eitaa logo
کانال فرهنگ و هنر مازندران
423 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
442 ویدیو
639 فایل
مجله فرهنگ و هنر مازندران (روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران) پل ارتباطی ما با شما: @saritoday @meysam_hajipour شماره تماس: ۰۹۳۶۶۰۳۹۱۷۸
مشاهده در ایتا
دانلود
همه جا بوی ملکوت می دهد وقتی سیاهی شهر را تکذیب می کند. اینجا برای هیچ کس جز تو دل شکسته ایی فراهم نیست. از خودم بیرون می آیم پر از تعجب هایی که هنوز پیر نشده است.. آقا جان ! غیبتت آنقدر درد دارد که دعا در دستم آب شد. به دنبال ماه هر صبح دلشوره هایم را بالا می اورم آقا! در این مربع های ریز و درشت هر روز انتظار تکرار می شود نگران نیستم! برای آمدنت آفتاب را ذره ذره در آغوش می گیرم می خواهم خودم را به تو برسانم ادمهایی که مثل من رنگ و رو پریده اند رَدی از عطر تو دارند. باور کن! یک دلمرده امشب لباس شفا به تن کرد. یعنی زمین به خاطر تو آفریده شده است. عجیب نیست اگر تا آخرالزمان یک آسمان سخاوت به سجاده های دنیا سرازیر شود از شما چه پنهان باران نمی بارد و اصلا یکی آدم تر از من جانش را به آمدنت گره می زند. خواب فرشته های مهربان رامنیبینم. تا با تو حرف می زنم جان خسته ام پا می کوبد و زندگی می چرخد . آقا جان ! تا آمدنت چند پله راه است هر جای دنیا که باشم رشته های حاجت را با نام تو گره می زنم زمین دلمرده و خسته درد می کشد هر چه بودن را.. یک مشت آه باد شد هر جمعه چه قدرها که نمی دوم با تن پوشی از شکستگی تا لحظه ی سبز آمدنت......
بادِ شومی خبر را پیچاند و به گوشِ شهر رساند ! من بودم و اسمانی که دیگر ماه نداشت زمین می نالید! می خواست اتفاقی عجیب چشم شهر را در بباورد اشک از چشمان شب سرازیر شد. چگونه باور کنم !! رفتنت را ای خادم امام رضا(ع). ای شهیدِ جمهور! رفتنت یعنی افتاب چشمش را به ابر داد و اسمان تاب باران گرفت. زمین دلشوره هایش را به صورت پنجره پاشید. باید از کدام شب ترا فریاد کنم وقتی شهادت لحظه لحظه به بوی تو نزدیکتر می شد. کنار سکوت ایستادم، پنجره غرق در بیداری، آسمان محو تماشای ماه، خدا با هزاران واژه به استقبالت آمد و تو درون نگاههای ناشناس دویدی نامت تا خدا شکفت. عحیب نیست! خطی سرخ بر فرق سحر نشست! آفتابی که به اسمان پر کشیدی! حالا دنیا با دستانی گشوده نامت را لابه لای تاریخ تکرار میکند! شهید جمهور! خادم امام رضا سید ابراهیم رییسی! شهادتت مبارک.. ۰۳/۲/۳۱
چه اَنّه بی‌صــــدا  پرواز هَکردی خـــدای جــا شه دلّه ساز هَکردی ته که بی مرد میدون،مرد خدمت بهشتِ دَر ره شِسّـــه  واز هَکردی چرا اینقدر بیصدا پرواز کرده ای با خدا دلت را هم ساز کرده ای تو که مرد میدان و مرد خدمت بودی درِ بهشت را برای خودت باز کرده ای
تو يادت نيست!؟ اما من خوب يادم هست عاشق ائمه اطهار بود، هميشه حرف دلش را با امام حسين می‌زد تا به خدا برساند؛ وقتی محرم می‌شد از صد فرسنگی هم ردميشدی، بوی عطر تمام كوچه را پر می‌كرد. خانه‌مان جای سوزن انداختن نبود. يك محله كوچك بود و يك دنيا سخاوت و مردانگی گاهی دلم هيچ چيز نمی‌خواهد جز نذری روز عاشورا!!! كنار ديگ بزرگ می‌نشست، آستينش را بالا می‌زد وبا دستانی كه بوی مهر می‌داد از مهمانان امام حسين پذيرایی می‌كرد. در خانه‌اش به روی همه باز بود مگر نمی‌گويند مهمان حبيب خداست! عاشقانه عزاداری می‌كرد. می‌گفت عزاداری امام حسين (ع) مهمان‌های خودش را دارد. خدا رحمتش كند! پدر را می‌گويم! محرم برايش عشق بود و نذری بود و برای همه پناه بر خدا! در اين شب‌های معنوی، چشمانش را كه به ياد می‌آورم آرام می‌شوم بودنش عشق بود، عاطفه بود و يك دنيا مهر، بدون او هي راه می‌روم و به ديوار می‌رسم تازه فهميدم دوست داشتن زياد گاهی‌ آدم را ناراحت می‌كند می‌خواهم محرم باشد، پدر باشد و يك عالمه دعای‌ خير تا آرامم كند می‌خواهم امشب در خيالم با تو قدم بزنم قهرمانم! كاش می‌شد برگردی می‌خواهم همان کودک ١٠ ساله‌ای باشم كه عزاداری ‌آقا امام حسین(ع) را کنار پدر دوست دارد.
شمشيرها روی دست وسوسه باد كرده‌اند و كوفيان خواب سكه می‌ديدند و در خواب، زينب بود كه كربلا شد اتفاق افتاد! گرد و خاك چشم‌ها را پنهان كرد نسخه لازم نيست شال سبز آقا دهان زخم را بست و ظهر خون سر كشيد از زخم صدايی در نمی‌آيد زمينی كه به كربلا شدن عادت ندارد با اولين شمشير می‌لرزد شترها پا به پای ساربان می‌دويدند تا می‌توانی دنبال سربندهای پراز زخم بگرد سرهای بدون سر تيمم كردند و به آبها خنديدند حالا من از فرات بيزارم صدای تشنگی در چشم‌ها می‌پیچد! خيابان پراز حی علی الصلوه! نگاه كن به ظهری كه منتظر تو ايستاده دلشوره‌های آب را از اين فاصله هنوز هم به مشك پاره نمی‌بخشم تا آسمان برسد!!!! شاعر: 🏴 فرا رسیدن تاسوعای حسینی تسلیت باد. ☑️ روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران