1_481125264.mp3
12.56M
🎙| #کتاب_صوتی
📕|کتاب #سلام_بر_ابراهیم جلد ۱
🎬| قسمت 9⃣
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @fanose_shab
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا طلبگی دارای ارزش است؟
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @fanose_shab
╰┅─────────┅╯
═✧❁﷽❁✧═
💠#شرح_حدیث
💐| مولانا امیرالمومنین عليه السلام:
📜 |شُكرُ العالِمِ عَلى عِلمِهِ عَمَلُهُ بِهِ وبَذلُهُ
. مُستَحِقِّهِ
📚|غررالحكم حدیث۵۶۶۷
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @fanose_shab
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
═✧❁﷽❁✧═
🎥| #کلیپ_کوتاه
استاد فاطمی نیا حفظه الله: چه کار کنیم وقت کم نیاریم؟
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @fanose_shab
╰┅─────────┅╯
═✧❁﷽❁✧═
📜| #همای_رحمت
🎬| قسمت 9⃣
📌📍| لینک قسمت هشتم:
https://eitaa.com/fanose_shab/3404
🔰 لبهایم خشک شده بود. چقدر امروز هوا گرم شده این مدت مدام باران باریده بود و هوا خیلی خوب بود، 😕
🌤 همین امروز که من از خانه بیرون آمدم، انقدر گرم شده است. خدا هم با من لج کرده و دارد من را آزار میدهد.
😇در همین افکار بودم و سرم را بالا گرفتم و گفتم:
آ خدا 🙄 دستت درد نکنه تو که از اول هم با ما لج بودی چیز جدیدی نیست اینم روش. انقدر هواتو گرم کن که بشه انگاری جهنم ما که دیگه پوستمون کُلُفت شده، آب دیده شدیم.😏
🚶♂به سمت خانه حرکت کردم.
😳در مسیر دوباره همان پسره را دیدم که با عجله رد شد و رفت❗️ تعجب کردم جریان چیه این پسره مشکوک میزنه معلومه چیکار میکنه⁉️ اصلا این مدت اینو تو این محله ندیده بودم.
🧐خواستم دنبالش بروم و ببینم چکار میکند.
پیش خودم گفتم: که چی؟ از بیکاری فضول محله شدی⁉️
♨️برو خونه یه لیوان آب بخور تا خفه نشدی
✨مادرم داشت قرآن میخواند و آبجی هم مشغول آماده کردن ناهار برای من بود.
👕لباسهایم را عوض کردم و به آشپزخانه رفتم.
آبجی: کجا بودی از صبح؟ مگه کلاس مجازی نداشتی⁉️
🤷♂با بیحوصلگی گفتم: بیرون کار داشتم. کلاس هم نداشتم. امری بود⁉️
خواهرم: چته با کی دعوات شده نرسیده با من اینجوری حرف میزنی؟😤
😏بی محل از کنارش رد شدم و از یخچال یک بطری آب برداشتم و سر کشیدم
خواهرم: حمید❗️ با لیوان آب بخور بطری رو دهنی کردی
➖دلم نمیخواد، تو از ین بطری آب نخور
🌀خواهرم که دید اعصاب ندارم از آشپزخانه خارج شد و رفت توی اتاق کنار مادرم مشغول دفتر و کتابش شد. او هم دانشجو بود و کلاسهای دانشگاه را مجازی میگذراند.
🛏به اتاق رفتم و یک بالشت گذاشتم و خوابیدم.
مادر: حمید❗️ مامان چیزی شده؟ از دیروز انگار حالت عوض شده اخمهات تو هم رفته و خیلی حرف نمیزنی از صبح رفتی بیرون و حالا هم ناهار نخورده خوابیدی😔
#کرونا
#داستان
#اسلام
📍این داستان جذاب ...
♨️#ادامه_دارد....
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @fanose_shab
╰┅─────────┅╯
1_382535969.mp3
11.62M
🎙| #کتاب_صوتی
📕|کتاب #سلام_بر_ابراهیم جلد ۱
🎬| قسمت 0⃣1⃣
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @fanose_shab
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
═✧❁﷽❁✧═
💠#شرح_حدیث
💐| پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
📜 | أفضَلُ العَمَلِ أدوَمُهُ وإن قَلَّ
📚| تنبيه الخواطر ج۱ صفحه۶۳
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @fanose_shab
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
═✧❁﷽❁✧═
🎥| #کلیپ_کوتاه
📰اخبار برزخی از مرد برزخی را #ببینید
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @fanose_shab
╰┅─────────┅╯
═✧❁﷽❁✧═
📜| #همای_رحمت
🎬| قسمت 🔟
📌📍| لینک قسمت نهم:
https://eitaa.com/fanose_shab/3410
-چیزی نیست مامان خیالت راحت، تو فکر اینم که یه کاری پیدا کنم همین 🙂
مادر🧕: توکل بخدا پسرم.
فکر کردم چی شده❗️ فعلا که هنوز پسنداز داریم یک ملیون یارانه هم گیرمون اومده منم که دوباره خورده خورده مشغول کار شدم یکی دوتا لباس آوردن بدوزم 👚
-به هر حال آخرش چی منم باید یه کاری پیدا کنم⁉️
🧕: نگران نباش خدا بزرگه 😌
نیشخندی زدم و گفتم: آره خیلی بزرگه امروز یک چشمهاش رو دیدم فقط زورش به ما میرسه 😒
مادر: وا مگه چی شده❓
☔️هر روز بارونی بود و خنک، همین امروز ما رفتیم بیرون خیابونا از شدت گرمای آفتاب انگار جهنم شده بود.☀️
خدا انگار با ما لج کرده. 😏
مادرم خندهای کرد و گفت: این چه حرفیه پسرم⁉️ تو مثلا دانشجوی این مملکتیهاااا،
⌚️نگاهی به ساعت کردم، ساعت 2و نیم بود. با خودم گفتم حدود ساعت 4ونیم دوباره برم ببینم جایی کاری پیدا میشود یا نه❗️
به آشپزخانه رفتم و مشغول خوردن غذا شدم. خیلی گرسنه بودم. نمیدانم این آبجی و مامان چجوری از صبح تحمل میکنند⁉️
🚪در همین حین درب خانه به صدا در آمد خواستم بروم در را باز کنم که مادرم پیشدستی کرد و در حالی که چادرش را سرش میکرد به سمت در رفت. 👀
بعد از چند لحظه که مادرم آمد داخل.
🤔سوال کردم مامان کی بود⁉️
مادر🧕: یکی از همسایهها بود، گفت اگر میتونم برای دوخت ماسک بهشون کمک کنم.🤔
❌لازم نکرده واسه کسی کار مفتی انجام بدی. میخواستی بگی نه نمیام 😒
مادر🧕: گفتم بذار فکرام بکنم خبر میدم.
بعد از خوردن ناهار ؛گوشیم را برداشتم و مشغول چک کردن پیامها شدم.
👨🎓یکی از همدانشگاهیها که پسر مذهبی بود و کلیپ آن پسر کانادایی را برایش فرستاده بودم، پیام داده بود. 📬
🤦♂حوصلهاش را نداشتم و اصلا از هرچی مذهبی هست، حالم بهم میخورد. اما انتهای پیامش که در صفحه نمایش افتاده بود، من را کنجکاو کرد.🙄
✍نوشته بود: حمید داداش، یافتمش
صفحه پیامهایش را باز کردم و دیدم یک کلیپ و یک متن برایم ارسال کرده است.
📽 کلیپ همان پسر کانادایی.
زیرش نوشته بود:
👇👇👇
✅ رفع یک سوتفاهم
چند روز پیش «مداد» خبر داد که جمعی از نیکوکاران کامیونیتی ایرانیان مونترال اقدام به تهیه چند ده سبد خواربار کردهاند تا در این روزهای سخت بین آنهایی که نیاز دارند، توزیع شود. پس از دریافت دهها درخواست، توزیع این بستهها شروع شد و در مجموع ۶۳ سبد خواربار بین متقاضیان توزیع گردید. گویا یکی از همشهریانی که این بسته را تحویل گرفته بودند تصور کردهاند این مواد غذایی بخشی از کمک دولت کانادا است. 😅
#کرونا
#داستان
#اسلام
📍این داستان جذاب ...
♨️#ادامه_دارد....
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @fanose_shab
╰┅─────────┅╯
1_382539457.mp3
13.3M
🎙| #کتاب_صوتی
📕|کتاب #سلام_بر_ابراهیم جلد ۱
🎬| قسمت 1⃣1⃣
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @fanose_shab
╰┅─────────┅╯