکشم وقتی شرابش اینچنین باشد
دلم مست است تا ساقی امیرالمومنین باشد
علی منظور از مِیها از این هوهو و هِیهِی ها
علی میجوشد از هر لب لبِ ما یا لبِ نِی ها
علی موسیقیِ باران که میبارد پیاپی ها
فدای شاه راهش که به مژگان میکنم طی ها
سمرقند و بخارا و حجاز و کعبه و رِی ها
علی حق و علی حی و پس از این نقطه چین باشد
فقط وصفِ خدا وصفِ امیرالمومنین باشد
خدا وقتی بهشتی رویِ دامانِ نجف دارد
بهشت از دور رویایِ بیابانِ نجف دارد
چه غم دارد کسی که خُردهای نانِ نجف دارد
که زهرا هم دو چشمش را به ایوانِ نجف دارد
چه کم دارد خدا وقتی که سلطان نجف دارد
خدا را میتوان بینی اگر آئینه این باشد
خدا را شُکر مولایم امیرالمومنین باشد
به حیرت کعبه میبیند شکوهی آسمانی را
ظهورِ نقطهی بسمالله سَبْعالْمَثانِى را
نبی میبوسدش از لب همین جامِ دهانی را
به میدان میرود بیند زمین خانه تکانی را
به تیغ آبدارا و به هر سو سر پَرانی را
همیشه مرکبش دُلدُل برایِ فتح زین باشد
رمیدنهای لشکر از امیرالمومنین باشد
نه تنها وقت رزمش زَهره هاشان از جگر ریزد
نه تنها وقتِ مِیدانداریَش کوه از کمر ریزد
که از جبریل و عزرائیل حتی کُرک و پَر ریزد
نه تنها پیشِ او صحرایی از تیغ و سپر ریزد
که از تیغ و سپرشلوارهاشان بیشتر ریزد
نمیاُفتیم از پا تا علی حِصنِ حَصین باشد
نمیاُفتیم از پا تا امیرالمومنین باشد
اگر توفیق باشد سر به پای قنبر اندازیم
"فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
بُوَدکان شاهِ خوبان را نظر بر منظر اندازیم
که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم"
که از خاکِ نجف خود را به حوضِ کوثر اندازیم
به نامش بشکند هر سَد اگر دیوارِ چین باشد
ولیِ رهبرم وقتی امیرالمومنین باشد
*آیه ۲۳ سوره مبارکه حشر
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
اَلا اِلهِ من، ای ربِ آشنا مددی
بنامِ نامیِ "هو" یا اِلاهَنا مددی
خدای حیدر کرار، ربَّنا مددی
سُرورِ اَهلِ دو دنیاست، آتِنا مددی
سُرورِ حضرتِ خَیرالاَنام آمده است
علی ز داخلِ بیت الحرام آمده است
چه مولَدیست علی، کس ندیده میلادش
که کعبه را علیِ مرتضاست، اِمدادش
تمامِ خادمِ این خانه اَند، اَجدادش
که از ازل به حرم کرده، خالقش یادش
در آن زمانه خبر از پیمبری که نبود
تو بودی و علی و خَلقِ دیگری که نبود
همان کسی که بنا بود مرتضا بشود
همان که بود بنا، یارِ مصطفا بشود
یگانه همنفَسِ محورِ کسا بشود
نجات بخشِ تمامیِ انبیا بشود
علی علی علی آنکس که با هدایتِ او
قرار شد به خلایق دهی ولایتِ او
علی مَدارِ حقیقت، علی مدیرِ فَلَک
علی حقیقتِ انسان، علی امیرِ مَلَک
علی به وسعتِ هر سفره، آب و نان و نمک
علی به فطرتِ خَلق از سماست تا به سَمَک
علی به مملکتش، جانشینِ الله است
به تختِ سلطنتش، همنشینِ الله است
علی لسان و بیانِ خداست در عالم
علی جمال و جلالِ هُداست در عالم
علی معلمِ اهل ولاست در عالم
علی متممِ خیرالنساست در عالم
مطیعِ فاطمه، یک رتبه ی رفیعِ علیست
علی مطیعِ خدا و بشر مطیعِ علیست
علی که فاتحِ بدر و حنین و خیبر بود
ز ناله های یتیمان، دلش مکدر بود
تمامِ عمر اگر حافظِ پیمبر بود
شَبَش گواه که اَنبان بدوشِ هر در بود
"علیست مردِ شب و شیرِ روز و اهلِ سحر"
علی معین و کسِ بی کسان، پناهِ بشر
امیر و سَروَر و سلطانِ کائنات علیست
امین و رهبر و مولای ممکنات علیست
مدد بخواه که حلالِ مشکلات علیست
که ناخدای دوصد کشتیِ نجات علیست
علی دلیلِ قبولیِ طاعتِ مومن
وفای اوست بهای شفاعت مومن
بلا بیار که درمان درد افزون شد
طبیبِ عشق به دارالشفای مجنون شد
حرم سریرِ سعادتگهِ همایون شد
شهنشهِ دو سرا از حجاب بیرون شد
طلب بیار که خورشیدِ عشق تابیده
همای عشق به سر، سایه گسترانیده
کجاست سائلِ درگاهِ حیدر کرار
کجاست شیعه ی آگاهِ حیدر کرار
کجاست سالکِ همراهِ حیدر کرار
کجاست پیروی از راهِ حیدر کرار
کجاست میرِ یمانی، دلیرِ ایرانی
کجاست رهروِ سلمان، شود سلیمانی
اگر چه فاطمه اول مدافعِ حرم است
هر آنکه طی کند این راهِ پاک محترم است
حریمِ زینبِ کبرا که مضجعِ کرم است
هنوز منتظرِ منتقم در آن حرم است
هنوز ناله ی زینب ز خیمه می آید
که صبحِ صادقِ آنشب به خیمه می آید
همان شبی که همه خیمه ها در آتش سوخت
همان شبی که عطش، در دلِ فراتش سوخت
همان شبی که حرم، کشتیِ نجاتش سوخت
همان شبی که نفَس، حنجرِ حیاتش سوخت
پس از فرو شدنِ نیزه بینِ حنجر، وای...
هجوم و حمله و غارت بسوی معجر، وای...
شاعر: #محمود_ژولیده
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
ای قطره در حوالی دریا قدم مزن
ای ذره از ستایش خورشید دم مزن
حرف وجود را به زبان عدم مزن
کار تو نیست؛ مدح علی را قلم مزن
هرچند آرزوی من از او سرودن است
کی در توان بنده خدا را ستودن است
روزی اگر که خلق به وصفت زنند دم
یا شاعران شوند به مدح تو هم قسم
دریا شود مرکب و اشجار هم قلم
صدها هزار حافظ و سعدی و محتشم
لالند در بیان تو یا مرتضی علی
وقتی که هست وصف تو کار خدا علی
باید غزل نوشت گدای در تو را
باید سرود هر نفس قنبر تو را
من کیستم که وصف کنم بوذر تو را
باید که واژه واژه ی هر منبر تو را
دریایی از بحار، و یا الغدیر کرد
خود را چنان سخن، به کمندت اسیر کرد
پر کرد تا صدای خدا گوش کعبه را
روشن نمود خانه ی خاموش کعبه را
دیدار تو ربود ز سر هوش کعبه را
دیدند باز بودن آغوش کعبه را
یعنی که باده ریخت ز پیمانه ی خدا
دیدند حق درآمده از خانه ی خدا
راهی اگر به سمت خدا هست راه توست
غیر از خدا زمین و زمان در پناه توست
خوشبخت کیست؟! انکه هلاک نگاه توست
کعبه کجاست؟! کعبه همان زادگاه توست
کعبه همانکه در طلبت سینه میدرد
هر شب بر آستان نجف سجده می برد
گفتم نجف دوباره به غم مبتلا شدم
بی اختیار راهی ایوان طلا شدم
هر بار که مسافر کرب و بلا شدم
در آسمان شهر تو اول رها شدم
ای کوه! باز اذن به این کاه می دهی؟
ما را به خانه ی پدری راه می دهی؟
ای خانه ی تو خانه ی ما از قدیم ها
بابای مهربان تمام یتیم ها
هستند در پناه تو حتی رجیم ها
محشر نجاتمان بده از چنگ بیم ها
ای کاش روز حشر من اهل رجب شوم
با دست های فاطمه ات منتخب شوم
شاعر: #محمدعلي_بياباني
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین