eitaa logo
فرهنگیان خوانسار
439 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
141 فایل
جهت ارتباط با مدیر کانال به این ادرس مراجعه نمایید https://eitaa.com/Khansar1400
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷(۱۳)🌷 !! 🌷در اردوگاه‌های عراق سالنی عریض وجود داشت که اطراف آن را مأموران عراق پر کرده بودند و اسرا را پس از انتقال به آن مکان به‌ شدت کتک می‌زدند و پس از شکنجه‌های مختلف، اسرای ایرانی را برای مدتی بدون آب و غذا در همان محل رها می‌کردند. 🌷بسیاری از اسرای ایرانی بخصوص جوان‌ترها و زخمی‌هایی که توان ایستادگی در برابر شکنجه سنگین مأموران عراقی را نداشتند در سالن‌های مرگ اردوگاه‌های عراق به می‌رسیدند.سخت‌ترین شکنجه دشمن پخش ترانه‌های عربی در محیط اردوگاه بخصوص در مناسبت‌های مذهبی و جلوگیری از خواندن نماز در آسایشگاه‌ها بود. : آزاده سرافراز حاج اسماعیل ناصری‌پور [از اهالی شهر درق با تحمل بیشترین زمان اسارت و گذشت ۱۱۹ ماه از عمر با برکت خود در اردوگاه‌های عراق عنوان صبورترین رزمنده خراسان شمالی را از آن خود کرده است.] منبع: سایت نوید شاهد ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️
🌷(۱۴) ؟!! 🌷روزی یکی از اسرا که اهل زنجان بود به نام "فتحعلی" را به شدت زیر شکنجه قرار دادند و من صدای ناله‌ها و جیغ و فریاد او را می‌شنیدم.من هم در راهرو استخبارات بودم و هرکسی که رد می‌شد و می‌دید لباس بسیج بر تن من است،یک لگد به شکم،سر و کمر من می‌زد و می‌رفت،آن‌ هم با پوتین تاف عراقی که لبه‌اش آهن‌دار بود!! 🌷من به شکنجه‌گر عراقی گفتم؛ او را نزنید.او تنها پسر خانواده‌اش است.سرباز عراقی رو به من گفت:داری از او طرفداری می‌کنی؟الان بهت می‌گویم.فتحعلی به قدری شکنجه شده بود که الان جزو جانبازان اعصاب و روان است و یک گوشش اصلاً شنوایی ندارد.آن‌ها من را به جای فتحعلی شکنجه دادند تا حدی که له شدم. فتحعلی، تا زمانی که باهم در اسارت به سر می‌بردیم به من می‌گفت:... 🌷می‌گفت: آقا سید، ببخشیدها،من باعث شدم شما به جای من کتک بخوری. من هم در جوابش می‌گفتم:اشکالی ندارد من می‌خواستم به جای تو فدا شوم.من قصد تعریف کردن از خودم را ندارم اما واقعیت این است که در آن زمان همه اسرا بویژه اسرای مفقودالاثر،حس ایثارگری و اخلاص بالا داشتند و همه حاضر بودند به جای دوستشان شکنجه شوند. : آزاده سرافراز و جانباز شیمیایی سید هادی غنی که قریب به چهار سال مفقودالاثر بوده و در اسارت بعثی‌ها به سر برده است. او سال ۶۴ شیمیایی شد، سال ۶۵ اسیر و سال ۶۹ از اسارت اردوگاه ۱۱ تکریت آزاد شد. منبع:سایت نوید شاهد
🌷(۱۶) !!! 🌷ما بعد از اولین گروهان از گردان موسی بن جعفر(ع) وارد جزیره ام الرصاص شدیم.رضاعلی پشت سر من حرکت می‌کرد.او پیک گردان بود.سنگر تیربار کمین عراقی‌ها در نوک ام الرصاص بود. این سنگر غیرقابل نفوذ و محکم بود.هرچه با آر.پی.جی آن را هدف قرار دادیم،نتیجه نداد.مجبور شدیم که درخواست خمپاره شصت کنیم تا از بالا آن را تخریب کنیم. تیربارچی تا آخرین تیرش را شلیک کرد.در همان تاریکی و بحرانی که داشتیم،رضاعلی چند بار گفت: مردان بزرگ ایستاده می‌میرند. 🌷داشتیم جلو می‌رفتیم که بی‌سیم مرا صدا کرد.وقتی برگشتم،دیدم گلوله ضدهوایی که علیه نفرات استفاده می‌کردند از جلو به سرش اصابت کرد.او همچنان سرپا ایستاده بود.لحظاتی بعد یک‌باره به زمین افتاد.چشمش را بستم و راهش را ادامه دادم.متأسفانه جنازه‌اش کشف نشد و تنها نمادی از یک قبر برای او در روستای دلازیان سمنان ساخته شده است.روحش شاد و یادش گرامی. 🌹خاطره ای به یاد جاویدالاثر رضاعلی اعرابیان :رزمنده دلاور مهدی صفاییان منبع: سایت نوید شاهد