🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱
📗 #به_کجا_آمدم؟
(در جستجوی معنای زندگی)
✍دکتر مهدی خدامیان
#فصل چهارم
قسمت پایانی
⁉️آیا #مرگ انسان را به سوى نیستى مى برد؟ عده زیادى وقتى به مرگ فکر کرده اند و دیدند که زندگى دنیا، دیر یا زود به پایان مى رسد و همه خوشى هاى آن نابود مى شود و مرگ بین آنان و عزیزانشان فاصله مى اندازد، اینجا بود که آنان به #ناامیدى یا پوچى رسیدند.⚠️
☝️فقط کسى مى تواند با اندیشه مرگ از پوچى و ناامیدى رهایى یابد که به جهان پس از مرگ و #روز_قیامت باور داشته باشد و بداند که مرگ، دریچه اى به سوى دنیاى بهتر و برتر است. آرى، مرگ #پلى است بین این جهان و جهان دیگر. مرگ، پایان زندگى نیست.
✅پرفسور «یونگ»، یک #روانشناس بود، او مى گوید: «بیشتر کسانى که نزد من مى آیند، افراد با تحصیلات بالا مى باشند که دردى بزرگ آنان را رنج مى دهد، این درد بزرگ، پوچى و نامفهومى و بى معنا بودن زندگى آنان است. انسان امروزه #حیران و سرگشته است و در جستجوى روح خود است و تا زمانى که #مذهب نباشد او به آرامش نمى رسد. بى مذهبى باعث پوچى و بى معنایى زندگى مى شود».
⛔️آرى، کسى که #ماده_گرا است فکر مى کند که همه پدیده هاى هستى از روى تصادف و به دست طبیعت کور و کر به وجود آمده است. چنین کسى مرگ را پایان انسان مى داند. او زندگى را چیزى جز تکرارهاى بى نتیجه نمى بیند و به ملالت و خستگى و بیهودگى مى رسد. او نمى تواند به معماى آفرینش دست یابد و نمى تواند بفهمد که از کجا آمده است و چرا آمده است و به کجا خواهد رفت.
✨✨✨
❣ #اعتقاد_به_خدا بزرگ ترین نقطه اى است که من مى توانم به آن تکیه کنم، وقتى با خدا ارتباط مى گیرم و با او مناجات مى کنم، #آرامشى به قلب من مى آید و زندگى من، عمق پیدا مى کند. ارتباط با خدا به من نیرو مى دهد تا بتوانم سختى ها و مشکلات را تحمل کنم و بر آنان پیروز شوم.
❌عده اى به زندگى با #بدبینى مى نگرند و فریاد اعتراض برمى آورند که چرا زندگى همراه با درد و رنج است. آنان به دنبال یک زندگى راحت و آسوده اند، آنان فراموش کرده اند که بسیارى از دردها و رنج ها، وسیله اى براى تکامل انسان مى باشند، انسان فقط هنگامى مى تواند مسیر کمال را بپماید که در برابر جریان هاى مختلف قرار گیرد و به انتخاب بپردازد. تنها در میان رنج ها و گرفتارى هاى زندگى است که مس وجود انسان، طلا مى شود.
👌تا رنج و درد نباشد،، خوشى و شادمانى، معنا و مفهومى ندارد، زشت ها همواره نمایشگر زیبایى ها مى باشند. انسان فقط هنگامى ارزش زیبایى ها را درمى یابد که با سختى ها و زشتى ها روبرو شده باشد. اگر سرتاسر زندگى راحتى و خوشى بود، دیگر خوشى معنایى نداشت و زندگى به صورت یک پدیده #یکنواخت و خسته کننده به نظر مى آمد.
✨✨✨
✍در اینجا خاطره اى را نقل مى کنم: به کارگاه آجرپزى رفته بودم تا یکى از دوستانم را ببینم. در آنجا بود که با تولید آجر بیشتر آشنا شدم.
💠من همیشه خیال مى کردم که براى تهیّه آجر، ماده اى مثل چسب به خاک اضافه مى کنند تا آجر محکم شود. در آنجا دیدم که کارگران خاک را فقط با آب مخلوط مى کنند تا گل درست شود. بعد آن گل را قالب مى گیرند و به شکل آجر درمى آورند و سپس آن را در آفتاب قرار مى دهند تا خشک شود.
💠این آجرها بسیار سست بودند و حتّى اگر باران بر روى آنها مى بارید شکل خود را از دست مى دادند و دوباره به همان خاک تبدیل مى شدند.
🔥دوستم براى من توضیح داد که همین آتشِ داغ باعث مى شود تا این آجرها محکم و بادوام شوند، در واقع ارزشى که آجر دارد به خاطر همین آتش است.
☝️آن روز متوجّه شدم هر آجرى که به شعله آتش نزدیک تر باشد محکم تر مى شود و هر آجرى که از آتش دور باشد سست است.
‼️یکى از کارگرها آجرى را به من نشان داد و گفت: اگر بتوانى این آجر را با کلنگ بشکنى به تو جایزه مى دهم! این آجر از بتن و سیمان، محکم تر است زیرا بسیار نزدیک آتش بوده است.
✅آن روز من به فکر فرو رفتم و به یاد بلاها و سختى هایى که در زندگى پیش مى آید افتادم. به راستى، این مشکلات هستند که انسان را مى سازند و محکم مى کنند.
👌بارها شنیده بودم که خدا هر کس را بیشتر دوست دارد بلاى بیشترى براى او مى فرستد. بلا و سختى ها همان آتشى است که باعث مى شود ما قیمت پیدا کنیم، ارزش پیدا کنیم و ساخته بشویم.
✅آرى، روح انسان فقط در کوره بلا است که مى تواند از ضعف ها و کاستى هاى خود آگاه شود و به اصلاح آنها بپردازد. بلا چیز بدى نیست، بلا باعث مى شود تا از دنیا دل بکنیم و بیشتر به #یاد_خدا باشیم و به درگاه او رو آورده و تضرّع کنیم. اگر بلا نباشد دل ما براى همیشه اسیر دنیا مى شود، ارزش ما کم و کم تر مى شود، این بلاست که دل هاى ما را آسمانى مى کند.
#ادامه_دارد...
🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱
🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱
📗 #به_کجا_آمدم؟
(در جستجوی معنای زندگی)
✍دکتر مهدی خدامیان
#فصل هفتم
قسمت پایانی
✅کسى که به روز قیامت باور دارد و زندگى آخرت را هدف اصلى خود مى داند، نگاهش به سختى هاى این دنیا عوض مى شود. او مشکلات را از زاویه دیگر مى بیند.
✍وقت آن است تا این ماجرا را بنویسم:
❌پادشاهى در کشورى حکومت مى کرد، آن پادشاه #کافر و بى دین بود. روزى از روزها او بیمار شد، پزشکان دور او جمع شدند و دستور دادند تا ماموران قصر به سمت دریا بروند و یک نوع ماهى را صید کند تا پادشاه از آن ماهى بخورد.
☝️ولى آن فصل، فصل صید آن ماهى نبود، آن ماهى در دلِ دریا زندگى مى کرد. مأموران به سوى دریا رفتند تا شاید بتوانند آن ماهى را صید کنند.
✅خدا فرمان داد تا یکى از فرشتگان آن ماهى را از دل دریا به سمت ساحل بفرستد. بعد از مدّتى، مأموران با دست پُر به قصر برگشتند و پادشاه خیلى خوشحال شد.
❌چند ماه گذشت، یکى از #بندگان مؤمن نیز به همان بیمارى مبتلا شد، او مى دانست که شفاى او در خوردن آن ماهى است. او خوشحال بود فصل صید آن ماهى است، او چند نفر از دوستان خود را به سوى ساحل فرستاد تا آن ماهى را براى او صید کنند، ولى خدا فرشته اى را فرستاد تا آن ماهى ها را از ساحل دور کند. دوستانِ آن مؤمن، هر چه تلاش کردند نتوانستند آن ماهى را صید کنند و ناامید برگشتند.
‼️فرشتگان از این کار خدا شگفت زده شدند، آن ها با خود گفتند: این چه کارى بود که خدا کرد؟ آن کافر را یارى نمود و آن گونه او را به خواسته اش رساند، امّا وقتى نوبت به بنده مؤمنش رسید، نه تنها او را یارى نکرد، بلکه بلاى او را شدّت بخشید.
👌و خدا این سخن را شنید و راز این کار را براى آنان آشکار نمود. خدا به آنان چنین گفت: «من خداى مهربان هستم و هرگز به بندگان خود ستم نمى کنم، شما دیدید که من چگونه براى آن کافر، شکار ماهى را آسان نمودم، امّا علّت آن را نمى دانید. آن کافر در این دنیا کار خوب و نیکى انجام داده بود، درست است او کافر است، امّا من هیچ کار خوبى را بدون مزد نمى گذارم، من خواستم تا کار خوب او را در همین دنیا پاداش بدهم. او در روز قیامت به خاطر کفرش به عذاب گرفتار خواهد شد. شما آن بنده مؤمن را دیدید که من چگونه مانع شدم تا ماهى را صید کند بدانید که آن بنده خوب من در این دنیا، گناه بزرگى انجام داده بود، من مى خواستم تا با بلایى که در این دنیا مى بیند، آن گناه او را ببخشم. من مى خواستم تا سختى هایى که او به خاطر آن بیمارى مى کشد، کفّاره آن گناهش باشد. اکنون اگر پرونده اعمال آن بنده مؤمن مرا نگاه کنید، هیچ گناهى در آن نمى بینید. او هرگز در روز قیامت به عذاب گرفتار نخواهد شد، زیرا من گناه او را با آن بلایى که به او رساندم، بخشیدم. او در روز قیامت در بهشت مهمان من خواهد بود».
💠وقتى من این ماجرا را خواندم به فکر فرو رفتم. شاید اگر من جاى آن مؤمن بودم، وقتى متوجّه مى شدم که خدا فرشته اى را فرستاده است تا آن ماهى را از ساحل دریا دور کنند به زندگى بدبین مى شدم و به زمین و زمان بد مى گفتم، ولى کسى که از اسرار جهان آفریش باخبر است، هرگز به #بدبینى نمى رسد. این ماجرا راز بزرگى را براى من بیان مى کند. چقدر خوب است که من این ماجرا را هرگز فراموش نکنم!👌
#ادامه_دارد...
🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱