#حضرت_علی_اکبر_ولادت
ملک قنداقه اش را با شکوه محشر آورده
و گل از خاک پای شاهزاده سر در آورده
برای شاخه ی سدره خدا برگ و بر آورده
گمانم نسل زهرا باز هم پیغمبر آورده
و بعد از لولو و مرجان خدا یک گوهر آورده
همان که مات خود کرده است ماه آسمانی را
به لبخندش دو چندان کرده شوق زندگانی را
محبت را سیادت را رسول مهربانی را
علم کرده است در تاریخ مفهوم جوانی را
که حرفی از تمام حرف ها زیباتر آورده
زمین از ابر رحمت موج زد مانند دریا شد
دم عیسی بن مریم باد زلف این مسیحا شد
نبی بعد نبی در احترام مقدمش پا شد
حواس عرش محو دست های ام لیلا شد
همان دستی که ماهی چون علی اکبر آورده
علی روح جوانی شد که غم از پیر میگیرد
که خورشید از نگاهش نور عالم گیر میگیرد
وقار از راه رفتن های او تاثیر میگیرد
اذان روزی سه نوبت از لبش تکبیر میگیرد
که اسلام از لبان او اذانی دیگر. آورده
پس از خورشید تشنه میشود مهتاب هم تشنه
برای دیدن لبهای تو شد آب هم تشنه
زبان میگفت گشته مثل تو ارباب هم تشنه
از آن داغی که شد گهواره ی بی تاب هم تشنه
ببخش این شعر ها را که فقط چشم تر آورده
#احمد_حیدری
#حضرت_علی_اکبر_ولادت
خيمه زد قافله ی شوق به صحراى دلم
شعر شد همنفس شور هم آواى دلم
جرعه جرعه مىجان ريخت به ميناى دلم
كائنات آمده امشب به تماشاى دلم
بسكه شاد است سر از پا نشناسد تا صبح
كرده امضا سند آينه دارى با صبح
آسمان سفره ی لبخند و شكوفايى شد
يك مدينه طپش و مستى و شيدايى شد
كوچه ی سبز بنى هاشم، رؤيايى شد
عقل عاشق شد و مجنون شد و ليلايى شد
چه گلی كرد خداوند عنايت به حسين
قدسيان گفتند تبريك ولادت به حسين
چه خبر بود مگر عرش به شور آمده بود
خانه ی وحى طربخانه نور آمده بود
فرصت سرخوشى و سور و سرور آمده بود
ادب و غيرت و ايثار و شعور آمده بود
نبوى سيرت و صورت علوى خوى و صفات
به گل روى على اكبر ليلا صلوات
پسر خون خدا جلوه ی تصوير على
نفسش دارد هر آينه تأثير على
نعره ی حيدرىاش صولت تكبير على
برق شمشيرش از شعله ی شمشير على
كربلا شيفته ی نبض قدمهايش بود
شرح قانون حيات از (اَوَلَسْنا)يش بود
هر طرف عطر نفسهاى پيمبر آمد
آيه ی ديگرى از سوره كوثر آمد
یل شير افكنى از تيره ی حيدر آمد
على اكبر على اكبر على اكبر آمد
در شب يازدهم ماه تمام آمده است
نه فلك پيش قدومش به قيام آمده است
آمده تا گل گلزار شهادت باشد
جرعه نوش مى سرشار شهادت باشد
نقد جان داده خريدار شهادت باشد
غرق خون گرمى بازار شهادت باشد
روى او را كه پدر ديد در آئينه ماه
گفت: لا حول و لا قوة الا بالله
#کمیل_کاشانی
#حضرت_علی_اکبر_ولادت
سر خوشم باز در هوای علی
در هوای پر از خدای علی
قلم آورده ام که بنویسم
چند خطی فقط برای علی
چند خطی سفارشی نذر
برق زیبای چشم های علی
ناگهان عطر نور نازل شد
همه جا پر شد از صدای علی
و لبی غرق در تبسم شد
شکر صد بار از خدای علی
بوسه باران شد از لب ارباب
صورت مصطفا نمای علی
سیب سرخ حسین بارید از
بوسه هایش به گونه های علی
سیب سرخ بهشتیان آمد
روز زیبای هر جوان آمد
به علی جلوه ی خدا دادند
به جمالش چه جلوه ها دادند
به لبانش کمی عسل دادند
و به چشمش نمک، جدا دادند
و به تیزی ابروانش هم
خمی از تیغ مرتضی دادند
و به اشک نماز نیمه شبش
خوف دادند و هم رجا دادند
و به یمن حضور محترمش
خانه ی نور را صفا دادند
به خرامیدنش برای پدر
رنگ لبخند شوق را دادند
به علی هر چه خوبها دارند
همه را یک به یک، به جا دادند
و به حق نور عالمین آمد
پسر ارشد حسین آمد
رسم و آداب دلبری دارد
شیوه ی رزم حیدری دارد
بیشتر تا دل از پدر ببرد
قد و بالای مادری دارد
نور سیمای فاطمی دارد
خلق و خوی پیمبری دارد
بی سبب نیست اینکه حسنش با
حسن یوسف برابری دارد
شیر مرد عشیره ی خورشید
چند تا فتح لشکری دارد
مثل حیدر فقط نه یک شیوه
شیوه های دلاوری دارد
مثل عباس مرد میدان است
بین سرها علی سری دارد
اسد الله یا علی اکبر
جان ارباب ما علی اکبر
شب شب مستی و گدایی شد
باز هم هر دلی خدایی شد
باز باران نور می بارد
چه شب خوب و با صفایی شد
دل دیوانه ام به شوق علی
به هوای حرم هوایی شد
کربلا یک علی فقط کم داشت
با حضورش چه کربلایی شد
نسل خورشید با دو تا اکبر
غرق در نور و روشنایی شد
یک علی اکبرش حسینی و
یک علی اکبرش رضایی شد
یک دلم مرغ کربلایی بود
یک دلم مشهد الرضایی شد
من گدای همیشه بی تابم
یا امام الرئوف دریابم
#وحید_محمدی
#حضرت_علی_اکبر_مدح
#حضرت_علی_اکبر_ولادت
جهاندار و جهانبخش و جهانآرا علی اکبر
فلک دست و فلک جاه و فلک پیما علی اکبر
زبانها قاصرند از وصف تو آنجا که در مدحت
سروده شعر، علیِ عالیِ اعلا - علی اکبر
((ندیده هیچ چشمی در تمام عالم امکان
عَدیلت را، شبیه ات را، نظیرت را علی اکبر))***
از آنجایی که از هر حیث هستی مثل پیغمبر
تویی شان نزول سوره ی طاها علی اکبر
به وقت گفتن تکبیرة الاحرام با یادت
چه خوش الله اکبر می شود معنا علی اکبر
برای بُردن دل از حسین بن علی ، کافی ست
بگویی با تبسّم زیر لب "بابا" علی اکبر
اگر بگذاشت دست خویش را بر شانه ی جدّت
خُدای لامکان در لیلة الاسرا علي اكبر
بنازم شانه های استوارت را که ده ها بار
به دوشت تکیه کرده زينب كبري علي اكبر
تو از بس سفره داری کرده ای در شهر پیغمبر
شده بعد از حسن با تو کرم،معنا علی اکبر
تویی مصداق زیبای حدیث بضعةٌ مِنّي
شباهت داشتی از بس که با زهرا علی اکبر
مؤذّن زاده ها هنگام"اشهد"کرده اند اقرار
تویی سرکرده ی خیلِ مؤذّنها علی اکبر
تو آن سروی که در هر پنج نوبت وقت "قَد قامت"
کند تعظیم پیش قامتت طوبی علی اکبر
نه دارد مادر موسی نه دارد مریم عذرا
مقامی را که دارد مادرت لیلا علی اکبر
منم پایین تر از پایین تر از پایین تر از پایین
تویی بالاتر از بالاتر از بالا علی اکبر
مرا در تن بود تا جان به هر سختی و هر آسان
بگویم یا علی اصغر بگویم یا علی اکبر
عقابت را چنان هِی میکنی در جنگ کز دشمن
به گوش آید فقط فریاد واویلا علی اکبر
چنان دست و سر از دشمن زدی در عرصه ی میدان
که تکبیر ملک شد "لافتی الّا علی" اکبر
عمو با دیدن رزم تو هِی میگفت ای والله
زدی بر قلب لشگر بسکه بی پروا علی اکبر
تو بردی ارث از ساقی کوثر که در عاشورا
دوجا ظاهر شدی در کسوت سقّا علی اکبر
حسین بن علی را سنگ و تیر و نیزه نه بلکه
غم پاشیدنت انداخته از پا علی اکبر
اگرچه سوی چشمش رفته بود از دست اما شاه
تو را بر خاک صحرا دید صدها جا علی اکبر
نمیگویم چگونه تا همین اندازه میگویم
به سمت خیمه ها برگشت بابا با علی اکبر
به دنبال صدای یک نفر از خیمه بیرون زد
ولی برگشت لختی بعد با صدتا علی اکبر
#محمد_قاسمی
#صلوات
#حضرت_علی_اکبر_ولادت
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾
علی اکبربا تمام جَلَوات آمده است
باجلال وجَبَروت ووَجَنات آمده است
هرکه دیداست گل روی علی اکبر را
برلبش حمدوثناوصلوات آمده است
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾
ای گل خوش رنگ وخوشبوی حسین
گــل شکفت از دیـدنـت روی حسین
خُلـق و خـویت چـون محمد ای علی
عطـر جانبخش تـو چون بوی حسین
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
#حضرت_علی_اکبر_ولادت
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾
اللهُ اکـــبر اکــبرِ فَــرّخ فَــر آمـد
ایـن اکـبر ازسـوی خدای اکبرآمد
رخسار او همچون نَبی، اللهُ اکبر
ایـن اکبر آیاهست؟یاپیغمبرآمد
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾
تبــریک بگـوییـم بــه اَبــاعبدالله
مه پاره درآغوش خودش داردشاه
هـردیده که دید علیِ اکبر راگفت
لا حــــول ولا قــــوة الا بـــالله
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾
اللهُ اکبر کـه حسین بـابـا شد امشب
روشن دوچشمش ازگل لیلاشدامشب
مـــولا ز شــوق اکـبر زیبـا جمالش
گل های لبخندازلب او وا شدامشب
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح