#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام_ولادت
نبی فطرت،علی سیرت،خدا مَظهر علی اکبر
حسن عادت، حسین آیت،مَلَک مَنظر علی اکبر
من از نور زمین و آسمان فهمیدم این را که
به امر صادر اوّل شده مصدر علی اکبر
اگر زهرا ، تماماً مثل طاها بوده ، باید گفت
که بوده جلوه ی صدّیقه ی اطهر علی اکبر
فراتر از تصوّرها، چنانکه در گمان من
بُوَد واضح ترین توضیحم از محشر علی اکبر
علی اکبر ، علی اوسط ، علی اصغر به زعم من
سه تایش شد علی اکبر علی اکبر علی اکبر
چنان غرق است در اللهُ اکبر که به چشم گوش
تجسّم می شود وقت اذان بهتر علی اکبر
پی حفظ توازن در حریم حضرت میزان
شده هم قامت عبّاس نام آور علی اکبر
بُراقش بوده جبریلی که هر بالش فلک پیماست
چه خوش طیّ السّما کرده ست بی شهپر علی اکبر
یکی ((اُمّ اَسَد)) شد دیگری((اُمُّ البَنین))بعدش
شد از تو((اُمّ لیلا))کُنیه ی مادر علی اکبر
فقط کافی ست از چشم فریبای تو یک غمزه
که از پا در بیاید صف به صف لشگر علی اکبر
اگرچه غالباً در شکل پیغمبر شدی ظاهر
تو را در کربلا دیدند چون حیدر علی اکبر
چنان رفتی به سمت اردوی دشمن که شد تکرار
شکوه داستان حیدر و خیبر علی اکبر
عجب شوری عجب عزمی عجب شیری عجب رزمی
که پُشته ساختی از کُشته بی خَنجر علی اکبر
به شمر و خولی و زجر و سنان حاجت نبود آن روز
که جان می داد بابا از غمت آخر علی اکبر
گُلاب از فرق تو پاشید بر روی عقاب آن دم
که با ضرب عمودی شد سرت پرپر علی اکبر
پدر افتاد وقتی در کنارت بین دار الحرب
تو را سوزاند سوز گریه ی خواهر علی اکبر
رکاب دیگر زینب ببین که با چه احوالی
عقیله پای نعشت می زند بر سر علی اکبر
#محمد_قاسمی
#حضرت_زینب_ولادت
#حضرت_زینب_مدح
ای دختر جلالت و ای خواهر وقار
بانویمُلکِعصمتو ناموسِ کردگار
ایماندهدرتو هیبت حیدر بهیادگار
ایانعکاسِ فاطمه در چشمِ روزگار
پیشت چراغها همه بی استفادهاند
از سایهی تو نور به خورشید دادهاند
تو آمدی که مظهر اهل کسا شوی
تا جلوهگاه آیهی قالوا بلی شوی
در قامت زنان شرف"لافتی" شوی
زینبشدیکه زینتِ شیرخدا شوی
هر چند گفتهاند که امّ المصائبی
با جوشن حجاب اسدُاللهِ غالبی
جایی که امر نامگذاریت با خداست
اسم تو مثل اسم علی فوق کیمیاست
آری حسابِفهم تو از دیگران جداست
علم لَدُنّی تو همان علم انبیاست
باآنزبان کهگفتهای"یک" "دو"نگفتهای
ای سِرّ اَعظمی که کماکان نهفتهای
کوهاز صلابتِ تو در عالم اشارتیست
هفتآسمان؛زِ وُسعتِقلبت کنایتیست
نقل روایت تو چه نیکو عبادتیست
اینکه غلام کوی تو باشم سعادتیست
منّت خُدای را که همین است مذهبم
من شیعهی حسینیِ اسلامِ زینبم
از هردو سمت؛نسبتِتو میرسد به نور
خورشیددرحضورتو چونمیکند ظهور
از ظِلّ سایه ات به ادب میکند عبور
فَخر المُخدّراتِ حرم ؛ زینب الصّبور
اُختُالحسین،درعظمتکیستمثلتو؟
اقرار میکنم احدی نیست مثلتو
ازتو بهوقتحادثهطوفانشکستخورد
اولاد عاهه در دل میدان شکستخورد
از زخم پات خار مُغیلان شکستخورد
کوفهدُرستلحظهیطُغیانشکستخورد
این شهر مثل صید اسیر کمند شد
فریاد اُسکُتوی تو وقتی بلند شد
دیدی هلال را به سرِ نِی بهوقتظُهر
دیدی خمیده شد کمرِ نِی بهوقتظُهر
آتش نشست بر جگرِ نِی بهوقتظُهر
جا ماند بر تنت اثرِ نِی بهوقتظُهر
آنهاکهمَست؛دور و برت نعرهمیزدند
باخُطبه خواندن تو به زانو در آمدند
با اینکه مثل فاطمه بیبال و پر شدی
تو یک تنه حریف هزاران نفر شدی
هشتاد و چند کودک و زن را سِپَر شدی
هرجا که شعله بود تو پروانهتر شدی
آه دلِ شکستهات از عرش هم گذشت
وقتیکه ریخت دُرّ حسینی میان طشت
#محمد_قاسمی
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
#حضرت_علی_اکبر_مدح
#حضرت_علی_اکبر_ولادت
جهاندار و جهانبخش و جهانآرا علی اکبر
فلک دست و فلک جاه و فلک پیما علی اکبر
زبانها قاصرند از وصف تو آنجا که در مدحت
سروده شعر، علیِ عالیِ اعلا - علی اکبر
((ندیده هیچ چشمی در تمام عالم امکان
عَدیلت را، شبیه ات را، نظیرت را علی اکبر))***
از آنجایی که از هر حیث هستی مثل پیغمبر
تویی شان نزول سوره ی طاها علی اکبر
به وقت گفتن تکبیرة الاحرام با یادت
چه خوش الله اکبر می شود معنا علی اکبر
برای بُردن دل از حسین بن علی ، کافی ست
بگویی با تبسّم زیر لب "بابا" علی اکبر
اگر بگذاشت دست خویش را بر شانه ی جدّت
خُدای لامکان در لیلة الاسرا علي اكبر
بنازم شانه های استوارت را که ده ها بار
به دوشت تکیه کرده زينب كبري علي اكبر
تو از بس سفره داری کرده ای در شهر پیغمبر
شده بعد از حسن با تو کرم،معنا علی اکبر
تویی مصداق زیبای حدیث بضعةٌ مِنّي
شباهت داشتی از بس که با زهرا علی اکبر
مؤذّن زاده ها هنگام"اشهد"کرده اند اقرار
تویی سرکرده ی خیلِ مؤذّنها علی اکبر
تو آن سروی که در هر پنج نوبت وقت "قَد قامت"
کند تعظیم پیش قامتت طوبی علی اکبر
نه دارد مادر موسی نه دارد مریم عذرا
مقامی را که دارد مادرت لیلا علی اکبر
منم پایین تر از پایین تر از پایین تر از پایین
تویی بالاتر از بالاتر از بالا علی اکبر
مرا در تن بود تا جان به هر سختی و هر آسان
بگویم یا علی اصغر بگویم یا علی اکبر
عقابت را چنان هِی میکنی در جنگ کز دشمن
به گوش آید فقط فریاد واویلا علی اکبر
چنان دست و سر از دشمن زدی در عرصه ی میدان
که تکبیر ملک شد "لافتی الّا علی" اکبر
عمو با دیدن رزم تو هِی میگفت ای والله
زدی بر قلب لشگر بسکه بی پروا علی اکبر
تو بردی ارث از ساقی کوثر که در عاشورا
دوجا ظاهر شدی در کسوت سقّا علی اکبر
حسین بن علی را سنگ و تیر و نیزه نه بلکه
غم پاشیدنت انداخته از پا علی اکبر
اگرچه سوی چشمش رفته بود از دست اما شاه
تو را بر خاک صحرا دید صدها جا علی اکبر
نمیگویم چگونه تا همین اندازه میگویم
به سمت خیمه ها برگشت بابا با علی اکبر
به دنبال صدای یک نفر از خیمه بیرون زد
ولی برگشت لختی بعد با صدتا علی اکبر
#محمد_قاسمی
#امام_حسن_سرود
#سرود
نیمه ی ماهه شب دلخواهه
شادی با دلم همراهه
دل سر به راهه چون در پناهه
حضرت وليُّ اللّهه
سائل امشب رزقش بسياره
مثلِ بارون رحمت ميباره
شب قشنگه پر زدنه شب ديونگيِ منه
شب شادي مادرمون شب آقام امام حسنه
امام حسن دنيا و عقبامه
خدارو شكر اين آقا، آقامه
حسن حسن كريم آل الله
----------------------------
جشنش پر شوره يه پارچه نوره
امشب كه حيدر مسروره
سِرِّ مستوره فخرش مشهوره
به لطفش دل از غم دوره
لبخند روي لبهاش پيدا شد
جدّش وقتي ديدش غوغا شد
علي كه شاه ماخَلَقه براحسنميدهصَدَقه
چشایاونزَنایحسود دارهدرمیادازحَدَقه
در خونه ش امشب بار عامه
خدارو شكر اين آقا،آقامه
حسن حسن كريم آل الله
----------------------------
منم نِگا كن گِره م رو واكن
در حقِّ نوكر دعا كن
منم صدا كن منم سوا كن
كرببلامو امضا كن
خاطر جَمعم حاجت ميگيرم
از تو برگِ دعوت ميگيرم
آرزومه خدايي بشم كبوتر هوايي بشم
الهي كه بحقّ حسن عرفه كربلايي بشم
حسن حسن ذكر اين شبهامه
خدارو شكر، اين آقا آقامه
حسن حسن كريم آل الله
--------------------------
#محمد_قاسمی
#امام_حسن_سرود
#سرود
کوثری که خیر فراوان داره
چه گوهری به روی دامان داره
گوش دلت بشنوه؛امشب تا صبح-
-شیر خدا ذکر حسن جان داره
جان جان جان زهرا آمد
وارث علی اعلا آمد
سَیّدِ شَبابِ اَهلِ الجَنّه
حضرت کرم به دنیا آمد
به ماه رخسارش ماشاالله
به چشم بیدارش ماشاالله
چه کرده که حتی دشمن میگه
به حُسنرفتارش ماشاالله
کریم آل الله ... آقام آقام
.......
شاده دل اُمّ اَبیها امشب
عیدی میده پیمبر ما امشب
با بوسه از پیشونی دلبندش
روزهشو وا میکنه مولا امشب
جان جان حیدر کرّاره
چارمین تجلی داداره
میکنه عرش و رصد وقتیکه
رویِ دوشِ احمدِ مختاره
به مرکب بازیش ماشاالله
به دست و دلبازیش ماشاالله
تا میخونه قرآن میگه جبریل
به صوت حجازیش ماشاالله
کریم آل الله... آقام آقام
........
میپیچه تو مدینه عطر نانش
سهوعدهپَهنه،سُفرهیاحسانش
بروبخون"سُورهیدَهر"؛اینآقاست
بانیِ"هَل اَتی عَلیَ الانسانش"
شاهِ شاهه و بلند آوازهست
صاحبِبخششِ بیاَندازهست
ذکرشو میکنه هرچی تکرار
باز برای بچّه شیعه تازهست
شیعه میشه دلشاد ان شاالله
بقیع میشه آباد ان شاالله
تو صحن دلبازش ما میسازیم
یه پنجره فولاد ان شاالله
کریم آل الله ... آقام اقام
#محمد_قاسمی
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
#حضرت_زینب_ولادت
تا باب فیض ، رو به دلم باز می شود
شعرم به شوق مدح تو آغاز می شود
همچون كليم كار من اعجاز می شود
احساس قلبي ام به تو ابراز می شود
تا با توأم به مردم دنيا چه حاجت است
"خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است؟"
خاتون مشرقین سلام عرض می کنم
ای عین نور عین سلام عرض می کنم
بانـيِ عالمین سلام عرض می کنم
آرامش حسین سلام عرض می کنم
این جمله ،حرف قلبی هرچه برادر است
(روزی که آمدی به زمین روز خواهر است)
چشم و چراغ عترت طاها خوش آمدی
آیینه دارِ هیبت مولا خوش آمدی
ای امتداد حضرت زهرا خوش آمدی
(سوّم امام زاده ی دنیا خوش آمدی)
آنسان که شرح عاشقی تو شنیدنی ست
لبخند تو به چهره ي ارباب دیدنی ست
چون در قفای عشق خودت با سر آمدی
بر هر چه عاشق است در عالم( سرآمدی )
اي افتخار كرده به تو ذات سرمدي
الحق که تو ( عقیله ی آل محمّدی )
درد از دل رسول به سرعت عبور کرد
با تو خدیجه باز در عالم ظهور کرد
در تو صفات ذات خُدا جلوه گر شده
در خاک با تو مهر و وفا جلوه گر شده
اوج مقام صبر و رضا جلوه گر شده
کرب و بلا به شام بلا جلوه گر شده
تو آمدی که زخم مدینه رفو شود
با خطبه ات بساط ستم زیر و رو شود
از شان تو خُداست که سر در می آورد
سلطان انبیاست که سر در می آورد
زهراست،مرتضاست که سر در می آورد
مظلوم کربلاست که سر در می آورد
چون درخُور مقام تو جز این نداشته
اسم تو را خدای تو( زینب ) گذاشته
با دیده ، دیدن تو مُیّسر نمی شود
نوری و خاطر تو مُکدّر نمی شود
بی تو حسین زندگی اش سر نمی شود
جز تو کسی که زینت حیدر نمی شود
با احتساب اینکه تویی زینت علی
قطعاً یکی ست خَلق تو با خلقت علی
استاد تو خداست ، خُدايي علیمه ای
صدّيقه و مُطهّره اي و فهیمه ای
شخصاً شبیه فاطمه حق را ندیمه ای
اُخت الکریم ، بنت کریم و کریمه ای
از بس که مثل شیرخدایی تو شیرزن
با دیدن تو یاد پدر می کند حسن
داغی که پیر کرد تورا درد شام بود
با اینکه دورتان همه جا ازدحام بود
با تو وقار اهل حرم مستدام بود
آنجا که حُبّ حیدر و زهرا حرام بود
با بودن تو شعبه ای از کربلا شده
در زینبیّه اش نجف از نو بنا شده
اندازه ي تو هيچ كسي غم نديده است
داغي كه ديده اي تو مُحرّم نديده است
نسل بشر كه هيچ مَلَك هم نديده است
با اينكه درد و داغ،دلت كم نديده است
جز حمد كردگار دمي بر لب تو نيست
جز يا حسين زمزمه ي هر شب تو نيست
در قتلگاه پير شدي خاك بر سرم
از جان خويش سير شدي خاك بر سرم
گفتند كه اسير شدي ، خاك بر سرم
با شمر هم مسير شدي خاك بر سرم
خاكم به سر كه همسفر اشقيا شدي
از يادگار مادرت آخر جدا شـدي
شد مثل مادر تو نصيب تو سوختن
بستند هر دوست تو را چون ابوالحسن
نه يوسفي براي تو ماند و نه پيرُهن
گفتي دم وداع به سالار بي كفن
"چون چاره نيست مي روم و مي گذارمت"
"اي پاره پاره تن به خدا مي سپارمت"
#محمد_قاسمی
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
💫💫💫💫💫💫💫💫