#فکر_کردن_درد_دارد
💢چرا #اماکن_مقدس در سرزمینهای بد آب و هوا قرار دارند؟
✅امیرالمؤمنین علی(ع) در #خطبه قاصعه، نکاتی را راجع به موقعیت مکانی خانه خدا در شهر مکه ذکر میکنند. ایشان در این خطبه میفرمایند خداوند متعال یک مکان مقدس را در مکانی قرار میدهد که آبادانی نداشته باشد و اتفاقاً به لحاظ آب و هوا و شرایط اقلیمی نامساعد باشد تا #بندگان خدا را امتحان کند. تا نشان دهد که اگر مردم در این مکان تجمعی دارند به خاطر یک امر مقدس است.
این اتفاق دقیقاً دارد در موضوع حماسه پیاده روی اربعین هم رخمیدهد. این مردم یقیناً برای سیاحت و استفاده از طبیعت و هوای خوش و خرم این سرزمین به اینجا نیامده اند، آمدهاند برای #زیارت حضرت اباعبدالله و طبیعی است که آب و هوای نامساعد و گرما و گرد و غبار که هیچ، که اگر از آسمان سنگ هم ببارد باز خللی در این عزم راسخ مردم به وجود نمیآورد و این مردم هستند که در یک #سفر معنوی و به دور از هوای نفس، به سوی حضرت حسین در حرکتاند.
#استاد_پناهیان
@fadayiane_banoye_damshgh
🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱
📗 #به_کجا_آمدم؟
(در جستجوی معنای زندگی)
✍دکتر مهدی خدامیان
#فصل هفتم
قسمت پایانی
✅کسى که به روز قیامت باور دارد و زندگى آخرت را هدف اصلى خود مى داند، نگاهش به سختى هاى این دنیا عوض مى شود. او مشکلات را از زاویه دیگر مى بیند.
✍وقت آن است تا این ماجرا را بنویسم:
❌پادشاهى در کشورى حکومت مى کرد، آن پادشاه #کافر و بى دین بود. روزى از روزها او بیمار شد، پزشکان دور او جمع شدند و دستور دادند تا ماموران قصر به سمت دریا بروند و یک نوع ماهى را صید کند تا پادشاه از آن ماهى بخورد.
☝️ولى آن فصل، فصل صید آن ماهى نبود، آن ماهى در دلِ دریا زندگى مى کرد. مأموران به سوى دریا رفتند تا شاید بتوانند آن ماهى را صید کنند.
✅خدا فرمان داد تا یکى از فرشتگان آن ماهى را از دل دریا به سمت ساحل بفرستد. بعد از مدّتى، مأموران با دست پُر به قصر برگشتند و پادشاه خیلى خوشحال شد.
❌چند ماه گذشت، یکى از #بندگان مؤمن نیز به همان بیمارى مبتلا شد، او مى دانست که شفاى او در خوردن آن ماهى است. او خوشحال بود فصل صید آن ماهى است، او چند نفر از دوستان خود را به سوى ساحل فرستاد تا آن ماهى را براى او صید کنند، ولى خدا فرشته اى را فرستاد تا آن ماهى ها را از ساحل دور کند. دوستانِ آن مؤمن، هر چه تلاش کردند نتوانستند آن ماهى را صید کنند و ناامید برگشتند.
‼️فرشتگان از این کار خدا شگفت زده شدند، آن ها با خود گفتند: این چه کارى بود که خدا کرد؟ آن کافر را یارى نمود و آن گونه او را به خواسته اش رساند، امّا وقتى نوبت به بنده مؤمنش رسید، نه تنها او را یارى نکرد، بلکه بلاى او را شدّت بخشید.
👌و خدا این سخن را شنید و راز این کار را براى آنان آشکار نمود. خدا به آنان چنین گفت: «من خداى مهربان هستم و هرگز به بندگان خود ستم نمى کنم، شما دیدید که من چگونه براى آن کافر، شکار ماهى را آسان نمودم، امّا علّت آن را نمى دانید. آن کافر در این دنیا کار خوب و نیکى انجام داده بود، درست است او کافر است، امّا من هیچ کار خوبى را بدون مزد نمى گذارم، من خواستم تا کار خوب او را در همین دنیا پاداش بدهم. او در روز قیامت به خاطر کفرش به عذاب گرفتار خواهد شد. شما آن بنده مؤمن را دیدید که من چگونه مانع شدم تا ماهى را صید کند بدانید که آن بنده خوب من در این دنیا، گناه بزرگى انجام داده بود، من مى خواستم تا با بلایى که در این دنیا مى بیند، آن گناه او را ببخشم. من مى خواستم تا سختى هایى که او به خاطر آن بیمارى مى کشد، کفّاره آن گناهش باشد. اکنون اگر پرونده اعمال آن بنده مؤمن مرا نگاه کنید، هیچ گناهى در آن نمى بینید. او هرگز در روز قیامت به عذاب گرفتار نخواهد شد، زیرا من گناه او را با آن بلایى که به او رساندم، بخشیدم. او در روز قیامت در بهشت مهمان من خواهد بود».
💠وقتى من این ماجرا را خواندم به فکر فرو رفتم. شاید اگر من جاى آن مؤمن بودم، وقتى متوجّه مى شدم که خدا فرشته اى را فرستاده است تا آن ماهى را از ساحل دریا دور کنند به زندگى بدبین مى شدم و به زمین و زمان بد مى گفتم، ولى کسى که از اسرار جهان آفریش باخبر است، هرگز به #بدبینى نمى رسد. این ماجرا راز بزرگى را براى من بیان مى کند. چقدر خوب است که من این ماجرا را هرگز فراموش نکنم!👌
#ادامه_دارد...
🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱