eitaa logo
کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
34.4هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
130 فایل
جدیدترین اشعاروسرودهادرکانال ما خوش آمدین🌹 @ewwmajmamolodi #کانال_مولودی_و_عروسی_مجمع_الذاکرین مدیریت👇 @khadeemeh110 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما در روبیکا 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام الله علیها سلام الله علیها 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 میگن ملائک توو آسمونها میون هر زمزمه همه با هم کوثر و بخونید که اومده فاطمه(س) دلبر اومده – کوثر اومده آی سینه زنا - مادر اومده ای معلم روح الامین ای یار امیرالمومنین داروندار مولا- سیدتی یازهرا(س) **** خدا صدا زد همه بدونید کنیز من فاطمه(س) است شفاعت و دست اون دادم چون عزیز من فاطمه(س) است روح کرمی – تو بی حرمی سایه ت به سرم – تو مادرمی ای ملیکه کون و مکان ای مادر امام زمان دار و ندار مولا – سیدتی یازهرا(س) *** توگوهری و تمام خلقت شده شبیه صدف شمیم سیب تو میرسه از ضریح شاه نجف ای نور دو عین – به حق حسین(ع) مارو برسون – بین الحرمین ای همسر یل بت شکن ای مادر حسین و حسن دار و ندار مولا – سیدتی یازهرا(س) 🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
سلام الله علیها سلام الله علیها 🖋تقدیم به حضرت زهرا سلام الله عليها حقْ مِلاكِ عشق را با عشق تو سنجيده است شاهكار دست خود در خلقت تو ديده است ذكر " لا اُحصي ثنائُك " لحظه اي از وصف توست پايِ مدحت دست هر صاحب قلم لرزيده است روي دامان خديجه گشته تنزيل بهشت بوي سيب از فرشْ تا عرشِ خدا پيچيده است جاي لبهاي پيمبر مانده روي صورتت سرخْ گشته گونه ات بسكه تو را بوسيده است محور هفت آسمان با گردش چشمان تو فاش گويم مرتضي هم دُوْرِ تو گرديده است هاتفي از خلقت جنّات پرسيد و شنيد فاطمه يك گوشه لب وا كرده و خنديده است خم به ابرويت مياور ، چون قيامت مي كند حق اگر آگاه گردد فاطمه رنجيده است در بلور سينه ی ما ردِّ پای ساغر است اين همه اُوْصافْ يك نقطه ز ثاي كوثر است قبضه ی خلقت ميان دستهايت فاطمه هر چه بود و هست خاكِ زير پايت فاطمه همسران و مادران ما كنيزان تواند بچه هاي ما فداي بچه هايت فاطمه رويِ بامِ خانة تو اعتكافِ جِبْرئيل بسكه مشتاق است بر صوت دعايت فاطمه مثل پيغمبر نواي ( بِعَليٍ بِعَلي ) بوده هر شب زينت يا ربَّنايت فاطمه مريم و حوا و هاجر خاكْ بوسِ خانه ات شاه راهِ جنتُ الاعلي ، سرايت فاطمه دِرهمي بر ما عطا كن آبرو پيدا كنيم مي كند سلطاني عالم گدايت فاطمه كنج اين خانه نشستي ذكر مي گويي ولي ذكر تسبيح ملائك با صدايت فاطمه كيستي تو مظهر مشكات نور كبريا در تَحَيُّر مانده ام وقت ثنايت فاطمه لال مي گردد زبانم تا كه مي گويد خدا عالمي را خلق كردم من برايت فاطمه سوره ی توحيد بسته دستِ شاعرهايتان ور نه مي گفتم تو را دختِ خدايت فاطمه خلقت پاكِ تو با نور خدا آميخته حق هر آنچه داشته پايِ تو زهرا ريخته در تمام عرصه هاي زندگي نام آوري شاه بيت شعر پاكي هاي حَيِّ داوری سورة تو بين قرآن از همه كوتاه تر در حقيقت از تمام سوره ها بالاتری در قداست در نجابت در حيا و در عفاف در ميان پرده ی عصمت هميشه گوهری گشته الگوي قناعت رسمِ همسر داري ات اسوه ی ايثار و صبری ، خانه دارِ حيدری بارها و بارها در وصف تو گفتا علی در مسير بندگی تو بهترين همسنگری تحفه ی فردوس ، اي از برگ گل حساس تر با نگاه مهربانت از همه دل مي بری هر يكی از پنج تن خود يك ستونِ خلقتند كيستي بانو كه بر اهل كسا هم محوری بسكه توحيد از كنار دامن تو ريخته با نگاهت مثل زينب دختري مي پروری حضرت صادق چه زیبا عشق را تفسير كرد گفت : بر سادات نه بر شيعيان هم مادری حيف ْ مردم قدرِ والایِ تو را نشناختند اي كسي كه راحت جان و دلِ پیغمبری بانوي انسيه الحورا ، نيايد لحظه ای كه ببيند چشم حيدر بين ديوار و دری تا قيامت مهر تو باب نجات عالم است روي دست و بازويت جای لبانِ خاتم است هر كه دنبال مزار توست مي آيد نجف هر دلي كه بی قرار توست مي آيد نجف صحن ايْوانِ نجف بوی مدينه مي دهد هر كه دل تنگِ ديار توست مي آيد نجف ريشه ی آب و گِلِ ما با تولای عليست عاشقي كه از تبار توست مي آيد نجف هر كسي يك بار نان سفره ات را خورده و مثل سلمان مستِ يار توست مي آيد نجف هر كه مي خواهد دلش محكم شود بی واهمه روز محشر در كنار توست مي آيد نجف ( لستُ ادري ) های كُمپاني شهادت مي دهد عاشقي كه داغدار توست مي آيد نجف قبر محسن هم گمانم بين آغوشِ عليست سينه اي كه خون ز بارِ توست مي آيد نجف کربلا هم عشق بازیها عجب بالا گرفت بین آغوش پدر شش ماهه او جا گرفت
سلام الله علیها سلام الله علیها قلم مطهر و صفحه مطهر و تحریر به آب و تاب کنم وصف آیه ی تطهیر تو کیستی که همه قاصرند از درکت چگونه می شود آخر تورا کنم تفسیر مقابل قدمت جبرییل زانو زد ز بس جلالیت ذات توست عالم گیر به پیشگاه شما از خدا پیام رسید سلام حضرت کوثر... سلام خیر کثیر قسم به لوح و قلم گر اراده فرمایید به باب میل شما می خورد رقم تقدیر میان خانه نشستید و ذکر می گویید تمام ارض و سماوات غرق این تکبیر تمام خلق تو را در نقاب و دیده و بس فقط خدا رخ تو بی حجاب دیده و بس **** زمانه ظرف ندارد که تو ظهور کنی کجا به کوته ی فکر ما خطور کنی اگر قنوت بگیری میان سجاده تمام شهر به یک غمزه غرق نور کنی کلیم خانه ی حیدر! به یک دعای سحر سرای کوچک خانه شبیه طور کنی تو بهجت دل مولایی و به یک لبخند وجود خسته ی او را پر از سرور کنی فضای کوچه پر از عطر سیب می گردد ز هر دیار اگر لحظه ایی عبور کنی تو روح عاطفه ایی... گرچه من گنه کارم مرا مباد ز خود لحظه ای تو دور کنی غبار راهم و تو سایه ی سرم هستی چه غم به روز قیامت تو مادرم هستی **** دگر زمان سرور پیامبر آمد که گاه زخم زبان قریش سر آمد تو همزبان خدیجه شدی میان رحم که غم مخور شب تنهایی ات سحر آمد برزگ بانوی کعبه چقدر تنها بود... ز دیده های پر از مهر او گوهر آمد شمیم سیب بهشت از حجاز می آید نگار ماست غریبانه از سفر آمد خدا برای علی خلق کرده است تو را برای شیر خدا بهترین سپر آمد تمام فخر علی شوهری فاطمه است خبر دهید به حیدر که همسفر آمد به روی شانه ی تو بیرق علی برپاست علی که فاطمه دارد همیشه پابرجاست * خدا به وسعت عرشش تو را معظم کرد کنیز خویش صدا کرده و مکرم کرد صدای هر تپش توست ذکر علی به این صدا همه ی ذکر ها منظم کرد میان عرصه ی محشر شفاعت همه را به گوشه ایی ز نخ چادر تو محکم کرد سپس گشود مسیر ورود جنت را گروه فاطمیون بر همه مقدم کرد چکیده ی جلوات تو و علی روزی حسین گشت و به پا بیرق محرم کرد برای اینکه بماند همیشه جلوه ی تو میان قامت زینب . تو را مجسم کرد به هرم آتش دوزخ بسوزد آن دستی که بین کوچه به یک ضربه قامتت خم کرد میان آن در و دیوار خونِ تازه نشست بلند مرتبه بودی و حرمت تو شکست
سلام الله علیها سلام الله علیها زهرا سلام الله علیها 📍قصیده مدح و مرثیه با 24روایت مستند سر پروردگار یازهرا صاحب اختیار یازهرا بوده ای در بهشت قرب خدا بانوی تاجدار یازهرا ومن الماء کل شی حی ای به خلقت مدار یازهرا ای که باشد چو مصطفی و علی مدح تو بیشمار یازهرا جبرئیل و همه ملائکه اند بر تو خدمتگذار یازهرا ای بزرگی که با کنیز خویش کرده تقسیمِ کار یازهرا پر نمودی همیشه کیسه ی ما بیش از انتظار یازهرا بانویی را ندیده همتایت گردش روزگار یازهرا پشت گرمی حیدر کرار بر علی اقتدار یازهرا نقش سر بند فاتح خیبر وسط کارزار یازهرا شاهدم چهارچوب آن قلعه است هیمن ذوالفقار یازهرا کاشف الکرب عالم است علی کاشف الکرب یار یازهرا می برد یک نگاه پرمهرت غم ز روی نگار یازهرا رو به راه است زندگی علی تا تویی خانه دار یازهرا فیض بردند از نماز شبت همه ایل و تبار یازهرا می شود مثل عرش غرق نور خانه روزی سه بار یازهرا در قیامت که هر پدر ز پسر می نماید فرار یازهرا تازه آنجا زمان جلوه ی توست با تمام وقار یازهرا می شوی باجلال فاطمی ات روی ناقه سوار یازهرا دور تا دور تو ملائکه اند جملگی پرده دار یازهرا روبرو ، پشت سر ، یمین و یسار هر سو هفتاد هزار یازهرا میرسی با حریر سبز بدست محضر کردگار یازهرا کتب ا.. و نفسه الرحمه گشته وقت قرار یا زهرا هر که دارد به سینه حب علی میکشد انتظار یازهرا تا که دستش بگیری و با تو بشود همجوار یازهرا با چنین عزت و جلال و شکوه با چنین اعتبار یازهرا به دو دست بریده عباس می کنی افتخار یازهرا همچو مرغی که دانه برچیند می شوی دست بکار یازهرا بر گنهکارهای بی کس و کار هم محلی گذار یازهرا میشوی با تمام فاطمیون بر جنان رهسپار یازهرا مهر تو جلوه میکند صد جا ای بزرگوار یازهرا مانده ام با چنین مقام چرا گشته ای بی مزار یازهرا که حیف کوتاه بوده عمر شما گل هجده بهار یازهرا سینه ی تو بهشت احمد بود شد به آتش دچار یازهرا غنچه از شاخه با تکان افتاد خانه شد لاله زار یازهرا سر آن ضربه ای که تو خوردی شیعه شد سوگوار یازهرا آمدی تا به خویش ، در افتاد بین آن گیر و دار یازهرا میخ مگذاشت تا که تو خود را بکشانی کنار یازهرا میکنم این قصیده را کوتاه با دلی داغدار یازهرا کاش مهدی بیاید و گردد آن مزار آشکار یازهرا هر که با شعر من شکسته دلش با همان انکسار یازهرا از برای ظهور منتقمش گوید از دل سه بار یازهرا
🔴به مناسبت فتح خیبر تقدیم به امیرالمومنین علی علیه السلام اسدالله علی ، دست خداوند علی غضب الله علی ، گریه و لبخند علی فتح خیبر همه حیدر شدنش را دیدند با دو انگشت در ِ قلعه ز جا کند علی
❣﷽❣ 💐 💐 مرغ دل من میل پریدن دارد آوای علی علی شنیدن‌دارد با دیدن صورت علی اکبر لبخند لب حسین‌دیدن دارد 💐 آیینه طلعت پیمبر آمد این است نبی و‌یا که حیدر آمد با دسته گلی برو به دیدار حسین تبریک بگو علی اکبر آمد 💐 بر آینهٔ حضرت طاها صلوات بر نور دل حسین زهرا صلوات شاد است دل حسین و‌ام لیل بر روی علی اکبر لیلا صلوات 💐 امشب سخن از عشق ولی می گوییم تبریک به نور ازلی می گوییم ناز قدم علی اکبر امشب همراه حسین علی علی می گوییم 💐 امشب به علی نور دوعین آمده است مرآت رسول عالمین آمده است به به چه‌تبسمی است بر روی حسین آرامش سینه حسین آمده است 💐 امشب به حسین،حق چه ماهی بدهد باشد که به ما اذن نگاهی بدهد عیدی ولادت علی اکبر امشب زحسین هر چه خواهی بدهد 💐 بر کشتی عشق ناخدا آمده است ایّوب به طوفان بلا آمده است خشنودی قلب نازنیش صلوات میلاد «جوان کربلا» آمده است 💐 هستم همه شبْ یادِ تو ای شه زاده محتاج به امداد تو ای شه زاده ای کاش که امر فرج امضا بشود از برکت میلاد تو ای شه زاده 💐 از بس که شبیه مصطفایی اقا در منطق و در خلقت و خُلق و سیما با دیدن روی تو ملائک گفتند صلّوا علیه، وسلّموا تسلیما 💐 در دست برات دارد امشب ارباب شادی و نشاط دارد امشب ارباب شکرانه میلاد علی اکبر ختم صلوات دارد امشب ارباب 💐🍃💐 جهان را شور دیگر در سر آمد فلک را امشب از غیب اختر آمد بگو تبریک بر آل پیمبر که میلاد علی اکبر آمد 💐🍃💐 دل ارباب ما تاراج رفته پی زلفش جهان محتاج رفته علی اکبر در آغوش حسین است پیمبر باز هم معراج رفته 💐🍃💐 خبر آمد ولیُ الله آمد بر سر دوش حسین، ماه آمد شد پدر ، شاه دو عالم ، امروز خبر آمد پسر شاه آمد اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ لیلا صلوات اسوه ی راه جوانها آمد جلوه ی روشن طاها آمد عاشقان! جمله خبر دار شوید علی اکبر، یلِ لیلا آمد اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ لیلا صلوات دوستان! دسته گل یاس آمد شیعیان! چشمه ی احساس آمد شیرمرد علوی ، نجلِ حسین یاور و دلبر عباس آمد اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ لیلا صلوات خبر آمد گل ارباب آمد ماه تر از رخ مهتاب آمد اَشبهُ النّاس به پیغمبرمان لیلیِ هر دل بی تاب آمد اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ لیلا صلوات پسر حجّت داور آمد نوه ی حضرت حیدر آمد شاد باشید به شادیّ حسین دلبر و سرور و صفدر آمد اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ لیلا صلوات پسر سیّدِ اَمجد آمد نوه ی دختر احمد آمد چه قدَر هست شبیه جدّش همه گفتند محمد آمد اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ لیلا صلوات ها علیٌّ بشرٌ کیفَ بشر جدُّهُ فیهِ تجلّی و ظَهَر کیست این مه که نبی وار بوَد کیست این نور بصر ، قُرص قمر اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ لیلا صلوات 💐🍃💐 در کربلا شمیم گل یاس آمده لرزه به جان دشمن خناس آمده از میمنه به میسره طوفان به پا شده شاگرد رزم حضرت عباس آمده 💐 هردم که لب به لعل لبت واکنم علی اسرارعشق خویش هویداکنم علی از بس شبیه مادرمان راه میروی قدری قدم بزن که تماشا کنم علی 💐 در سرزمین عشق تو سامان عالمی جان حسین فاطمه جانان عالمی ارباب زاده ای و همه نوکر توییم تو سرور تمام جوانان عالمی 💐 امشب سخن ز جام می ناب میکنم کی اعتنا به صورت مهتاب میکنم نذر قدوم یوسف لیلائی حسین خود را ذبیح خانه ارباب میکنم 💐🍃💐 از عرش صدای یاعلی می آید اینگار که مرتضی علی می آید با دیدن رخسار علی اکبر گفتند که مصطفی علی می آید 💐🍃💐 از صورت چون ماه پيمبر خواندند از هيبت و اقتدار حيدر خواندند شد جلو‌هٔ احمد و على، آینه‌ای آن آينه را علیِّ اکبر خواندند 💐🍃💐 لبخند شعف بر لب ثارالله است خورشید گرفته در بغل یا ماه است این طفل علی ابن حسین ابن علی است یا اینکه محمد ابن عبدالله است 💐🍃💐 از صورت چون ماه پيمبر خواندند از هيبت و اقتدار حيدر خواندند شد جلو‌هٔ احمد و على، آینه‌ای آن آينه را علیِّ اکبر خواندند 💐🍃💐 این شعر ، سرود عالم بالا شد تبریک ، حسین بن علی بابا شد همنام علی ، شبه محمد یعنی میلاد علی اکبر لیلا شد 💐🍃💐 عطر تنشان عطر نسیم است انگار بوی خوش قرآن کریم است انگار سیمای علی‌اکبر و پیغمبر سیبی‌ست که از وسط دو نیم است انگار 💐🍃💐 الله عیان به هیبت اکبری اش بوسید اذان از آن لب کوثری اش مصداق برای آیه ی اَنفُسَنا ست با نام علی ، جمال پیغمبری اش 💐🍃💐 لبخند شعف بر لب ثارالله است خورشید گرفته در بغل یا ماه است این طفل علی ابن حسین ابن علی است یا اینکه محمد ابن عبدالله است 💐🍃💐
دمی که سیر وجودم الی السما می شد تمام صفحه ی شعرم پر از خدا می شد گمان کنم خبر از یار می رسد امشب که باب فیض الهی به سینه وا می شد به زخم کهنه ی چشم انتظارها دیگر نگاه مرحمت دلبری دوا می شد چه جلوه ای شده بر ظرف کوچک قلبم که بند بند وجودم زهم جدا می شد کنار سفره ی زیباترین مسافر عرش دلم ز پنجه ی تنگ قفس رها می شد به هر نسیم که در زلف یار می پیچد به هر کرشمه گره ها زکار وا می شد در این زمانه که مردم همه غریبه شدند در این سکوت کسی با من آشنا می شد چه بیقرار دلم میل سامرا کرده خدا به حضرت نرگس پسر عطا کرده حریم کوچک سرداب ، عرش اعلا شد نگار آمد و لبخندها شکوفا شد سلام من به کسی که ز کاخ رم آمد به ریسمان محبت اسیر آقا شد خدا چه بخت بلندی به او عطا فرمود ز راه دور رسید و عروس زهرا شد عروس خانه غریب و امام خانه غریب چقدر شادی این خانواده زیبا شد نشسته یک پدری در کنار گهواره ترنم لب او نغمه های لالا شد شهادتین به لبهای او چه دیدن داشت در ابتدا جلواتش شبیه عیسی شد همه ذخیره ی حق در میان گهواره است عصا بدست نگهبان خانه موسی شد صدا صدای رسول خداست می آید طنین یارب او مثل پور لیلا شد ستاره ی سحر خانواده سر زده است خلاصه ی همه ی اهل بیت آمده است دل شکسته بداند قرار یعنی چه ؟ خبر نیامدن از تکسوار یعنی چه ؟ نگاه حضرت یعقوب می کند تفسیر تمام عمر غم انتظار یعنی چه بدست باد سحر بوی پیرهن آید نسیم صبح بداند بهار یعنی چه ؟ فقط ز خون شهیدان به جلوه می آید به تیری از مژه طعم شکار یعنی چه ندیده عاشق رویت شدم که فاش کنم اسیری دل و گیسوی یار یعنی چه ؟ کسی که طعم وصالت چشیده می داند نگاه مرحمت سفره دار یعنی چه ؟ بگفت سید بحرالعلوم کی دانید بغل گرفتن قد نگار یعنی چه دگر برای وصالت بهانه میگیرم اگر که دیر بیایی زغصه میمیرم ز درد دوریت ای دوست شکوه ها دارم خوشم اگرچه غریبم ولی تو را دارم تمام سوز دل من زناله های شماست ز درد هجر تو سوزی در این صدا دارم گدایی در این خانه آرزوی من است زنام توست اگر زره ای بها دارم الا امیر سحر ای مسافر زهرا امید وصل ترا بین هر دعا دارم بیا و نامه ی اعمال من مرور نکن که بر جبین عرق شرم از شما دارم به کام خویش چشیدم غم جدایی را امید رحمتی از یار آشنا دارم بیا میان قنوتت مرا ز یاد مبر که احتیاج شدیدی بر این دعا دارم به آه نیمه شب تو قسم عنایت توست اگر زبان مناجات با خدا دارم قرار ما همه تنگ غروب صحن حسین هوای بوسه ای از خاک کربلا دارم چه می شود به نگاهی دلم تکان بدهی چه می شود شب نیمه رخی نشان بدهی رسیدی و دل ما غرق نور کردی تو کلیم گشتی و جلوه به طور کردی تو قسم به خون روی دستمال اشک تو برای روضه دلم را جسور کردی تو شبانه روز شده اشک تو شبیه به خون ز بس مصیبت کوچه مرور کردی تو همان زمان که لگد خورد مادرت زهرا ز کو چه های مدینه عبور کردی تو در آن دمی که به هم خورد گیسوان حسین دل شکسته مادر صبور کردی تو لبان تشنه ی زینب به خون حنجر خورد زمان بوسه کنارش ظهور کردی تو پی سری که به نیزه زدند نامردان لسان عمه ی خود را شکور کردی تو میان کوفه شبی کنج خانه ی خولی چه گریه ها که کنار تنور کردی تو تمام حاجتم این است با دلی پر درد ترا به حق اسیری عمه ات برگرد
🌸🌸 ای گدایان رو کنید امشب که آقا قاسم است تا سحر پیمانه ریز کاسه ی ما قاسم است یادمان باشد اگر روزی بقیع را ساختیم ذکر کاشی های باب المجتبی یا قاسم است از همان روزیکه رزق نوکران تقسیم شد کربلای سینه زنهای حسن با قاسم است این کریمان به نگاه خود گره وامیکنند آنکه عمری درد ما کرده مداوا قاسم است گوسفندی نذر او کردیم و مرده زنده شد آنکه نامش میکند کار مسیحا قاسم است روی ابرویش اگر تحت الهنک بسته حسین در حرم زیباترین فرزند زهرا قاسم است نعره زد : ان تنکرونی ریخت لشکر را بهم وارث شیر جمل شاگرد سقا قاسم است مرد نجمه بود و صاحب خیمه شد در کربلا سایه ی روی سر مادر به هر جا قاسم است با اشاره هر کجا میگفت : یا زینب ببین آن سر عمامه بسته روی نی ها قاسم است زیر سم اسبها با هر نفس قد میکشید گفت با گریه حسین ، این تن خدایا قاسم است نعل های خاک خورده دنده هایش را شکست مثل مادر این تنی که میخورد پا قاسم است چونکه قاسم بود بین گرگها تقسیم شد یوسف پاشیده از هم بین صحرا قاسم است ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
🌺 🌺 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ای گدایان رو کنید امشب که آقا قاسم است تا سحر پیمانه ریز کاسه ی ما قاسم است یادمان باشد اگر روزی بقیع را ساختیم ذکر کاشی های باب المجتبی یاقاسم است ازهمان روزیکه رزق نوکران تقسیم شد کربلای سینه زنهای حسن باقاسم است این کریمان به نگاه خود گره وامیکنند آنکه عمری دردماکرده مداواقاسم است گوسفندی نذر اوکردیم و مرده زنده شد آنکه نامش میکند کارمسیحاقاسم است روی ابرویش اگرتحت الهنک بسته حسین درحرم زیباترین فرزندزهرا قاسم است نعره زد: ان تنکرونی ریخت لشکر رابهم وارث شیر جمل شاگرد سقا قاسم است مرد نجمه بود وصاحب خیمه شد درکربلا سایه ی روی سر مادر به هر جا قاسم است با اشاره هر کجا میگفت: یا زینب ببین آن سر عمامه بسته روی نی ها قاسم است زیر سم اسبها باهر نفس قد میکشید گفت با گریه حسین،این تن خدایا قاسم است نعل های خاک خورده دنده هایش را شکست مثل مادر این تنی که میخوردپاقاسم است چونکه قاسم بود بین گرگها تقسیم شد یوسف پاشیده ازهم بین صحراقاسم است () ✨💫✨💫✨💫✨💫
دست بر سینه  همه مهمان قاسم می شویم دیده گریان، سائلِ احسان قاسم می شویم سفره دارِ امشبِ ما شد کریم ابن کریم ریزه خوارِ لطفِ بی پایانِ قاسم می شویم هر زمانی که دلِ ما می شود تنگِ حسن بانگاهی زائرِ چشمان قاسم می شویم سینه چاکانِ حسن خرجِ علیِ اکبرند پس حسینی ها همه قربانِ قاسم می شویم روزِ فتحِ مکه با سربندِ سبزِ یاحسن ما همه رزمندة گردانِ قاسم می شویم چند تا ایوان طلا سازیم در صحنِ بقیع ماگدایِ گوشة ایوانِ قاسم می شویم سِرِّ بابُ القاسم کرببلا دانید چیست؟ روز محشر دست بر دامانِ قاسم می شویم جملة «الموت اهلی من عسل»توحید ِ ماست واله ودلدادة ایمانِ قاسم می شویم ماهِ خیمه بود، اما چهره اش تغییر کرد مثلِ نجمه بی سروسامانِ قاسم میشویم تاکه حرفِ دست وپاگم کرده  آیددرمیان یادِ ارباب وتنِ بی جانِ قاسم می شویم چاره سازِ عالمی بیچاره شد بالا سرش همچونان فضه که آمد در کنارِ مادرش دست وپا میزد ولی جان بینِ سینه مانده بود عالمی را ریخت بر هم ناله هایِ آخرش زیرِ سُمِ اسبها با هر نفس قد میکشید باز می شد ذره ذره استخوانِ پیکرش نعل هایِ کهنه کم کم پیکرش را نرم کرد پخش می شد هرنفس با هرتکان خاکسترش مثلِ مویش دنده هایش هم گره خورده بهم هیچ کاری بر نمی آمد زدست یاورش () ✨💫✨💫✨💫✨💫
خدا برای علی آستین که بالا زد ز اوج عرش در خانه ء نبی را زد بدون واسطه ناز کنیز خویش کشید تمام کون و مکان را به نام زهرا زد برای اینکه بخندد عروس؛روی حریر هرآنچه خواست نوشتند و مهر و امضازد نوشت حیدر و زهرا همیشه مال همند کنار صفحه ء این روز را خودش تا زد 🔸شاعر:
✅آغاز امامت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🔻قاسم نعمتی تاج امامت است به روی سر شما خیل ملائک‌اند به دور و بر شما قربان چهره‌ات که تجلی مصطفاست قربان آن صلابت چون حیدر شما ای کاش صبح روز ظهورت صدا کنند نام مرا عزیز خدا؛ یاور شما در زیر طاق صحن گوهرشاد حاضر است از بهر خطبه‌خوانی تان منبر شما نفرین فاطمه شده صدشکر مستجاب لبخند آمده به لب مادر شما آقا دعا کنید که در زندگی‌مان باشیم ای ذخیره‌ء حق یاور شما ای چشمه‌ء زلال الهی ظهور کن ما تشنه‌ایم، تشنه لب کوثر شما فرموده‌ای که الگوی من مادر من است با این حساب فاطمه شد رهبر شما کی ریشه‌کن کنی تو تبار یهود را ای جان فدای طنتنهء خیبر شما بیرون بکش زخاک دوتا غاصب فدک این انتقام گشته به حق باور شما روز ظهور نعره زنی جدی‌الحسین کرببلاست چون هدف آخر شما عجل الله تعالی فرجه الشریف علیه السلام