eitaa logo
کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
23.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
112 فایل
جدیدترین اشعاروسرودهادرکانال ما خوش آمدین🌹 @ewwmajmamolodi #کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین مدیریت👇 @khadeem110 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما در روبیکا 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
محکومیت اهانت به محمد (ص) گفتم و دیدم که دل حساس می گردد ز عطر نام او غرق شمیم یاس می گردد بخوان ای دل محمد (ص)را ستایش کن محمد (ص)  را محمد (ص) خار چشم دشمن خناس می گردد ندیده چشم خلقت چون محمد (ص) آبروداری کسی که خاک کویش آبروی ناس می گردد بزن دل را به دریای محمد (ص) ، چون که تا محشر خدا داند چه دُرها روزی غواص می گردد محمد (ص) یا محمد (ص) کن نفس را تازه از نامش که از نام محمد (ص) جلوه گر الماس می گردد ندارد تازگی رسم اهانت بر محمد (ص) هان کجا خورشید خاموش از دم نسناس می گردد درخت دین گرفته از محمد (ص) برگ و بارش را کجا زخمی دگر از ضربه های داس می گردد نمی دانست دشمن که محمد (ص) جامی از عطر است که گر بشکست ، عطرش بیشتر احساس می گردد محمد (ص) حاکم قلب است پس جای تعجب نیست که او مغضوب این قوم خدانشناس می گردد
اُف بر زمین بگوید اگر اُف به آمنه چشم زمان زمان توقف به آمنه تسبیحی از ستاره به دستش گرفته است حق می دهد مجال تصرف به آمنه از سادگی صفا شده مهمان خانه اش اصلا نیامده ست تکلف به آمنه من فکر میکنم که خداوند در ازل بخت بلند کرده تعارف به آمنه عالم دخیل دامن راحیل دیگری ست پیداست از توسل یوسف به آمنه از برکت محمدش او هم به عرش رفت حق داده است اذن تشرف به آمنه شوق صله مجال تلفظ به من نداد شعرم از احتیاج دلم گف(ت) به آمنه این دل که با امید در ابواء دخیل بست از طیف شاعران مدینه نرفته است شخصیتی ستوده و برجسته مصطفی معنا دهد به واژه ی وارسته مصطفی او تا سپیده دم همه شب سر به سجده داشت الگوی ناب ؛ بنده ی شایسته مصطفی بالذات عقل کامل و بالفطره عالم است کاری نکرده است ندانسته مصطفی تا حسن عاقبت به همه ارمغان دهد با جان و مال خویش کمر بسته مصطفی مرد جهاد بود که طائف به چشم دید با ابروی شکسته نشد خسته مصطفی نفرین نکرد امت خود را رسول مهر سرشار از محبت پیوسته مصطفی شور و شکوه و روح اذان است و می دهد پس حیثیت به گنبد و گلدسته مصطفی بیش از علی که عاشق زهرای اطهر است باشد به عشق فاطمه وابسته مصطفی هست علی ست بسته به هستی فاطمه هستی فاطمه همه از هست مصطفی بالا گرفت بین تمامی دست ها دست امام فاطمه را دست مصطفی وقتی دهد برات مدینه خدا کند باشم میان جمله ی فهرست مصطفی هستیم بر ارادت خود  پایبند تر هدیه به محضرش صلواتی بلندتر در زمره ی بشر نه همانا پدیده است او را خدا برای خودش برگزیده است خورشید هم به یاد ندارد طلوع وی چرخ و فلک شبیه محمد ندیده است او را نخست قبل ظهور ستاره ها با دست خویش حضرت حق افریده است پایان شام زنده به گوری دختران در ظل افتاب هدایت دمیده است دل های ما به هم شده نزدیک شام عید با دست او نسیم محبت وزیده است دستش میان سفره ی ما نان گذاشته همواره بانی نعمات عدیده است از اسمان به سمت زمین میکند شتاب باران برای بوسه به پایش رسیده است بی مرتضی تمامی ابیات ابتر اند ذکر علی به داد قصیده رسیده است با این که هست جشن رسول خدا ولی خشنودی پیمبر و زهرا بگو علی بانی فیض فیض مجدد فقط علی ست مستم دلیل مستی بی حد فقط علی ست انگشتری دهد به گدا در رکوع خود بر عجز مستمند مقید فقط علی ست میراث مرتضاست کرامات مجتبی عمری ابالکریم زبانزد فقط علی ست میل سفر نمیکنم الا سوی نجف مقصود من ولایت و مقصد فقط علی ست بی خود که محو گنبد و گلدسته نیستم نقش و نگار پرچم گنبد فقط علی ست دزد است ان که تکیه زده جای مصطفی اهل سقیفه صاحب مسند فقط علی ست هر شیر پاک خورده قسم یاد میکند نفس و دم و وصی محمد فقط علی ست ان کس که میبرد عتباتم فقط رضاست ان که دهد حواله ی مشهد فقط علی ست در بند حیدرم نه که در بند قافیه ارباب تا قیام قیامت فقط علی ست اول سری به خاک نهاده ادب کنم دوم از او برات مدینه طلب کنم
آیه آیه همه جا عطر جنان می آید وقتی از حُسن تو صحبت به میان می آید جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است بشنود مدح تو را با هیجان می آید مي رسي مثل مسيحا و به جسم کعبه با نفس هاي الهي تو جان می آید بسکه در هر نفست جاذبه‌ی توحیدی است ریگ هم در کف دستت به زبان می آید هر چه بت بود به صورت روی خاک افتاده‌ ست قبله‌ی عزت و ايمان به جهان مي آيد با قدوم تو براي همه‌ی اهل زمين از سماوات خدا برگ امان مي آيد نور توحيدي تو در همه جا پيچيده ست از فراسوي جهان عطر اذان مي آيد   عرش معراج سماوات شده محرابت ملکوتی ست در این جلوه‌ی عالمتابت   خاک از برکت تو مسجد رحمانی شد نور توحید به قلب بشر ارزانی شد خواست حق، جلوه کند روشني توحیدش قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد ذکر لب های تو سرلوحه‌ی تسبیحات است عرش با نور نگاه تو چراغانی شد قول و افعال و صفاتت همه نور محض اند نورت آئينه‌ی آئين مسلماني شد به سراپرده‌ی اعجاز و بقا ره یابد هر که در مذهب دلدادگی ات فانی شد خواستم در خور حسن تو کلامی گویم شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد اي که مبهوت تو و وصف خطي از حسنت عقل صد مولوی و حافظ و خاقاني شد از ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد»   جنتی از همه‌ی عرش فراتر داری تو که در دامن خود سوره‌ی کوثر داري دیدن فاطمه ات دیدن وجه الله است چه نیازی است که تا عرش قدم بر داری جذبه‌ی چشم تو تسخیر کند عالم را در قد و قامت خود جلوه‌ی محشر داری عالم از هيبت تو، شوکت تو سرشار است اسداللهی چون حضرت حيدر داری حسنين اند روی دوش تو همچون خورشید  جلوه‌ی نورٌ علي نور ، مکرر داری   اهل بیت تو همه فاتح دل ها هستند روشني بخش جهان، قبله‌ی دنيا هستند   اي که در هر دو سرا صبح سعادت با توست رحمت عالمي و نور هدايت با توست چشم امید همه خلق و شکوه کرمت پدر امتي و اذن شفاعت با توست با تو بودن که فقط صرف مسلماني نيست آنکه دارد به دلش نور ولايت، با توست بي ولاي علي اين طايفه سرگردانند دشمني با وصي ات، عين عداوت با توست بايد از باب ولاي علي آيد هر کس در هواي تو و در حسرت جنت با توست سالياني ست دلم شوق زيارت دارد يک نگاه تو مرا بس، که اجابت با توست   کاش مي شد سحري طوف مدينه آنگاه نجف و کرب و بلا و حرم ثارالله