اینها سؤالهای مهمی هستند که این روزها از من پرسیده میشود. از امروز میخواهم آرامآرام به این سؤالها جواب بدهم.
🔴رضا بیات کیست؟
رشتۀ من ادبیات فارسی است و تخصص اصلیام ادبیات شیعی است. الان 21 سال است که به طور جدی در این زمینه کار میکنم.
🔴خروجی مکتوب رضا بیات در این سالها چه بوده؟
📚41 جلد کتاب در 27 عنوان را نوشتهام، ترجمهکردهام، ویرایش کردهام یا گردآوردهام. تنها دو عنوان از این مجموعه مربوط به دین یا ادبیات دینی نبوده است.
📋28 مقاله در مجلات علمی و تخصصی و دایره المعارفها نوشتهام که تنها یک موردش خارج از موضوع دین یا ادبیات دینی بوده.
🗞بیش از 70 مقاله در روزنامهها و سایتها از من منتشر شده است.
📌ادامه در پست بعد ...
✅یک نکتۀ مهم:
وقتی میخواهی یک موضوع را دقیق و خوب یاد بگیری، ناچاری علوم وابسته را هم بیاموزی و ابزارهای لازم را هم تهیه کنی. به عنوان مثال، غیر از تمام کلاسها و دانستههای قبلی، فقط برای همین کتاب #نشا من سراغ این استادان رفتهام و از سه ساعت تا چندین روز یاد گرفتهام و بحث کردهام و مشاوره گرفتهام:
1. دکتر عباسعلی وفایی: استاد گروه ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی. مشاوره در روش تحقیق و ادبیات عصر انقلاب.
2. دکتر نعمتالله ایرانزاده: دانشیار گروه ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی؛ مشاوره در مباحث نقد ادبی و نیز ادبیات عصر انقلاب.
3. دکتر علی عباسی: استاد گروه فرانسه دانشگاه شهید بهشتی. مشاوره در خصوص مکتب پاریس.
4. دکتر محمد دولتی: استادیار دانشگاه قرآن و حدیث (شهر ری). مشاوره در مباحث اعتقادی شیعی.
5. استاد حسین درگاهی. محقق و مؤلف. مشاوره در مباحث اعتقادی شیعی و نیز ادبیات و فرهنگ عصر انقلاب.
6. حجة الاسلام حسن طارمی راد. معاون علمی بنیاد دایرۀ المعارف اسلامی. مشاوره در مباحث اعتقادی شیعی.
7. آقای سید مهدی حسینی: منتقد ادبی. مشاوره در ادبیات شیعی.
8. دکتر محمدرضا سنگری: علاوه بر مشاورههای موردی، یک بار کل اثر را به دقت خواند و داوری کرد.
9. حجة الاسلام حامد کاشانی: مشاوره در مباحث اعتقادی شیعی.
غیر از این بزرگواران، از اساتید دیگری نیز در حد کارگاههای یک روزه یا مشاورههای محدود بهره گرفتم. برخی از این اساتید عبارتند از:
10. دکتر کورش صفوی: استاد گروه زبان شناسی دانشگاه علامه طباطبایی. مشاوره در مباحث نقد ادبی.
11. دکتر حمیدرضا شایگان فر: دانشیار گروه ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی. مشاوره در مباحث نقد ادبی.
12. دکتر احمد پاکتچی: استاد دانشگاه امام صادق (ع). کارگاه در مباحث تحلیل گفتمان و نقد متون تاریخی.
13. دکتر ابراهیم خدایار: دانشیار گروه ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس. مشاوره در مباحث نقد ادبی.
14. دکتر مریم حسینی: استاد دانشگاه الزهراء (س). کارگاه نقد اسطوره شناختی.
15. دکتر محمد پارسانسب: استاد گروه ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی. کارگاه نقد جامعه شناختی.
16. دکتر احمد گل محمدی: استاد دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی. کارگاه تحلیل محتوا.
17. دکتر فرهنگ مهروش. استاد دانشگاه آزاد، واحد آزادشهر. کارگاه روش تحقیق.
18. آقای عبدالحسین طالعی. عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه قم. کارگاه روش تحقیق.
19. دکتر محمدرضا جوادی یگانه: دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران. مشاورۀ کوتاه در مباحث جامعه شناسی.
20. دکتر جبار رحمانی. مشاورۀ کوتاه در مباحث جامعه شناسی.
21. آقای محسن حسام مظاهری. مشاورۀ کوتاه در مباحث جامعه شناسی.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
با لمس این لینک به فهام بپیوند:
https://eitaa.com/joinchat/1193017661C158f62846e
https://b2n.ir/s86478
💠فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب💠
بخشی از مقدمۀ #نشا
کلیتِ نقد شعر هنوز غریب است؛ تا چه رسد به نقد شعر شیعی. برخی از اهل دانشگاه در بند نقد فرمالیستی ماندهاند و به صراحت میگویند: «جز فرم چیزی نیست» و برخی دیگر که خواستهاند راهی نو بجویند، جز ترجمۀ فهمیده و نفهمیدۀ نظریات غربی کاری از پیش نبردهاند و نهایتاً رسیدهاند به نقد پسااستعماری و مارکسیستی و ... . روشن است که این نقدها، به فرض صحت و قدرت، به سنت ما ربطی ندارد.
در انجمنهای ادبی هم معمولاً نقد از تذکر خروج از وزن و ایراد قافیه فراتر نمیرود و اگر برود، علمی نیست؛ هوسانهها و تخیلات و تصورات بزرگتر جلسه است. حرفهایم تند است؛ اما آنان که این فضاها را دیدهاند، تصدیق میکنند که بیراه نیست.
برای این چند صفحهای که سیاه کردهام حداقل ده سال به طور مستمر خواندهام و گفتهام و شنیدهام. گمانم بر آن است که آنقدری شده که ارزش عرضه داشته باشد و بشود در حد یکبار خواندن و نقد کردن تحملش کرد.
کار را در دو مجلد عرضه میکنم: مبانی و مصادیق. فکر میکنم این طوری مبانی بیشتر دیده میشوند. معمولاً خود شعرها آنقدر جاذبه دارند که خواننده تند تند مقدمات منتقد را ورق میزند تا به اصل کار برسد و شعر را بخواند. بعد هم اگر به نوشتههای پس از شعر نگاهی بیاندازد، گذرا و سرسری خواهد بود. وقتی مبانی جدا منتشر شود، از سویی هویت پیدا میکند و از سویی خوانندۀ شعردوستِ نقدگریز، کمتر متضرر میشود و همان بخش مصادیق را میگیرد و میخواند. البته ناگفته نماند که در جلد دوم نیز گاهگاهی به مناسبت، مباحثی از جنس مبانی نظری طرح کردهام.
ادامه در پست بعد ...
این مباحث آنقدر با مصادیق نزدیک و در هم تنیده بوده که نتوانستهام تفکیکشان کنم. برای جبران این ناتوانی، فهرست تفصیلی جلد مصادیق را در اینجا نیز میآورم.
در این جلد، توضیح دادهام که به یک شعر از چه زوایایی میشود نگاه کرد. خواندن این جلد را برای این افراد مفید میدانم:
🔴 هر که میخواهد اوضاع فرهنگ را در سالهای پس از انقلاب از بالا و بدون حب و بغضهای سیاسی ببیند.
🔴 هر که مدیر فرهنگی است یا قرار است بشود.
🔴 هر که میخواهد شعر بگوید و داستان بنویسد.
🔴 هر که میخواهد نظام اعتقادی شیعه را مختصر و روشمند مرور کند.
🔴 هر که میخواهد گسترۀ علوم ادبی را بشناسد.
🔴 هر که میخواهد پایاننامه و رسالهای و تحقیقی در ادبیات بنویسد.
🔴 هر که میخواهد به حوزۀ عظیم و غریب تخیلشناسی راهی بگشاید.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
با لمس این لینک به فهام بپیوند:
https://eitaa.com/joinchat/1193017661C158f62846e
https://b2n.ir/s86478
💠فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب💠
بخشی از نقد محتوایی/ مبحث سطوح درک مفهوم امامت:
در این دیدگاه، قرآن و اهل بیت (ع) دو یادگار پیامبر (ص)هستند که از هم جدا نمیشوند . مفسر اصلی و حقیقی قرآن کریم اهل بیت (ع) هستند؛ چرا که مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکتاب آنان هستند و راسخون در علم آنان هستند و لذا تأویل آیات را آنان میدانند؛ چرا که وَ ما یعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْم . معتقدان به تأویلهای اهل بیت (ع) احادیث تأویلی را در کتبی جمع کردهاند که به نام تفاسیر روایی شهرت یافتهاند. مشهورترین این تفاسیر عبارتند از: قمی (قرن3)، فرات کوفی(307ق)، عیاشی(320ق)، تأویل الآیات الظاهره (940ق)، البرهان (1107ق)، نورالثقلین(1112ق) و ... .
اغلب آیاتی که در این کتب تأویل شدهاند، به اهل بیت (ع) بر میگردند؛ از حقیقت معنای صوم و صلاه و ایمان گرفته تا عروه الوثقی و صراط المستقیم و ... . در فضای این تفاسیر کمتر آیهای از قرآن کریم را میتوان یافت که در مدح اهل بیت (ع) یا قدح دشمنان آنها نباشد.
نمونه شعر:
- بر خاک تنی ماند که آیات مقطع
- بر نیزه سری رفت که «الشمس ضحیها»
- ای معنی «یا ایتها النفس» سر تو
- ای خون خدا، مثل خدا لایتناها
-
- هر چه میگویم علی انگار اللهیترم
- مرغ «او ادنا»ییام وقتی که با او میپرم
- مستجار کعبه را دیدم اگر محرم شدم
- با «یدالله» آمدم تا «فوق ایدیهم» شدم
- من نبیام در کنارم یک «نبأ» دارم «عظیم»
- طالبان «اهدنا»! این هم «صراط المستقیم»
- چهرهاش مرآت «یس» شانههایش «محکمات»
- خلوتش «و الطور» شور مرکبش «و العادیات»
- هر خط قرآن من توصیفی از سیمای اوست
- هر که من مولای اویم این علی مولای اوست
- میان خاک کلام خدا مقطعه شد
- میان خاک، الف، لام، میم، طا،ها، سر
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
با لمس این لینک به فهام بپیوند:
https://eitaa.com/joinchat/1193017661C158f62846e
https://b2n.ir/s86478
💠فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب💠
#نشا اینقدرها هم عصا قورت داده نیست. بعضی جاهایش هم بانمک می شود. این بخش از نقد اجتماعی شعر هیئتی دهۀ 80 را ببینید:
🌼🌼🌼
این که تمام وقت جوان در هیئت میگذرد، به نقطهای میانجامد که شاعر همۀ نیازهایش را در هیئت برطرف کند. این نمونه را ببینید:
اول روضه میرسد از راه
قد بلند است و پردهها کوتاه
آه از آن شب که چشم من افتاد
پشت پرده به تکهای از ماه
بچۀ هیأتم من و حساس
به دو چشم تو و به رنگ سیاه
مویت از زیر روسری پیداست
دخترِه ...، لا اله الا الله!
به «ولا الضالین» دلم خوش بود
با دو نخ موی تو شدم گمراه
چشمهایم زبان نمیفهمند
دین ندارد که مرد خاطرخواه
چای دارم میآورم آن ور
خواهران عزیز! یا الله!
سینی چای داشت میلرزید
میرسیدم کنار تو ... ناگاه ـ
پا شدی و شبیه من پا شد
از لب داغ استکان هم آه
وای وقتی که شد زلیخایم
با یکی از برادران همراه
یوسفی در خیال خود بودم
ناگهان سرنگون شدم در چاه
«زاغکی قالب پنیری دید»
و چه راحت گرفت از او روباه
آی دنیا ! همیشه خرمایت
بر نخیل است و دست ما کوتاه
جوان هیئتی این دوره حتی ازدواج کردن و بچه دار شدنش هم با حال و هوای هیئت است:
سینی به دست بود و سر کوچه دیدمش
با پرچمی که روی نگاهم کشیدمش
"آقا کمک کنید، خدا خیرتان دهد"
او دم گرفته بود... وَ من میشنیدمش
سیب رسیدهای جلوی باورم گذاشت
من هم بدون هیچ تعلّل خریدمش
شب آمدم به خانه و آن سیب سرخ را
تقسیم کردم و بغل سفره چیدمش
حالا درخت سیب شده، بار آمدهاست
آن میوهای که قبل محرم خریدمش
روزی هزار بار مرا شکر میکند
این کودکم که با غمتان آفریدمش
رفتم سراغ کودکم امروز مدرسه
سینی به دست بود و سر کوچه دیدمش
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
با لمس این لینک به فهام بپیوند:
https://eitaa.com/joinchat/1193017661C158f62846e
https://b2n.ir/s86478
💠فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب💠
فهام
اینها سؤالهای مهمی هستند که این روزها از من پرسیده میشود. از امروز میخواهم آرامآرام به این سؤال
این تصویر ذهن من است. تمرکز اصلی ام بر نگارش تاریخ ادبیات و فرهنگ دینی است.
برای این کار چهار حوزۀ اصلی و چهار حوزۀ بین رشته ای را باید بشناسم؛ البته در حد توان!
یکی از وجوه نقد ادبی، نقد اجتماعی یا جامعه شناسی ادبیات است. به زبان ساده، یعنی ببینیم چه عواملی در جامعه باعث شده که یک شخص یا جریان ادبی بالا برود یا پایین بیاید.
یک فصل از #نشا به این مسأله پرداخته است.
الان می خواهم یک نظرسنجی جمع و جور برگزار کنم. می دانیم که برخی از هنرمندان و شعرا به دلایلی غیر هنری مشهور می شوند؛ مثلا قیافۀ خاص، اسم غیر معمول، وابستگی به شخص یا نهاد خاص و ...
من در #نشا 16 مدل مهم این گونه را پیدا کرده ام و برای هر مدل چند مثال هم ذکر کرده ام.
شما چه مدلهایی به ذهنتان می آید؟
اگر بگویید شاید به کتب هم راه پیدا کند. چون هنوز کتاب زیر چاپ نرفته.
سه مدل اول # نشا را ببینید:
1️⃣اجرای خاص
شاعری که مداح هم هست، شعرش را با قدرت صدا و مجلسگردانی خود عرضه میکند. لذا مخاطب در مجلس احساس میکند که با بهترین شاعر جهان مواجه است؛ حتی اگر همان شعر را در کتاب بخواند، به سبب خاطرهای که از مجلس دارد، آن را برتر از آنچه هست مییابد؛ اما اگر شعر همان شاعر را بدون ذکر نام شاعر در کتابی ببیند، متوجه سطح واقعی آن کلام خواهد شد. علی انسانی مصداق بارز چنین حالتی است. نمونۀ دیگر محمدرضا آقاسی است که مداح نبود، ولی نوع دکلمۀ خاصی داشت.
2️⃣رانت تبلیغی
مقصود از رانت، استفاده از امکانات مالی و تبلیغی ویژه (اغلب دولتی) است. به عنوان مثال، کتاب «دا» کتاب خوبی است؛ اما نه اینقدر که ظرف پنج سال به چاپ 149 برسد. آنچه این فروش خیره کننده را برای آن ثبت میکند، نوع تبلیغ دستگاههای دولتی است؛ به عنوان مثال ایسنا مینویسد: «به گزارش خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در مصاحبه تلویزیونی حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی که شامگاه سهشنبه، پنجم آذرماه [1392]، پخش شد، کتاب دفاع مقدسی «دا» در تصویر پشت سر رییسجمهور در زیر کتابی که ظاهراً «قرآن مجید» بود، قرار داشت» . مثال بارز حوزۀ سینما، اخراجیهاست. در جشنوارۀ فیلم فجر سال 86 این فیلم هیچ جایزهای نگرفت. کارگردان فیلم، مسعود ده نمکی، از میان جمعیت حاضر در سالن برخاست در قالب اعتراض، یک یک هنرپیشهها و عوامل نامدار فیلم را برشمرد و از آنها عذر خواست که «چون نام من روی این فیلم بوده، شما از سیمرغ محروم شدهاید». اخبار شبانگاهی سیما از کل جشنواره همین دقیقه و جملات تبلیغی دهنمکی را پخش کرد و از آنجا بود که مردم متوجه شدند اخراجیها لشکری از ستارههای سینمایی را به خدمت گرفته و تیتراژش با صدای محمد اصفهانی است و ... . در مورد ساخت قسمت 2 و 3 این فیلم هم داستان همین بود و مثلاً در اخبار سیما عنوان میشد که به خاطر فیلمبرداری یک سکانس از اخراجیهای 3 در فلان خیابان ترافیک شد . در حالی که ترافیک در تهران، یک مسألۀ روزمره است و اصلا ارزش خبری ندارد. به طور کلی حضور در تلویزیون یا حتی چاپ کتاب در نشرهای مشهور دولتی نوعی رانت تبلیغی به حساب میآید که معمولا فقط به دلیل کیفیت نیست و روابط خاص در آن بسیار مؤثر است.
3️⃣اسم خاص
برخی اسمها غیر متعارفتر و خاصتر از بقیۀ اسامی است و راحتتر در ذهن مینشیند و به عکس بعضی اسمها بیش از حد معمولی و متعارف است. سید حسن حسینی و قیصر امینپور از جهات بسیار زیادی به هم شبیهند و باید با هم سنجیده شوند؛ اما میزان محبوبیت قیصر چندین برابر حسینی است و بخشی از این تفاوت به واژۀ «قیصر» بر میگردد؛ چنانکه عمدۀ دوست دارانش او را با نام «قیصر» میشناسند نه «امینپور». شعرایی که تخلص یا نام هنری برای خود انتخاب میکنند نیز همین قاعده را دریافتهاند؛ مثل ابوالفضل نظری که امروزه همه جا با نام فاضل نظری شناخته میشود.
شما چه دلایل غیر فنیای را میشناسید که باعث شهرت هنرمند و شاعر میشود؟
@DR_Reza_Bayat
نبود فرد مطرح در یک دوره ی مشخص
در قرن نهم شاعر طراز اولی وجود نداشت و فردی مانند جامی که مبتکر نبوده است و شاعری مقلد محسوب می شود به خاتم الشعرایی شناخته می شود.
دلیل دیگر شاید تغییر سلیقه و ذائقه ی جامعه باشد که شاعری را با وجودی که سرآمد است به رسمیت نمی شناسد و شاعری را با وجود عیوب زیاد در کار شاعری زبانزد می کند.
مورد آخر(محض مزاح):بخت با شاعر همراه بوده است:شاعری که در وصف معشوق از ساربان گله می کند و هر لحظه بت عیار را به یک شکل درمی آورد و همین شعرش ورد زبان ها می گردد.
یک پیشنهاد:همون طور که فرمودید نامکتاب"نشا"(نقد شعر آیینی)است و در آن بطور تخصصی به شعر آیینی می پردازید احساس می کنم مسئله ی هنرمند و فیلم و حتی ادبیات به شکل منثور آن بهتر است در جای دیگری مطرح و بازگو شود.